ادامه حرف؛ ع
81- عثمان بن عفان؛ (در سال 35 درگذشته) حافظ ابن عقده در «حدیث الولایه» به اسناد خود و منصور رازى در «کتاب الغدیر» با ذکر سند از او روایت نموده اند و او یکى از عشره مبشره است که ابن المغازلى به طرق خود آنها را از جمله یکصد تن راویان حدیث غدیر به شمار آورده است.
82- عبید بن عازب انصارى؛ (برادر براء بن عازب)، نامبرده از کسانى است که در روز مناشده در رحبه براى على (ع) به حدیث غدیر گواهى دادند.
83- ابوطریف عدى بن حاتم؛ (در سال 68 در سن یکصد سالگى وفات یافته) حافظ ابن عقده در کتاب «حدیث الولایه» از طریق محمد بن کثیر از فطر و ابن جارود از ابى الطفیل با ذکر سند آورده که نامبرده از آنهائى است که در روز مناشده در رحبه براى على (ع) به حدیث غدیر شهادت دادند، و سید نورالدین سمهودى در «جواهرالعقدین» آن را ذکر نموده و قندوزى در «ینابیع الموده» ص 38 از سمهودى نقل کرده و شیخ احمد مکى شافعى در «وسیلة المآل فی مناقب الال» از او روایت نموده و در تاریخ آل محمد (ص) ص 67 در شمار راویان حدیث غدیر ثبت گردیده است.
84- عطیة بن بسر؛ ابن عقده در «حدیث الولایه» واقعه غدیر را با ذکر سند از او روایت نموده.
85- عقبة بن عامر جهنى؛ (از طرف معاویه به ولایت مصر منصوب شد و سه سال در این سمت باقى بوده و نزدیک سال 60 وفات یافته) حافظ ابن عقده ضمن حدیثى که در مورد شهادت عدى بن حاتم به او نسبت داده شده، شهادت نامبرده را براى على (ع) به حدیث غدیر در روز رحبه روایت نموده، و قاضى در تاریخ آل محمد (ص) ص 67 او را در شمار راویان حدیث غدیر ثبت نموده.
86- أمیرالمؤمنین على بن ابى طالب (ع)؛ شعر آن جناب در غدیر مشهور است و راویان مورد وثوق و اعتماد، آن را ذکر نموده اند، داستان احتجاج آن جناب در روزهاى شورى و جمل به حدیث غدیر و استنشاد آن حضرت (سوگند دادنش) به حدیث غدیر در روز رحبه مشهور است. و پیشواى حنبلیان (احمد بن حنبل) در جلد 1 مسند خود صفحه 152 از حجاج شاعر از شبابه از نعیم بن حکیم با ذکر سند روایت نموده که «از ابومریم و مردى از همنشینان على (ع) شنیدم، از آن جناب نقل نمودند که: رسول خدا (ص) روز غدیر خم فرمود: هر کس که من مولاى اویم على (ع) مولاى او است.» و ابن کثیر در جلد 2 «البدایة و النهایة» ص 348 آن را از او روایت نموده و سپس گفته که: این حدیث از طرق متعدد. از على (ع) روایت شده و هیثمى در جلد 9 «مجمع الزواید» ص 107 از طریق احمد آن را روایت نموده و گفته: رجال آن مورد اعتماد و وثوق هستند و سیوطى در «جمع الجوامع» و در «تاریخ الخلفاء» ص 114 بطریق احمد و ابن حجر در جلد 7 «تهذیب التهذیب» ص 337 و بدخشانى در کتاب «نزل الابرار» ص 20 از طریق احمد و حاکم، و در «مفتاح النجا» نیز به طریق آن دو، حدیث مزبور را ذکر نموده اند.
و حافظ طحاوى در جلد 2 «مشکل الاثار» ص 307 از یزید بن کثیر از محمد بن عمر بن على (امیر المؤمنین (ع)) از پدرش از على (ع) با ذکر سند روایت کرده که پیغمبر (ص) در خم زیر درخت (پس از آنکه در آنجا ورود فرمود) از قرارگاه خود در حالی که دست على (ع) را گرفته بود بیرون آمد و خطاب به مردم فرمود: «آیا شما نیستید که شهادت می دهید به اینکه خداوند پروردگار شما است؟» گفتند. «بلى.» فرمود: «آیا شما نیستید که شهادت می دهید به اینکه خدا و رسولش اولى هستند به شما از خود شما؟ و اینکه خدا و رسولش مولاى شما هستند؟» گفتند. «بلى» فرمود: «هر کس که من مولاى او هستم پس على (ع) مولاى او است. همانا من واگذاردم در میان شما چیزى را که اگر آن را بگیرید و از دست ندهید هرگز بعد از من گمراه نشوید، کتاب خدا که در دست شما است و اهل بیت من.»
