از لوازم روز قیامت، صحنه بررسى اندیشه ها و اعمال بشر است. قیامت هنگامى است که هر فردى از بشر در مقام دفاع از تقصیر و گناهان خود برمی آمد. در روز قیامت، وقتى انسان ها در برابر دادگاه عدل الهى قرار گرفتند و پرونده اعمال خود را پیش روى خود دیدند، براى دفاع از خود عذرها و بهانه هایى مى آورند، حتى گاهى متوسل به دروغ مى شوند و مثلا مشرکان مى گویند: ما مشرک نبودیم!: «ثم لم تکن فتنتهم إلا أن قالوا و الله ربنا ما کنا مشرکین انظر کیف کذبوا على أنفسهم و ضل عنهم ما کانوا یفترون؛ آن گاه عذر آنها جز این نیست که گویند: سوگند به خدا، پروردگار ما، که ما مشرک نبودیم. بنگر که چگونه برخود دروغ بستند و آنچه به دروغ مى ساختند از آنها گم شد» (انعام/ 23-24). ولى این عذر و بهانه ها پذیرفته نیست و هر کسى مطابق اعمالى که در دنیا داشته کیفر یا پاداش داده مى شود.
در قرآن آمده است که در آن روز به هر کسى در برابر اعمالى که انجام داده جزایى کامل و تمام داده مى شود و هرگز کسى مورد ستم قرار نمى گیرد، یعنى تمام اعمال خوب و بد آنان مورد توجه است و چیزى فروگذار نخواهد شد:«یوم تأتی کل نفس تجادل عن نفسها؛ بیاد آورید روزى را که هر کس در فکر خویشتن است و به دفاع از خود برمى خیزد» (نحل/ 111)، تا خود را از عذاب و مجازات دردناکش رهایى بخشد. گاهى گنهکاران براى نجات از چنگال عذاب، اعمال خلاف خود را به کلى منکر مى شوند و مى گویند: «و الله ربنا ما کنا مشرکین؛ به خدایى که پروردگار ما است سوگند که ما مشرک نبودیم»، اما هنگامى که مى بینند این دروغ و دغلها کارگر نیست، سعى مى کنند گناه خود را به گردن رهبران گمراهشان بیندازند، مى گویند: «ربنا هؤلاء أضلونا فآتهم عذابا ضعفا من النار؛ خدایا اینها بودند که ما را گمراه کردند، عذاب آنها را دو چندان کن (و سهم عذاب ما را به آنها بده)» (اعراف/ 38). ولى این دست و پاها بیهوده است: «و توفى کل نفس ما عملت و هم لا یظلمون؛ و در آنجا نتیجه اعمال هر کسى بى کم و کاست به او داده مى شود و به هیچکس کمترین ستمى نمى شود» (نحل/ 111).
آمدن نفس در قیامت کنایه از حضور نفس در محضر ملک دیان است، هم چنان که فرموده:«فإنهم لمحضرون؛ ایشان حاضر شدگانند» (صافات/ 127)، و ضمیر در جمله «عن نفسها» به خود نفس برمى گردد، و در برگشتن ضمیر در اضافه به نفس، به خود نفس هیچ اشکالى ندارد، چون گاهى مقصود از نفس، شخص انسانى است، مانند: «من قتل نفسا بغیر نفس؛ کسى که شخصى را بکشد بدون اینکه او کسى را کشته باشد» (مائده/ 22). و گاهى مقصود از نفس، صرف تاکید است که با مؤکد در معنا متحد است، چه اینکه آن مؤکد انسان باشد، یا غیر انسان، هم چنان که گفته مى شود: انسان نفسه یعنى انسان خودش، و فرس نفسه، یعنى اسب خودش، و همچنین سنگ خودش، و سیاهى خودش، و یا گفته مى شود: نفس انسان و نفس فرس و نفس حجر، و نفس سواد، یعنى خود انسان و خود اسب و خود سنگ و خود سیاهى و در جمله «عن نفسها» مقصود از مضاف یعنى نفس که به ضمیر اضافه شده معناى دومى است، یعنى خودش، و مقصود از مضاف الیه یعنى ضمیر که به نفس برمى گردد معناى اولى است یعنى شخص. و اگر نفس را به ضمیر اضافه کرد براى این بود که اگر ضمیر را به نفس اضافه مى کرد عبارت به خاطر تکرار به اضافه رکیک مى شد، و همین مقدار که ما درباره این عبارت بحث کردیم کافى است و حاجتى به آن ابحاث طولانى که مفسرین در باره آن کرده اند نیست.
دفاعى بى ثمر که آثار اعمال در دنیا را تغییر نمى دهد
ظرف یوم در جمله «یوم تأتی کل نفس تجادل عن نفسها» متعلق است به جمله «لغفور رحیم؛ قطعا آمرزنده مهربان است» (نحل/ 110) که در آیه قبلى بود، و مجادله نفس از خودش به معناى دفاع از خویشتن است، چون در آن روز غیر از خودش هر خاطره دیگرى را فراموش مى کند، درست بر خلاف دنیا که به هر چیزى توجه دارد جز به خودش، و خودش را فراموش مى کند، و این نیست جز بخاطر اینکه در قیامت حقیقت امر براى انسان مکشوف مى شود، و آن این است که آدمى بهیچ وجه نباید به غیر خودش مشغول شود و در حقیقت باید همیشه به فکر خود باشد. پس آن روز شخص مى آید و در موقف حساب قرار مى گیرد، آن وقت از خود دفاع مى کند و با اصرار هم دفاع مى کند، و تا آنجا که مقدور او است عذر مى تراشد. کلمه توفى در جمله «و توفى کل نفس ما عملت و هم لا یظلمون» از توفیه است، که به معناى دادن حق بطور تمام است، بدون خردلى کم و کاست، و در این جمله توفیه را متعلق بر خود عمل کرده و فرموده: «ما عملت» یعنى خود عملش را بدون کم و کاست به او مى دهند، پس مى فهماند که پاداش و کیفر آن روز خود عمل است بدون اینکه در آن تصرفى کرده و تغییر داده باشند یا عوض کرده باشند، و در این کمال عدالت است، چون چیزى بر آنچه مستحق است اضافه نکرده و چیزى از آن کم نمى کنند، و بهمین جهت دنبالش اضافه فرموده: «و هم لا یظلمون؛ و ایشان ظلم نمى شود». بنابر این، در آیه شریفه به دو نکته اشاره رفته است:
نکته اول اینکه: هیچ کس در قیامت از شخصى دیگر دفاع نمى کند، بلکه تنها و تنها به دفاع از خود اشتغال دارد، دیگر مجالى برایش نمى ماند که به غیر خود بپردازد و غم دیگرى را بخورد، و این نکته در آیه«یوم لا یغنی مولى عن مولى شیئا؛ روزى که هیچ دوستى به درد دوستى نمى خورد» (دخان/ 41)، و نیز آیه «یوم لا ینفع مال و لا بنون؛ روزى که مال و فرزندان سودى نمى بخشند» (شعراء/ 19)، «یوم لا بیع فیه و لا خلة و لا شفاعة؛ روزى که نه خرید و فروش در آن هست، نه دوستى و نه پارتى بازى» (بقره/ 254)، خاطر نشان شده است.
نکته دوم اینکه: دفاعى که هر کس از خودش مى کند سودى ندارد، و آنچه را که سزاوار او است از او دور نمى کند، براى اینکه سزایى که به او مى دهند خود عمل اوست، و دیگر معنا ندارد که نسبت عمل کسى را از او سلب کنند، و اینگونه سزا دادن هیچ شائبه ظلم ندارد.