منهال بن عمرو کوفی، از اصحاب امام سجاد (امام چهارم شیعیان) و از پیروان خاندان پیغمبر (ص) بود و او را از اصحاب امام باقر (امام پنجم شیعه)، نیز شمرده اند.
وی از طایفه بنی اسد و اهل کوفه، و در شهر شام زندگی می کرد.
جزو راویان حدیث از امام سجاد (ع) می باشد. که چند واقعه تاریخی در نهضت عاشورا را نقل کرده است:
1- بعد از شهادت حسین بن علی (ع)، و واقعه کربلا، از او نقل شده: زمانی که سر مطهر آن امام را به شهر شام آوردند، مردی پیشاپیش آن سر، سوره کهف می خواند تا به این آیه رسید: «ام حسبت ان اصحاب الکهف و الرقیم کانوا من آیاتنا عجبا؛ آیا پنداشتی که اصحاب کهف و رقیم از آیات شگفت ما بودند؟» (کهف/ 9)
صدایی از سر به زبان فصیح گفت: «شگفت تر از قصه اصحاب کهف، کشتن من و به تحفه فرستادن من است.»
2- در ایامی که خاندان حسین (ع)، به عنوان اسیر در شام بودند، روزی حضرت سجاد (ع) با منهال برخورد کرد و امام از مظلومیت خود و اهل بیت و شداید دوران اسارت برای او سخن گفت و گفتگوی زیادی بین آنها شد، دیگر اینکه منهال، می گوید: «از سفر مکه برمی گشتم، در مدینه به خدمت حضرت سجاد (ع) رسیدم. حضرت در ضمن پرسش از وقایع قیام مختار و کشتن قتله کربلا از وضع حرملة بن کاهل، قاتل حضرت علی اصغر (ع)، پرسید که "آیا هنوز زنده است؟" من گفتم: "بله، در کوفه و زنده است." و امام او را نفرین کرد و فرمود: "خداوندا، حرارت آتش و آهن را به او به چشان!"»
منهال وقتی به کوفه رسید، حرمله دستگیر شده بود و به دستور مختار ثقفی، دست و پایش را قطع کرده و سپس در آتش انداختند. منهال وقتی این صحنه را می بیند، ماجرای ملاقاتش با امام سجاد (ع) را برای مختار تعریف می کند. مختار نیز خوشحال بود از اینکه دعای آن امام، به دست او تحقق یافته است.