ضرورت اعتقاد به معاد

عوامل ضرورت بخش
اعتقاد به معاد از دیرپاترین عقایدی است که رد پای آن در سراسر زندگی بشر دیده می شود و کاوش های باستان شناسی اثبات کننده این مدعا است. با توجه به این سابقه و عمومیت معلوم می شود عواملی وجود داشته که به این اعتقاد ضرورت داده است و همین عوامل سبب شده که همه تلاش های شیاطین جن و انس در بی اعتقاد ساختن انسان به معاد ناکام بماند. بعضی از عوامل مهم که معاد باوری را ضرورت می بخشد عبارتند از:

هدف دار کننده زندگی
انسان همواره درگیر سؤال هایی است که اگر به آنها جواب قانع کننده ندهد،نمی تواند یک زندگی سالم و ثمر بخش داشته باشد. او از خود می پرسد: چرا متولد شده ام؟ چرا باید زندگی کنم؟ آیا مرگ، نیستی و نابودی است؟ و....
بینش انسان و پاسخ هایی که به این سؤال ها می دهد، می تواند هدف دهنده و اطمینان زا یا گمراه کننده و اضطراب زا باشد. اگر کسی معتقد به معاد نباشد و زندگی را فقط در همین دوره کوتاه دنیا بداند، چنین کسی به ناچار گرفتار پوچی و بی هدفی خواهد شد و جز یک زندگی دردآلود نخواهد داشت.
ویکتور هوگو نویسنده معروف فرانسوی می گوید: راستی اگر انسان این طور فکر کند که مرگ عدم است و بعد از این زندگی، نیستی مطلق است، دیگر برای او اصلا زندگی ارزشی نخواهد داشت. آن چیزی که زندگی انسان را گوارا و لذت بخش می کند و کار او را مفرح می سازد، به دل او حرارت و گرمی می بخشد و افق دیدش را وسعت می دهد، همان چیزی است که از راه وحی و دین به انسان می رسد یعنی اعتقاد به جهان ابدی، اعتقاد به بقای بشر، اعتقاد به این که تو ای انسان، فانی نیستی و باقی خواهی بود، تو از این جهان بزرگ تری، این جهان برای تو یک آشیان کوچک و موقتی است. این جهان فقط یک گهواره است برای دوران کودکی تو. دوران با شکوه و عظیم تر، دوران دیگری است.
یونگ، روانشناس معروف غربی گوید: دو سوم بیمارانی که از سراسر جهان به من مراجعه کرده اند، افراد تحصیل کرده و موفقی هستند که درد بزرگ یعنی پوچی و نامفهومی و بی معنی بودن زندگی، آنان را رنج می دهد.
در چند قرن اخیر با توجه به غرور نشأت گرفته از پیشرفت علوم تجربی و تسلط خیره کننده بشر بر قوای طبیعی، اعتقاد به مبداء و معاد رو به افول نهاده و این سبب بروز بزرگ ترین بیماری بشر شده است و رنج اضطراب، پوچی و نیهیلیسم بشریت را تهدید می کند.

دفع ضرر محتمل
باور داشتن یا نداشتن معاد با سعادت یا شقاوت ابدی انسان ارتباط تنگاتنگ دارد. اگر انسان قیامت را باور داشته باشد و زندگی خود را بر اساس این اعتقاد سامان دهد، چنانچه قیامت در کار باشد که هست او سعادت یافته و چنانچه به فرض ‍ قیامت نباشد، او ضرر نکرده است؛ ولی اگر قیامت را باور نداشته باشد و قیامت وجود داشته باشد که دارد او برای همیشه به شقاوت گرفتار آمده است. بنابراین اعتقاد داشتن به قیامت بی ضرر است ولی انکار آن با شقاوت محتمل روبه رو است و دفع ضرر محتمل لازم می باشد.
باور داشتن معاد علاوه بر این که به زندگی معنا و مفهوم می بخشد، آثار مهم دیگری دارد از جمله:

