شهادت سعد ابن معاذ (2)

تفرقه افکنی منافقین:
در تاریخ اسلام، منافقین همواره از هر فرصتی برای ایجاد دو دسته گی و تفرقه در میان مسلمین استفاده کرده و هیچ گاه حاضر نشده اند در برابر حوادث و مسائل غیرعادی مودبانه سوال کنند تا پاسخ منطقی شنوند بلکه همیشه شبه وارد کرده و با اسنادی جعلی درصد اثبات بافته های ذهنی خود برآمده اند؛ همچنان که در فتنه های سال 1388 و حادثه 25 بهمن 1389 شاهد نمونه ای از این فتنه ها بودیم. در ذیل به نقل یکی از شبه افکنی ها در عصر رسالت می پردازیم:
در تشییع جنازه سعد ابن معاذ، به پیامبر اکرم (ص) گفته شد: چرا در رفتن به کنار جسد سعد ابن معاذ این قدر شتاب می کنید؟ حضرت (ص) فرمود: می ترسم فرشتگان در این مراسم نیز بر ما پیشی بگیرند آنچنان که در غسل دادن حنظله (غسیل الملائکه)، بر ما سبقت گرفتند. مسلمانان گفتند: ای رسول خدا (ص) سعد، مردی تنومند بود، اما جنازه ای دارد که ما سبکتر از او ندیده ایم. فرمود: دیدم که فرشتگان جنازه او را حمل می کنند. و این دلیل سبک بنظر رسیدن جسد اوست. مسلمانان گفتند: اما منافقین می گویند: او به واسطه ی حکمی که در مورد بنی قریظه داد چنین لاغر و سبک شده است حضرت فرمود: نه، دروغ می گویند بلکه بواسطه ی اینکه فرشتگان جنازه او را حمل می کردند سبک بنظر می رسید.
جد ابوسعید خدری می گوید: وقتی ما از حفر قبر سعد در نزدیکی خانه عقیل خلاص شدیم و خشتهای خام و آب را کنار گور گذاشتیم پیامبر (ص) آمده و خودشان جنازه را کنار گور گذاشتند و بر او نماز گزاردند و آنقدر جمعیت آمده بود که تمام بقیع پر از مردم بود. و از جابربن عبدالله انصاری نقل شده که: وقتی او (سعد) را در گور نهادند، چهره پیامبر (ص) گرفته شد و سه مرتبه سبحان الله و سه مرتبه تکبیر فرمودند و مسلمانان همراه او تسبیح و تکبیر گفتند آنچنان که بقیع به لرزه درآمد. وقتی در این مورد از پیامبر سوال کردند فرمود: گور، دوست شما را فشرد و چنان فشاری داد که اگر کسی از آن نجات می یافت و سپس خداوند آن را از او برطرف نمود.
و از مسور ابن رفاعه نقل شده است که: به هنگام دفن سعد کبشه، مادر سعد، آمده بود تا جنازه فرزندش را در گور نظاره کند، مردم او را منع رد کرده و مانعش می شدند پیامبر (ص) با دیدن این صحنه فرمود: آزادش بگذارید. مردم رهایش کردند و او آمد و بدن فرزندش را دید و این پیش از آن بود که روی آن را با خشت و خاک بپوشانند. مادر سعد گفت: من تو را قربانی راه خدا به حساب می آورم. پیامبر (ص) نزد او رفته و تسلیتش داد و سپس در گوشه ای نشست. مسلمانان شروع به خاک ریختن نمودند و قبر را هموار کردند و بر آن آب پاشیدند. آنگاه رسول الله (ص) جلو آمده و کنار گور ایستادند و برای سعد دعا کردند و سپس بازگشتند.

شبهه ای در سبب فشار قبر سعد:
برخی از مورخین من جمله مغازی در تاریخ الاسلام (زندگانی پیامبر خاتم (ص)) به نظر خودش یا به نقل از دیگری گفته اند: سبب فشار قبر سعد ابن معاذ این بوده است که او مسائل طهارت را بول را خوب رعایت نمی کرد و اثری از بول در بدنش مانده بود لذا عذابش کردند. برخی نیز گفته اند: منظور اثر معنوی است که از عدم رعایت مسائل طهارت ایجاد شده است.
جواب شبهه: نظر اول (یعنی فشار قبر ناشی از اثر بول در بدن باشد) به هیچ عنوان قابل پذیرش نیست زیرا طبق روایات تاریخی متعددی که در این مورد آمده است، جسد سعد غسل داده شده آن هم سه غسل، پس معنی ندارد اثری از بول رد بدنش مانده بود اما نظر دوم که آن هم برگرفته از روایتی ضعیف السند است اینطور رد می شود: در روایت مربوط به فشار قبر سعد آمده است: پیامبر اکرم (ص) فرمود: اگر کسی از فشار قبر نجات می یافت، قطعا سعد نیز نجات می یافت. یعنی فشار قبر امری است حتمی که حتی خوبان هم از آن نجات نمی یابند طبق این فرموده نمی توان پذیرفت که سبب فشار قبر سعد رعایت نکردن احکام بول بوده است زیرا اگر این سخن را نپذیریم مفهومش این است که رعایت احکام بول غیرممکن می باشد!! لذا احدی از اثر آن که فشار قبر است نجات نمی یابد.
از همه اینها گذشته ما در این نوع مفهوم گیری از گفته پیامبر (ص) نیز اشکال داریم. به نظر ما نیازی نیست از فرموده حضرت (ص)، که فرمود: اگر کسی از فشار قبر نجات می یافت، سعد نیز نجات می یافت اینطور برداشت کنیم که فشار قبر امری حتمی است آنگاه از توضیح سبب فشار قبر سعد باز بمانیم و مجبور شویم به جعل روایت یا استناد به روایاتی ضعیف السند. اگر فشار قبر واقعا حتمی و گریز ناپذیر است چطور ~فاطمه بنت اسد (س) از آن نجات یافت؟! (طبق گفته برخی مورخین پیامبر (ص) لباس خود را بر فاطمه بنت اسد پوشاند و در قبرش دراز کشید تا از فشار قبر نجات یابد. رجوع شود به السیره الحلبیه ج 2 ص 673 و در حدیث از قول پیامبر (ص) آمده که فرمود: فشار قبر کفاره هر گناهی است برای هر مومنی از هر گناهی که بر گردن او مانده و بخشیده نشده (کنز العمال فی سنن الاقوال والافعال، ج 15 ص 639)
و در روایت است که عایشه به رسول الله (ص) عرض کرد: ای رسول خدا (ص) از موقعی که راجع به فشار قبر و قبض آن مطالبی که شما می گویی را شنیده ام زندگی به کامم تلخ شده و از چیزی بهره نبرده ام. پیامبر (ص) فرمود: ای عایشه! فشار قبر برای مومن مانند دست کشیدن مادر بر سر پسرش است که از سر درد به مادرش شکایت می کند پس اگر مومن هستی از فشار قبر نترس. نتیجه می گیریم که منظور حضرت از آن فرمایش: محال دانستن نجات از فشار قبر نبوده است بلکه منظور سختی حساب رسی و دعوت به تقوای بیشتر می باشد.


منابع :

  1. سیدجعفر مرتضی عاملی- الصحیح من سیره النبی الاعظم- جلد 12

  2. محمدبن عمر واقدی- مغازی واقدی

  3. متقی هندی- کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال- جلد 15

  4. حلبی- السیره الحلبیه جلد 2

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/118796