این کتاب که در اصل قسمت معظم جلد دوم "نور ملکوت قرآن" می باشد به جهت اهمیت موضوع و بنا به پیشنهاد بعضی از علما و برای سهولت دسترسی استادان و دانشجویان و دانش پژوهان، به طور جداگانه و بدون هیچ گونه تصرفی، طبع و به جویندگان راه حقیقت و سبل سلام اهدا گردیده است.
معرفی اجمالی نویسنده:
علامه آیت الله حاج سید محمد حسین حسینی طهرانی، عالم، فقیه، عارف بزرگ قرن معاصر (پانزدهم هجری قمری) فرزند آیت الله حاج سید محمد صادق طهرانی، که در 24 محرم سال 1345 هـ ق، در تهران به دنیا آمد. دوران کودکی را تحت تربیت پدر بزرگوارش بود و تحصیلات ابتدایی مدرسه و بعد دوره آموزش متوسطه را در رشته مکانیک و ماشین سازی به اتمام رساند. سپس به دلیل علاقه به دروس دین، علوم "حوزوی" را انتخاب و در سن 19 سالگی (بعد از پوشیدن لباس روحانیت) به شهر قم عزیمت کرد. در همان سال های نخست، جزو اولین شاگردان مرحوم علامه طباطبائی (صاحب تفسیر گرانقدر "المیزان") شد و در درس تفسیر و حکمت و عرفان عملی از خواص یاران ایشان گردید. مدت 7 سال در سطوح مختلف علمی از اساتید بزرگ بهره ها برد و آنگاه برای تکمیل علوم خود، در سن 26 سالگی به عراق رفت و در شهر نجف اشرف ساکن شد. دروس فقه و اصول و حدیث و رجال را در محضر علمای اعلام چون آیت الله حاج شیخ حسین حلی، سید ابوالقاسم خویی، سید محمد شاهرودی و آقا بزرگ تهرانی، کسب فیض کرد. در همین ایام، بنا به نظر و توصیه علامه طباطبائی، در مسائل سلوکی و عرفانی، به موانست و مراوده آیت الله حاج شیخ عباس قوچانی وصی مرحوم قاضی و آیت الله حاج سید جمال الدین گلپایگانی پرداخت و در ادامه راه، با آیت الله حاج شیخ محمدجواد انصاری همدانی، آشنا شده و نهایتا به حضور عارف بزرگ مرحوم حاج سیدهاشم موسی حداد رسید. در تثبیت پایه های عرفان عملی خود، مجاهده ها و زحمات زیادی کشید و از فیوضات امیرالمومنین علی (ع) و عنایات حضرت سیدالشهداء (ع)، دائما بهره مند بود. سال 1377 هـ ق، در سن 33 سالگی، بعد از اتمام تحصیلات عالیه و رسیدن به فضائل ظاهری و کمالات باطنی، به خاطر ادای تکلیف و ترویج و گسترش علم و دین، به تهران برگشت. بعد از رحلت آیت الله بروجردی و تحرکات طاغوتی حکومت پهلوی، رهبر فقید انقلاب (آیت الله خمینی) را همراهی و فعالیتی مؤثر داشت. علامه بزرگوار پس از 23 سال تلاش و سکونت در تهران، سال 1400 هـ ق، به شهر مشهد هجرت و پانزده سال آخر عمر خود را آنجا گذراند. وی در سال 1416 هـ ق، در ماه صفر، در همان جا رحلت فرمود.
ساختار بندی کتاب:
اشکال اول: اصالت و ابدیت دین الهی و محدودیت فهم بشری
اشکال دوم: عظمت و تقدم علوم اسلامی بر علوم امروزی
اشکال سوم: اساس حوزه های علمیه بر قرآن و عرفان است
اشکال چهارم: اعراض روشنفکران از مبانی اسلامی، در اثر فرهنگ خارجی
اشکال پنجم: مجاز و استعاره قرآن، عین صدق و بلاغت است
اشکال ششم: تعدی از ظهورات قرآن، اسقاط حجیت قرآن است
اشکال هفتم: برهان علامه طباطبایی در استناد علل طبیعی به علل مجرده
اشکال هشتم: منطق قرآن حجیت عقل و یقین است نه فرضیه های وهمی
اشکال نهم: فطرت راه تکوینی کمال و احکام فطری رساننده به کمالند
اشکال دهم: نظریه تبدل انواع صرف فرضیه بوده و دلیل قطعی ندارد
خاتمه: سر منع معاندین در هر زمان از تعمق در قرآن