تجسم اعمال (نتیجه اعمال)

آخرین آیه اى که به رسول اکرم (ص) نازل شده ،همه انسانها را از روز حضور در پیشگاه پروردگار ترسانیده و به خویشتن دارى توصیه کرده و آن را پایه تعدیل نیروهاى متضاد بشر و نیز عهده دار سعادت هر دو جهان معرفى نموده است. و نیز هنگام رستاخیز و حضور در پیشگاه آفریدگار را به جامعه بشر یادآورى نموده که غرض از نیروى پرهیزگارى آمادگى براى عرصه رستاخیز است که سیرت و باطن افراد آشکار خواهد شد. همچنین نیز حقایق و چگونگى نظام جهان ابد را اعلام نموده از جمله آنکه افعال اختیارى نیک و بد بشر در این جهان گرچه زوال پذیر است ولى سیرت آنها در نفس و روان انسانى ذخیره شده و همواره در سیر و تکامل است و حقیقت انسانى همان سیرت او است تا آنکه در جهان دیگر به سرحد رشد و ظهور رسیده و به سوى آفریدگار بازگشته و به سرایر نیک متنعم مى شود و یا به صورتى نکوهیده دچار عقوبتهاى روانى و جسمانى مى گردد. جهان دیگر هرگز محکوم به لوازم طبع نیست و افراد بشر در پیشگاه آفریدگار حضور یافته سیرت آنان بررسى مى شود و در آن هنگام هر که گرفتار خودش خواهد بود. آن روز جز آنچه را که خود کسب نموده و اقتضاء آن را به دست آورده از چیزى بهره مند نخواهد شد. هرگز کسى از آنچه استحقاق دارد بى بهره نشده و ستم بر او نخواهد شد. و فضل پروردگار درباره وى نیز در اثر اقتضاء و شایستگى او است و هرگز موهبت و یا غضب پروردگار به طور گزاف و بدون استحقاق نخواهد بود. مى فرماید: «و اتقوا یوما ترجعون فیه إلى الله؛ از روزى به پرهیزید که در آن به سوى خدا باز مى گردید.» «ثم توفى کل نفس ما کسبت؛ سپس به هر کس آنچه را انجام داده باز پس داده مى شود.» «و هم لا یظلمون؛ و به آنها ستمى نخواهد شد بلکه هر چه مى بینند نتیجه اعمال خودشان است.» (بقره/ 281)
این آیه یکى دیگر از شواهد تجسم اعمال انسان در جهان دیگر مى باشد. در این آیه مردم را متوجه رستاخیز و کیفر اعمال بدکاران ساخته و به آنها هشدار مى دهد که توجه داشته باشند، روزى در پیش است که همه اعمال انسان بدون کم و کاست به او داده مى شود و تمام آنچه را که در بایگانى عالم هستى نگهدارى شده یک جا به دست وى مى سپارند آن گاه است که از نتائج شوم آنها وحشت مى کند اما این محصول چیزى است که خود او کشته است و کسى به او ستم نکرده بلکه این خود او است که به خویش ستم روا داشته است "و هم لا یظلمون".

