عمرو بن صبیح صیداوی

از عناصر خبیث حکومت بنی امیه و از قاتلان شهداء کربلا.
او یکی از 10 نفری است که بعد از شهادت حسین بن علی (ع)، بر بدن مبارکش با اسب تاختند. نامش به گونه های عمروبن صبیح صیداوی، صدایی، عمروبن صبح و... در تاریخ ذکر شده است.
بیشتر مورخین گفته اند که روز عاشورا سال 61 هـ.ق، در سرزمین کربلا، یکی از فرزندان حضرت مسلم بن عقیل (ع) به نام عبدالله [عبیدالله] و مادرش رقیه دختر علی بن ابیطالب (ع) به جنگ و مبارزه با دشمن آمد که «عمروبن صبیح» تیری به طرف او پرتاب کرد.
عبدالله دستش را بر پیشانی خود سپر کرد، اما آن تیر دست او را آنچنان بر پیشانی جوان بیست و چند ساله دوخت که عبدالله دیگر نتوانست دستش را حرکت دهد، آنگاه ملعون دیگری، نیزه ای به قلب مبارکش زد و او شهید شد، همدستش را «زید بن ورقاء جهنی» و به نقلی «اسد بن مالک» گفته اند.
برخی دیگر از مقتل نویسان او را به عنوان قاتل «عبدالله بن عقیل» مطرح کرده اند.
و به هر حال همه بر اینکه عمروبن صبیح، قاتل و کشنده بنی هاشم بوده، اتفاق نظر دارند.
بعد از شهادت حضرت امام حسین (ع)، او به فرمان عمربن سعد همراه با دیگر اشقیا، با اسب بر بدن مطهر آن حضرت تاخته و استخوان سینه و پشت و پهلو را درهم شکستند و وقتی به کوفه رسیدند، نزد عبیدالله بن زیاد اظهار خوش خدمتی کرده و جایزه اندکی گرفتند.
محدثینی چون (ابوعمرو زاهد) گویند: «چون نسب این ده نفر بررسی شد معلوم گردید که همگی حرامزاده بودند.»

اما سرانجام کار او
عمروبن صبیح، در زمان قیام مختار ثقفی، به دستور او توسط عبدالله بن کامل دستگیر شد.
شب هنگام که در پشت بام منزلش خوابیده و شمشیرش را زیر بالین گذاشته بود، مأموران مختار خانه اش را محاصره کردند. او که ناگهان خود را در محاصره شدید دید، خواست شمشیرش را بردارد، اما مأموران زودتر آن را، برداشته بودند. او را نزد مختار آوردند.
ادعا می کرد که «من در کربلا بودم و بعضی از یاران حسین بن علی (ع) را با نیزه زدم و زخمی کردم ولی کسی را نکشتم.» به دستور مختار، او زندانی شد و صبح فردا، در مجلس بزرگی که تشکیل شده بود، او و همراهانش را دست بسته به قصر آوردند تا محاکمه کنند.
عمرو، فریاد زد: «ای مردم کافر و فاجر، [خطاب به اصحاب مختار] اگر شمشیر در دستم بود، می دیدید که قوت بازویم چقدر است و اکنون که باید کشته شوم، همین بهتر که شما مرا بکشید، زیرا بدترین خلق خدایید.»
پس با هتاکی، سیلی به صورت عبدالله بن کامل زد. وی از حماقت و حمله او خندید و دست او را گرفت و به مختار گفت: «امیر، این مرد مدعی است که در کربلا فقط با نیزه بعضی از اصحاب حسین (ع) را زخمی کرده، چه دستور می دهید؟»
مختار دستور داد نیزه داران آمدند و آنقدر نیزه بر او زدند، تا به هلاکت رسید.
حضرت مهدی، امام زمان (عج)، در زیارت شهداء از ناحیه مقدسه، او را لعنت می کند آنجا که می فرماید: «السلام علی ابی عبدالله (عبیدالله) بن مسلم بن عقیل، و خداوند قاتل و تیرانداز او، عمروبن صبیح صیداوی را لعنت کند.»


منابع :

  1. حاج شیخ عباس قمی- نفس‌المهموم

  2. سید محمد شیرازی- فرهنگ عاشورا

  3. سیدبن طاووس- اقبال

  4. گروه حديث پژوهشكده باقرالعلوم- موسوعة‌الامام الحسین به نقل از چند منبع

  5. ابن اثیر- کامل

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/116851