عالم قیامت بهشت و دوزخ را در بر گرفته است و از کرات بالا و زمین پهناور صورت مى گیرد بیگانگان به طور خلود و همیشگى در دوزخ زیست خواهند نمود تا هنگامى که آسمان و کرات بالا و زمین پهناور صحنه قیامت ادامه بیابد. اما سعادتمندان که شعار آنان عبودیت و انقیاد است و رابطه ارادى خود را بر طبق رابطه ذاتى و تکوینى تحکیم نموده، سیرت انقیاد آنان در عالم قیامت قدرت و اراده به طور اطلاق و نیز سکونت در جوار رحمت پروردگار به طور خلود خواهد بود: «فأما الذین شقوا ففى النار لهم فیها زفیر و شهیق* خلدین فیها ما دامت السماوات و الأرض إلا ما شاء ربک إن ربک فعال لما یرید* و أما الذین سعدوا ففى الجنة خالدین فیها ما دامت السماوات و الأرض إلا ما شاء ربک عطاء غیر مجذوذ؛ و اما كسانى كه تيره بخت شده اند در آتش فرياد و ناله اى دارند. تا آسمانها و زمين برجاست در آن ماندگار خواهند بود مگر آنچه پروردگارت بخواهد زيرا پروردگار تو همان كند كه خواهد. و اما كسانى كه نيكبخت شده اند تا آسمانها و زمين برجاست در بهشت جاودانند مگر آنچه پروردگارت بخواهد [كه اين] بخششى است كه بريدنى نيست.»
تأکید خلود دوزخیان را وابسته به دوام آسمان و زمین عالم قیامت نموده است در صورتى که به طور طفیلى و به تبع هستند و خلود بالاصالة از حالات و اوصاف زندگى ابدى اهل دوزخ است. آیه بیگانگان را به خلود در دوزخ توصیف نموده تعریف به لازم است زیرا وصف ذاتى آنان خلود در شقاوت و سیرت آنان ننگین و محرومیت است و لازم آن نیز سکونت همیشگى و خلود در دوزخ خواهد بود. محتمل است به مناسبت این باشد که دوزخ منتهى سیر و سلوک بیگانگان است. جمله ی "إلا ما شاء ربک" استثنا از خلود در دوزخ است جز کسانى که پروردگار اراده فرماید و مشیت او تعلق بیابد که پس از اینکه مدتها در دوزخ سکونت داشته رهائى یافته خارج شوند.
در اثر اینکه در سعادت نیز خلود دارند و خلود بالاصاله از حالات و صفات اهل ایمان و تقوى است و به تبع آن خلود بهشت وابسته به دوام آسمان و کرات و زمین پهناور است که عالم قیامت و بهشت و دوزخ را در بر دارد و ظاهر از جمله ما دامت السماوات و الارض آسمان و زمین عالم قیامت است که در آن کاملترین نظام امکانى فرمانروا خواهد بود. زیرا بر حسب آیه ی «یوم تبدل الأرض غیر الأرض و السماوات؛روزى كه زمين به غير اين زمين و آسمانها [به غير اين آسمانها] مبدل گردد.» (ابراهیم/ 48) نظام عالم طبع با تمام شؤن آن گسیخته و پراکنده مى شود و عالم دیگرى را پروردگار ایجاد مى نماید. و کاملترین نظام را در آن اجراء خواهد فرمود به نام عالم قیامت استقرار آن حقیقى و ثبات آن ذاتى است و مستقر همیشگى اهل بهشت و اهل دوزخ خواهد بود. و لا محالة در آن فوق و تحت. بالا و پائین و زیر و زبر تحقق مى یابد و از آن تعبیر به آسمان و زمین مى شود و به تبع بهشت و دوزخ استقرار حقیقى و خلود خواهند داشت. و باز با جمله ی "إلا ما شاء ربک" مشیت پروردگار را ظهورى از صفت ربوبیت کبریائى معرفى نموده استثناء مبنى بر اعلام قدرت قاهره است از نظر اینکه هر موجود امکانى ربط محض و عین تعلق بساحت کبریائى است و هر چه به آن شىء گفته شود مملوک و قیام و قوام آن هر لحظه به آفریدگار قیوم است و در همه عوالم به طور تجدد امثال وجود به آنها افاضه مى شود.