هر خیانتکارى با خیانتش پروردگارش را دیدار مى کند
یکی دیگر از آیه هائی که اشاره به تجسم تمثل اعمال در روز قیامت دارد این آیه ی شریفه است که: «و ما کان لنبى أن یغل و من یغلل یأت بما غل یوم القیامة ثم توفى کل نفس ما کسبت و هم لا یظلمون؛ هیچ پیامبرى را نسزد که [در اموال، غنایم، سایر امور به امت خود] خیانت ورزد و هر که خیانت کند، روز قیامت با آنچه در آن خیانت کرده بیاید سپس به هر کس آنچه را مرتکب شده به طور کامل مى دهند، و آنان مورد ستم قرار نمى گیرند.» (آل عمران/ 161)
روشن است خیانت براى هیچکس مجاز نیست خواه پیامبر باشد یا غیر پیامبر ولى از آنجا که در آیات قبل گفتگوى عذرتراشان جنگ احد درباره پیامبر (ص) بوده، آیه نیز نخست سخن از پیامبران مى گوید. اما هر کس خیانت کند، روز رستاخیز آنچه را در آن خیانت کرده، به عنوان مدرک جنایت بر دوش خویش حمل می کند و یا همراه خود به صحنه محشر مى آورد و به این ترتیب، در برابر همگان رسوا مى شود. بعضى از مفسران، گفته اند: منظور از حمل کردن بر دوش، یا همراه خود آوردن این نیست که عین چیزى را که در آن خیانت کرده بر دوش کشد، بلکه منظور، حمل مسئولیت آنها است ولى با توجه به مسئله ی تجسم اعمال آدمى در قیامت، هیچ لزومى براى این تفسیر نیست، بلکه همانطور که ظاهر آیه ی فوق گواهى مى دهد، عین چیزهایى که در آن خیانت شده به عنوان سند جنایت بر دوش خیانت کنندگان و یا به همراه آنها خواهد بود.
"غل"، در مقابل خلوص بوده و به معنى داخل شدن چیزیست در چیزى دیگر که موجب تغیر پیدا کردن در آن باشد. مانند داخل شدن صفات بغض و کینه و حسد و خیانت در باطن کسى که سبب دگرگونى و تحول باطن گردد. چون قید و زنجیرى که به دست و پا بسته و آزادى را متحول به انقباض مى کند. و هرگونه از افکار و عقائدى که برخلاف بوده و موجب آلوده شدن باطن باشد. و منظور اینکه پیامبرى که از جانب خداوند متعال براى هدایت مردم مبعوث مى شود، مى باید هیچگونه آلودگى و آمیختگى در افکار و اخلاق و اعمال او نباشد، تا مردم از هر جهتى پیروى کامل از او نموده، و پندار و رفتار و کردار او را نشان دهنده حقیقت و برنامه حرکت و عمل خود قرار بدهند. و اگر کوچکترین آلودگى در وجود او باشد بعثت و دعوت او بر خلاف حقیقت و واقعیت بوده، و بى نتیجه خواهد بود. و جمله ی "و من یغلل" کلیت دارد و کبرى است، یعنى هر کسى که خود را آلوده کرده و از خلوص و صفاء بیرون برد قهرا به همین صورت در عالم قیامت ظاهر شده، و عمل او که غل و خلط است توأم با او بوده و به مقتضاى همان آلودگى مجازات خواهد شد. و هرگز چنین حالت و مجازاتى متناسب با مقام و عنوان رسالت نبوده، و بلکه اهانت بمقام الوهیت خواهد بود، زیرا صفات و خصوصیات رسول نمایانگر مقامات لاهوت است. و عالم ماوراى ماده در حقیقت باطن عالم ماده است، و آنچه در باطن اشخاص است ظاهر گشته، و پرده ها از میان برداشته مى شود. «إنه على رجعه لقادر* یوم تبلى السرائر؛ بى تردید، خداوند بر بازگرداندن آن تواناست. روزى که رازها فاش گردد.» (طارق/ 8- 9)
قیامت افراد به طوری که گفته شده است دو مرحله دارد، قیامت صغرى که با پیش آمدن موت و رحلت از این زندگى مادى دنیوى حاصل شود، و قیامت کبرى که با انقضاء عالم برزخ حاصل گردد. و در هر مرحله ظهور و آشکار شدن سرائر و بواطن به مقتضاى آن عالم صورت گرفته، و در قیامت کبرى به طور کامل ظاهر خواهد شد. هر فعل اختیارى نیک و یا بد، از روان انسان سر چشمه می گیرد، و ظهور و رشد اندیشه او است، و پس از صدور حکم و فرمان از نیروى عاقله (اندیشه) به آن کار اقدام می نماید، و بدون دستور درونى، و تجدید نظر درباره آن فرمان، هرگز نیروهاى اعضاء انسان نمی توانند عملى را انجام دهند. از این نظر یگانه وسیله رشد روان انسان، و پیمودن راه کمال که هر فرد براى خود برگزیده، و بدان سو رهسپار است، همانا افعال و کردار نیک یا بد او است که به فرمان درونى صادر شده، و به آن نیز باز می گردد، و در نفس و روان انباشته می شود، و به این وسیله به کمال و هدف خود می رسد. هنگام رستاخیز نیز همین افعال نیک و یا بد که از اشعه نیروى عاقله (اندیشه) بوده، و در محور آن گردش می کنند، به صورت نعمت جاوید، و یا نقمت و غضب همیشگى خود نمائى خواهد کرد. نتیجه آن است که بر خائنان و ستمگران هرگز ستم نخواهد شد، زیرا سیرت اندیشه و کردار آنها است، پس از کوششها به آرزو و هدف خود خواهند رسید.

