ظاهرا عمده ارسال نمایندگان از سوی قبایل و اسلام آوردن ایشان در سال نهم هجری صورت گرفته است. به طوریکه این سال را سنه الوفود، یعنی سال اعزام نمایندگان نامیده اند. و ما در این بخش به بررسی سال هشتم می پردازیم. پس آن وفود در جای خود بررسی خواهد شد. علامه جعفر مرتضی عاملی در جلد 27 از کتاب الصحیح من سیره النبی الاعظم، تقسیم بندی برای اعزام نمایندگان و اسلام آوردن گروههای مختلف آورده اند که ما ابتدا اجمالی از این تقسیم بندی تا قبل فتح مکه را ذکر کرده و سپس به بیان هیات های اعزامی پیش از سال نهم که ظاهرا پس از فتح مکه اتفاق افتاده است می پردازیم.
الف) کسانی که آمدنشان نزد پیامبر غیر معمول بوده است:
1- خضر نبی (ع) 2- آمدن برخی جنیان 3- آمدن نوه ابلیس 4- آمدن درندگان
ب) کسان و گروه هایی که تاریخ آمدنشان معلوم است:
1- خفاف ابن نضله 2- گروه خشین 3- برای اولین بار آمدن ثقیف
4- ضمام ابن ثعلبه 5- ذباب ابن حارث 6- واثله ابن اسقع
7- اسید ابن ابی اناس 8- غسان 9- جریر ابن عبد الله بجلی
ج) آمدن برخی افراد:
1- فروة ابن عمرو جذامی 2- مردی از عنس 3- جعده
4- حجاج بن علاط سلمی 5-فروة ابن مسیک 6- عامری و کلبی
7- بنی رواس ابن کلاب 8- زیاد ابن عبدالله الهلالی 9- قیس ابن عاصم
10- اعشی بنی مازن 11- ابی حرب 12- معاویه ابن حیده و....
د) آمدن شش نفر:
1- ابی رزین لقیط ابن عامر 2- جارود ابن معلی و سلمه ابن معاذ 3-حارث ابن حسان
4- افراد قبیله جهینه 5- وائل ابن هجر 6- ابی صفره
و اما آمدن هیات هائی نزد رسول خدا (ص) که تارخ داشته اند:
الف) هیات های اعزامی پیش از فتح مکه:
1- جذام 2- دوس 3- بنی عبد ابن عدی 4- مزینه 5- اشجع 6- بنی عامر ابن صعصعه (البته برخی یا عمده ی مورخین تاریخ امدن این قبیله را در سال نهم دانسته اند).
ب) هیات های اعزامی که پیش از سال نهم نزد پیامبر آمده اند:
1- قبیله بنی ثعلبه:
مردی از بنی ثعلبه ماجرای اسلام آوردنشان را تقریبا چنین تعریف کرده است: وقتی که پیامبر اکرم (ص) از جعرانه بازگشت، چهار نفر از ما بسوی او رفتیم در حالیکه اقرار به اسلام داشتیم و نمایندگان قوم خود بودیم. پس در خانه رمله بنت حارث فرود آمدیم. سپس بلال نزد ما آمد و به ما نگاه کرده و پرسید آیا کسی غیر از شما چهار نفر همراهتان هست؟
گفتیم: نه؛ پس از ما روی گردانده و مدتی بعد رسول الله از خانه بیرون آمد و از سرش آب می چکید؛ پس چشمش به سوی ما نگاه کرد؛ ما با سرعت بسویش رفتیم، و در این حال بلال اقامه نماز را می گفت. ما به پیامبر (ص) سلام کردیم و گفتیم: ای رسول خدا، ما فرستاده قوم خود هستیم و ما و ایشان اقرار به اسلام داریم سپس پرسیدیم که به ما گفته شده است: لا اسلام لمن لا هجرت له. یعنی اسلام کسی که هجرت نکند پذیرفته نیست؛ آیا این سخن صحیح است؟ رسول خدا فرمود: هرکجا که باشید و از خدا پروا کنید، پس بعد از آن چیزی به شما ضرر نمی رساند.
2- نمایندگان ثمالة وحدان:
گویند، عبدالله بن علس ثمالى و مسلیة بن هزان حدانى پس از فتح مکه با گروهى از قوم خود به حضور پیامبر خدا آمدند و مسلمان شدند و بیعت کردند و از سوى قوم خود هم تعهد نمودند. پیامبر (ص) دستور فرمود براى ایشان نامه یى که متضمن نصاب اموال آنها براى زکات بود نوشتند. نامه را ثابت بن قیس بن شماس نوشت، سعد بن عباده و محمد بن مسلمه هم شاهد بودند.
3- نمایندگان بنی قشیر:
گفته شده است که گروهی از بنی قشیر به عنوان نماینده ایشان نزد پیامبر (ص) آمدند. از جمله ایشان بود قرة ابن هبیرة که اسلام آورد و پیامبر کسای خود را به او عطا فرمود. پیامبر برای ایشان نامه ای نوشت و به قره فرمود که زکات قوم را او جمع آوری کند. قره هنگامی که بازگشت شعری خواند که چنین شروع می شود:
حباها رسول الله اذ نزلت به *** و امکنها من نائل غیر منفذ
4- نمایندگان بنی سلیم:
فردی از بنی سلیم نزد رسول الله آمد که به او قیس ابن نسیبه می گفتند. قیس کلام رسول الله را شنیده و سئوالاتی از ایشان پرسید. جوابها قانع کننده بود لذا اسلام آورده و هنگامی که بسوی قومش بازگشت ایشان را به اسلام دعوت نمود. وقتی سال فتح مکه فرا رسید، بنی سلیم نزد پیامبر آمده و او را در قدید ملاقات کردند و در این زمان آنها هفتصد نفر بودند و در همین ملاقات بود که همگی اسلام آوردند.