معناى استثناء: "إلا ما شاء ربک" در دو آیه مربوط به بهشتیان و دوزخیان
جمله ی "إلا ما شاء ربک" استثناء است از داستان قبلى، یعنى قضیه خلود در آتش و نظیر آن، جمله استثنائیه اى است که بعد از مساله خلود در بهشت آورده است. و کلمه ی "ما" در این جمله مصدریه است، و معناى آن این است: "مگر آنکه پروردگارت بخواهد" و تقدیرش «الا ان یشاء ربک عدم خلودهم؛ مگر آنکه پروردگارت عدم خلود آنان را بخواهد.» است. ولیکن این احتمال (مصدریه بودن کلمه ی "ما") از نظرى ضعیف است، و آن این است که بعد از این جمله در جمله دیگرى "ما" ى دیگرى آمده، و آن جمله ی "إن ربک فعال لما یرید" است زیرا با قطع به اینکه هر دو "ما" در هر دو جمله به یک معنا است و با قطع به اینکه در جمله دوم موصوله است، قهرا در جمله اول هم موصوله خواهد بود. و اگر قبول کنیم که موصوله است، استثناء مزبور استثناء از مدت بقایى خواهد بود که قبلا به خلود و دوام محکوم شده بود و سیاق هم دلالت بر آن داشت و خلاصه آنکه در صورت مصدریه بودن "ما" خلود به معناى خود باقى است، ولى در صورت موصوله بودن آن یک مقدار زمان از آن استثناء شده است. و معنایش این مى شود که: ایشان در تمامى زمانهاى پى در پى آینده در آتش خالدند مگر آن قسمت از زمان را که خدا بخواهد.
ممکن هم هست استثناء مزبور از ضمیر جمعى باشد که در کلمه ی "خالدین" مستتر است و معنایش چنین باشد: همه ایشان در جهنم خالدند مگر کسانى که خدا بخواهد از آن بیرون شوند، و داخل بهشت بگردند. و در نتیجه برگشت استثناء مذکور به تصدیق همان معنایى است که در اخبار هم آمده که گنهکاران و نافرمانان از مؤمنین براى همیشه در آتش نمى مانند، بلکه سرانجام به وسیله شفاعت از آتش بیرون آمده داخل بهشت مى شوند، و همین بیرون شدن یک عده، کافى است در اینکه استثناء به جا و صحیح باشد.
باقى مى ماند سؤال از اینکه اگر کلمه ی "ما" موصوله و به معناى "کسانى که" باشد چرا "من" نفرمود، با اینکه "ما" در حیوانات و سایر موجودات خالى از عقل به کار مى رود، و "من" در انسان که داراى عقل است؟ و جواب آن این است که هر چند استعمال "ما" در صاحب عقل استعمال شایعى نیست ولیکن همین که مى بینیم قرآن استعمال کرده و مثلا در جاى دیگر فرموده: «فانکحوا ما طاب لکم من النساء؛ به نکاح خود درآورید از زنان آن کسى را که پاکیزه است.» (نساء/ 3) مى فهمیم که این استعمال صحیح است.
اما بحث در تفسیر آیه بعدى که فرموده: "و أما الذین سعدوا..." عینا نظیر همان بحثى است که در این آیه به میان آوردیم، زیرا سیاق هر دو یکى است، با این تفاوت که در دومى جمله ی "عطاء غیر مجذوذ" اضافه شده است، و در همین جمله اضافى سؤالى است، و آن اینکه اگر نعمت بهشت عطائى است غیر مقطوع، پس معناى استثناء چه مى شود؟ جواب این است که استثناء مذکور نمى خواهد بگوید عده اى از بهشت خارج مى شوند، بلکه مى خواهد بفرماید ممکن است خارج شوند، ولیکن از آنجایى که نعمت بهشت عطایى است دائمى، از این نظر هیچ بهشتیى از بهشت خارج نمى شود، و خلاصه مى خواهد بفرماید مگر آنهایى که خدا بخواهد خارجشان کند، ولیکن خدا هیچ وقت چنین چیزى را نمى خواهد.
پس این استثناء مسوق است براى اثبات قدرت مطلق خداوند، و با اینکه حکم کرده بهشتیان دائما در بهشت بمانند، مع ذلک باز هم قدرتش مطلق است، و چنین نیست که دیگر سلطنتى بر پیشینیان نداشته باشد، و خط بطلان بر ملک و سلطنت خود کشیده باشد، بلکه عینا مانند قبل از حکم باز زمام امر و قدرت و احاطه بر آن را در دست دارد، و باز هم مى تواند از بهشت بیرونشان کند، هر چند وعده داده که بیرون نکند، لیکن بیرونشان نمى کند تا خلف وعده نکرده باشد.
خالدین در آتش مانند اهل خلود در بهشت تا ابد از آن بیرون نمى شوند، مگر آنکه خداى سبحان بخواهد، زیرا او بر هر چیز قدرت دارد و هیچ کارى از کارهایش چه اعطاء و چه منع، قدرت او را بر انجام مخالف آن فعل سلب نمى کند، و اختیار را از کف او بیرون نمى کند، زیرا قدرت او مطلق است، و مقید به فرض و تقدیر معینى نیست هم چنان که فرموده: «یفعل الله ما یشاء؛ خدا هر چه بخواهد مى کند.» (ابراهیم/ 27) و نیز فرموده: «یمحوا الله ما یشاء و یثبت؛ خداوند هر چه را بخواهد محو مى کند و هر چه را بخواهد بر جاى مى گذارد.» (رعد/ 37) و همچنین آیاتى دیگر.