ابن کثیر این روایت را در جلد 5 «البدایة و النهایه» ص 211 به طریق ابن جریر و ابن ابى عاصم به اسناد آن دو از کثیر بن زید از محمد بن عمر بن على از پدرش از على (ع) روایت نموده و متقى هندى در جلد 6 «کنز العمال» ص 154 از مستدرک حاکم و احمد، و از طبرانى (در المعجم الکبیر) و ضیاء مقدسى و در همان جلد ص 397 نقل از ابن ابى عاصم و در ص 406 از ابن راهویه و ابن جریر و در ص 399 از ابن جریر و ابن ابى عاصم و از محاملى (در امالى او) روایت نموده و صحت آنرا احراز کرده است. و در لفظ آنها این جمله مذکور است: پس هر کس خدا و رسولش مولاى او هستند این، على (ع) مولاى او است. و این روایت را وصابى در «الاکتفاء» نقل از سنن ابن ابى عاصم و سنن سعید بن منصور (ابن شعبه نسائى) ثبت نموده است.
ذهبى در جلد 2 «میزان الاعتدال» ص 303 از مخول بن ابراهیم از جابر ابن حر از ابى اسحاق عمرو ذى مر از أمیرالمؤمنین (ع) با ذکر سند روایت نموده و سپس گفته: و این روایت به اسنادى بهتر از این نیز رسیده و حموینى در «فراید السمطین» از عمرو ذى مر از أمیرالمؤمنین (ع) و همچنین از ابى راشد حرانى از آن جناب روایت مزبور را آورده است. و در «حلیة الاولیاء» تألیف ابى نعیم اصفهانى در جلد 9 ص 64 از عبدالله بن جعفر از احمد بن یونس ضبى از عمار بن نصر از ابراهیم بن یسع مکى از جعفر بن محمد از پدرش از جدش از على (أمیر المؤمنین (ع)) مذکور است که: رسول خدا (ص) در جحفه خطبه خواند تا آخر حدیث.
87- ابوالیقظان عمار بن یاسر عنسى؛ (در سال 37 در صفین شهادت یافته) احتجاج نامبرده بر عمرو بن عاص به حدیث غدیر قریبا در کتاب صفین تألیف نصر بن مزاحم ص 186 ذکر شده است. و در شرح نهج البلاغه جلد 2 ص 273 نیز مندرج است، و حموینى به اسنادش در «فراید السمطین» در باب چهلم و باب پنجاه و هشتم حدیث غدیر را به طریق خود از او روایت نموده و خوارزمى و شمس الدین جزرى در «اسنى المطالب» ص 4 او را در شمار راویان حدیث غدیر از صحابه ذکر نموده اند و او (عمار) از رکبان است که براى على (ع) به حدیث غدیر شهادت دادند.
88- عماره خزرجى انصارى؛ (در روز واقعه یمامه کشته شده) حافظ هیثمى در جلد 9 «مجمع الزواید» ص 107 از طریق بزار از حمید بن عماره روایت نموده که گفت: «از پدرم شنیدم که می گفت: از رسول خدا (ص) شنیدم در حالی که دست على (ع) را گرفته بود فرمود: هر کس من مولاى اویم پس این مولاى او است. بار خدایا دوست بدار آنکه را که على را دوست دارد و دشمن بدار آنکه را که على را دشمن دارد.» سپس گوید که «این حدیث را بزار روایت کرده و حمید را نشناختم و بقیه رجال این روایت مورد اعتماد و وثوق شناخته شده اند.» و سیوطى حدیث مزبور را در «تاریخ الخلفاء» ص 65 و بدخشانى در «مفتاح النجا» و «نزل الابرار» بطریق بزار از او روایت نموده اند.
89- عمر بن ابى سلمة بن عبد الاسد مخزومى ربیب پیغمبر ((ص))؛ مادر او ام سلمه زوجه پیغمبر (ص) بوده و نامبرده در سال 83 درگذشته. حافظ ابن عقده باسناد خود حدیث غدیر را با ذکر سند از او روایت نموده است.
90- عمر بن خطاب؛ (در سال 23 کشته شد) حافظ ابن المغازلى در «المناقب» به دو طریق از عمران بن مسلم از سوید بن ابى صالح از پدرش از ابى هریره از عمر بن خطاب (رض) با ذکر سند روایت نموده که گفت: رسول خدا (ص) فرمود: «هر که من مولاى اویم على (ع) مولاى او است.» و این روایت را سمعانى در «فضایل الصحابه» به اسناد خود از ابى هریره از او ذکر نموده و محب الدین طبرى در جلد 2 «الریاض النضره» ص 161 نقل از مناقب احمد و ابن سمان به طریق آن دو و از او آورده (زیادتى چاپ دوم) و در ص 244 به آن اشاره نموده و در «ذخایر العقبى» ص 67 نقل از مناقب احمد و از شعبه به اسناد آن دو از او روایت شده و حافظ محمد خواجه پارسا در کتاب «فصل الخطاب» آن را ذکر نموده و خطیب خوارزمى در مقتلش و ابن کثیر شامى در جلد 7 «البدایة و النهایه» ص 349 و شمس الدین جزرى در «اسنى المطالب» او را از جمله راویان حدیث غدیر از صحابه به شمار آورده اند.