خود اعمالشان به آنها داده مى شود نه جزا و پاداش اعمالشان!
در جائی مى گوید: «و وفیت کل نفس ما عملت؛ به هر کسى آنچه انجام داده است بى کم و کاست پرداخته مى شود.» (زمر/ 70) نه جزا و پاداش و کیفر اعمالشان که خود اعمالشان به آنها داده مى شود! و چه پاداش و کیفرى از این برتر که عمل انسان به طور کامل به او تحویل داده شود (توجه داشته باشید "وفیت" به معنى ادا کردن به طور کامل است). و براى همیشه قرین و همنشین او گردد. چه کسى مى تواند این برنامه هاى عدالت را دقیقا اجرا کند کسى که علم او به همه چیز احاطه دارد لذا در هفتمین و آخرین جمله مى فرماید: «و هو أعلم بما یفعلون؛ او نسبت به آنچه انجام مى دادند از همه آگاهتر است.» (زمر/ 70) علم خداى تعالى از علم انسان نسبت به خویشتن و بلکه حتى از حساب فرشتگان نگهبان دقیقتر است، زیرا بشر در حسابهاى خود در معرض فزونى و کاستى قرار دارد، و این به سبب قرار داشتن او زیر تأثیر عواملى بسیار همچون غفلت و فراموشى و نادانى و جز آنهاست، و براى این که بعضى کارهاى انسان براى پوشیده ماندن راز او حتى از فرشتگان گماشته بر او نیز پنهان نگه داشته مى شود. حتى نیازى به شهود نیست که او از همه شهود اعلم است، اما لطف و عدالتش ایجاب مى کند که گواهان را احضار کند، آرى این چنین است صحنه قیامت که باید همه براى آن آماده شویم.
هر یک از نفوس بشرى به آنچه معتقد بوده و نیز به آنچه در اثر عمل ارادى و فعل اختیارى کسب نموده سیرت آنها به طور کامل به ظهور می رسد و مورد استفاده قرار مى گیرد. که آنچه را که افعال اختیارى به جا آورده همان مورد استفاده بوده به صورت نعمت و گناهان به صورت عقوبت در مى آیند. در حدیثی از پیامبر (ص) به نقل از خدای سبحان آمده است: «فبعزتى حلفت و بجلالى أقسمت أنه لایتولی علیا عبد من عبادى إلا زحزحته عن النار و أدخلته الجنة و لا یبغضه عبد من عبادى و یعدل عن ولایته إلا أبغضتـه و أدخلتـه النار و بئس المصیـر؛ به عزت و جلال خود سوگند یاد می کنم که هیچ بنده ای از بندگانم علی (ع) را دوست ندارد جز آن که او را از آتش برکنار و به بهشت می رسانم و هیچ کس او را دشمن ندارد و از ولایتش روی نمی گرداند، جز آن که او را دشمن داشته و در آتش جهنم وارد خواهم کرد و آتش بد جایگاهی است.»


منابع :

  1. ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد ‏2 ص 379، جلد ‏3 ص 152، جلد ‏19 ص 548

  2. سيد محمدحسين‏ حسينى همدانى- انوار درخشان- جلد ‏2 ص 376، جلد ‏3 ص 248، جلد ‏14 ص 278

  3. عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی- جلد 5 صفحه 80

  4. میرزاحسن مصطفوی- تفسیر روشن- جلد ‏5 صفحه 123

  5. محمدتقی مدرسی- تفسیر هدایت- جلد ‏11 صفحه 525

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/117396