تشویق به پارسایی
کسی که معاد، پاداش و جزا را باور دارد، برای دستیابی به سعادت ابدی و بهره مندی از نعمت های اخروی ترغیب می شود، از این رو در زندگی پارسایی پیشه می کند و برای ورود به جهان آخرت خود را آماده کرده، اعمال و رفتار خود را بر اساس این باور تنظیم می کند. برای انجام کارهای خیر مشتاق و از ارتکاب گناه و کارهای شر منزجز است. به تهیه زاد و توشه می پردازد و چون تقوا به مفهوم عام کلمه یعنی اطاعت از فرامین خدا، انجام اعمال صالح و ترک زشتی ها، برترین توشه آخرت است، سعی خود را صرف تهیه این زاد و توشه می کند و برای آباد ساختن آخرت و نجات یافتن از قهر و غضب خدا، همت می گمارد. این کلام معتقدان ناب به آخرت است که بعد از طعام دادن به نیازمند، یتیم و اسیر محتاج می گویند: «إنا نخاف من ربنا یوما عبوسا قمطریرا؛ ما از پروردگارمان از روز عبوسی سخت هراسناکیم.» (انسان/ 10) و این سخن انسان عاقلی است که بعد از شنیدن دعوت پیامبران می گوید: «و ما لی لا اعبد الذی فطرنی و إلیه ترجعون؛ چرا خدایی را نپرستم که مرا آفریده و به سوی او بازگردانده خواهید شد.» (یس/ 22)

رهایی از بحران ها
معاد باوری در صورت صادق و خالص بودن در انسان قدرتی شگرف برای نجات از بحران ها و مهلکه ها ایجاد می کند. خداوند در داستان حضرت یوسف با بیان مقدماتی صحنه خلوت یوسف و زلیخا و خواهش و اصرار زلیخا بر کامجویی از آن حضرت را به تصویر کشیده و آن گاه در بیان عامل بازدارنده و نجات دهنده یوسف (ع) از زبان ایشان می فرماید: «معاذ الله انه ربی احسن مثوای انه لا یفلح الظالمون؛ پناه بر خدا! که او پروردگار من است، جایگاهم را نیکو داشته؛ به راستی که ستمکاران رستگار نشوند.» (یوسف/ 23) در این بیان حضرت یوسف (ع) به دو عامل بازدارنده اشاره شده است؛ اعتقاد به ربوبیت حق تعالی و اعتقاد به حکومت خدا در آخرت مبداء باوری و معاد باوری.
خدای تعالی نیز این اعتقاد ناب را تنها نگه دارنده او شمرده و اعلام کرده است که اگر این اعتقاد ناب نبود، هیچ عامل دیگری نمی توانست در آن مهلکه، یوسف (ع) را از نزدیک شدن به ارتکاب فحشا و زشتی بازدارد: «و لقد همت به و هم بها لولا ان راءی برهان ربه؛ زلیخا قصد یوسف کرد و یوسف هم اگر آن برهان نجات بخش پروردگارش را نمی دید (و چشم دلش ‍ به رؤیت این حقیقت ناب بینا نمی گشت)، قصد زلیخا می کرد.» (یوسف/ 24)

قاطعیت در مبارزه
مبارزان راه حق در مراحل سخت و مخاطره آمیز ممکن است از مبارزه دست بکشند و بدون این که با نظام حاکم همراه شوند، خود را از میدان مبارزه کنار بکشند، ولی ایمان به معاد چنان عامل قوی، نیرومند و قاطعیت زایی است که آنان را در میدان مبارزه تا آخرین نفس پیکارگر نگه می دارد و از تسلیم شدن یا کنج عزلت گزیدن باز می دارد. به عنوان نمونه فرعون ساحران دربار را برای مبارزه با موسی (ع) فرا خواند. وقتی موسی (ع) با آنان مواجه شد، آنان را از درافتادن با حق و حقیقت بازداشت. انذار موسی (ع) در بعضی از آنان مؤثر افتاد، ولی در نهایت همگی برای مبارزه متحد شدند. در روز مبارزه، با مشاهده معجزه روشن و یقین آور موسی، از غفلت به خود آمده، به خدای موسی ایمان آوردند و موافقت علنی خود با موسی را اعلام کردند. این اقدام ساحران برای فرعون بسیار کوبنده بود؛ از این رو، آنان را به سخت ترین وجه تهدید کرد، ولی جواب شنید: سوگند به آن کسی که ما را آفرید، هرگز تو را بر دلایل روشن که برای ما آمده ترجیح نخواهیم داد. هر حکمی می خواهی بکن که تو تنها در این زندگی دنیا می توانی حکم کنی. ما به پروردگارمان ایمان آوردیم تا گناهان ما و آن سحری که ما را بدان واداشتی بر ما ببخشاید. (طه/ 72)
ایمان به معاد و زندگی اخروی چنان قدرتی به انسان می دهد که هیچ جبار ستمگری نمی تواند او را به پیمودن راه خلاف حق وادارد.


منابع :

  1. گروه نویسندگان پژوهشکده تحقیقات اسلامی سپاه- معاد از دیدگاه عقل و نقل- درس اول

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/116481