در «مودة القربى» تألیف شهاب الدین همدانى. از عمر بن خطاب مذکور است که گفت: رسول خدا (ص) على (ع) را به طور نمایان منصوب داشت و فرمود: «هر کس که من مولاى اویم على (ع) مولاى او است. بار خدایا دوست بدار آنکه را که او را دوست دارد و دشمن دار آنکه را که او را دشمن دارد و خوار گردان آنکه را که او را خوار گرداند و یارى فرما آنکه را که او را یارى نماید. بار خدایا تو گواه منى بر ایشان.»
عمر بن خطاب به رسول خدا (ص) عرض کرد: «یا رسول الله در حالی که شما این سخن مى فرمودى جوان زیبا و خوشبوئى پهلوى من بود و به من گفت: رسول خدا (ص) به طور تحقیق رشته اى را بست و استوار ساخت که جز منافق (دورو) آن را نمی گشاید، پس رسول خدا (ص) دست مرا گرفت و فرمود: اى عمر، این جوان که پهلوى خود یافتى و این سخن را از او شنیدى از جنس آدمیان نبود. بلکه او جبرئیل بود که خواست گفتار مرا درباره على (ع) بر شما استوار و مؤکد نماید.»
این داستان را قندوزى حنفى در «ینابیع» ص 249 از عمر روایت نموده و ابن کثیر در جلد 5 ص 213 از جزء اول از «کتاب غدیر» تألیف ابن جریر روایت نموده که در آنجا از قول محمود ابن عوف طائى و او از عبدالله بن موسى و او به طور اخبار از اسماعیل بن کشیط از جمیل بن عماره از سالم بن عبدالله بن عمر (ابن جریر گوید: گمان دارم که گفت: از عمر، و این جمله در کتاب من نیست). روایت نموده که گفت: «شنیدم رسول خدا (ص) در حالی که دست على (ع) را گرفته بود فرمود: هر کس من مولاى اویم پس این على (ع) مولاى او است. بار خدایا دوست دار آنکه را که او را دوست دارد و دشمن دار آنکه را که او را دشمن دارد.»
91- ابونجید عمران بن حصین خزاعى؛ (در سال 52 در بصره درگذشته) ابن عقده در «حدیث الولایه» حدیث غدیر را با ذکر سند از او روایت نموده و مولوى محمد سالم بخارى نقل از حافظ ترمذى نموده و خطیب خوارزمى و شمس الدین جزرى در «اسنى المطالب» ص 4 او را از جمله راویان حدیث غدیر از صحابه به شمار آورده اند.
92- عمرو بن حمق خزاعى کوفی؛ (در سال 50 درگذشته) ابن عقده حدیث غدیر را از او روایت نموده و خوارزمى در مقتلش او را از جمله راویان حدیث غدیر از صحابه به شمار آورده.
93- عمرو بن شراحیل؛ خوارزمى در مقتلش نامبرده را از جمله راویان حیث غدیر از صحابه به شمار آورده است.
94- عمرو بن عاص؛ یکى از شعراى غدیر است و شعر او ضمن ذکر شعراى قرن اول اسلامى ذکر شده است و قریبا خواهید یافت استدلال و احتجاج (برد) را بر او به حدیث غدیر و اعتراف او به آن، این داستان را ابن قتیبه در «الامامة و السیاسه» ص 93 با ذکر سند ثبت نموده، او در مورد حدیث غدیر به معاویه نامه ای نوشت و خوارزمى آن را به اسناد خود در «المناقب» ص 126 با ذکر سند ثبت نموده است.
95- عمرو بن مرة الجهنى ابوطلحه؛ (یا ابومریم) احمد بن حنبل و طبرانى (در المعجم الکبیر) به اسنادشان از نامبرده روایت نموده اند به اینکه: رسول خدا (ص) در غدیر خم فرمود: «هر کس من مولاى اویم. پس على (ع) مولاى او است. بار خدایا دوست بدار آنکه را که او را دوست دارد و دشمن دار آنکه را که او را دشمن دارد و یارى و دستگیرى کن آنکه را که او را یارى و دستگیرى نماید.»
صاحب «کنزالعمال» در جلد 6 ص 154 این حدیث را از طبرانى نقل کرده. و همچنین شیخ ابراهیم وصابى شافعى در «الاکتفاء» و محمد صدر العالم در «معارج العلى» و نیز بدخشانى در «مفتاح النجا» و «نزل الابرار» آن را از احمد و از «المعجم» طبرانى نقل نموده است.