رابطه اعجاز با قانون علیت و سنت الهی

اعجاز بدون "علت" نمی تواند باشد. معجزه "خرق عادت" است نه "خرق قانون علیت" یعنی در اعجاز هم مانند ایجاد هر موجود ممکن دیگر، اسباب و عللی وجود دارد که صاحب معجزه از آن خبر دارد و دیگران خبر ندارند و معجزه هم از کانال همان اسباب و علل خفیه جریان می یابد. مسئله‌ "علیت و معلولیت" یکی از اصول و ضروریات عقل است که وحی نیز آن را تأیید کرده است. معنای "علیت" آن است که اگر هستی چیزی عین ذاتش نبود، یعنی به نحو ضرورت ازلی ضروری الوجود نبود بلکه ممکن الوجود بود، چنین پدیده ای نه بی سبب وجود می یابد و نه بی سبب از بین می رود. "بخت" و "شانس" و "اتفاق" در عالم هستی مستحیل است و هر پدیده ای، قطعا علتی دارد و معجزه نیز از این قانون عقلی استثنا نشده است. قرآن کریم بر اصل علیت صحه گذاشته و همه‌ موجودات جهان را نیازمند علت و مخلوق خدای سبحان می داند: «الله خالق کل شیء» (زمر/ 62) همه‌ موجودات جهان، ممکن و مخلوق خداوندند و خدای سبحان است که بر هر چیزی کسوت وجود پوشانیده است.
قرآن کریم، جهان را سلسله ای از علت و معلول ها می داند که "علت کل" خدای سبحان است: «إنی توکلت علی الله ربی وربکم ما من دابة إلا هو اخذ بناصیتها إن ربی علی صراط مستقیم؛ هیچ جنبنده ای نیست مگر آنکه زمامش به دست خداست و کار خدا بر صراط مستقیم و بر نظم و حکمت است. (هود/ 56) در جای دیگر بر تغییرناپذیری "سنت" خود در آفرینش، تأکید می‌کند که: «فلن جدلسنت الله تبدیلاولن تجد لسنت الله تحویلا؛ هرگز برای سنت خدا تبدیلی نخواهد یافت و هرگز برای سنت خدا دگرگونی نخواهد یافت» (فاطر/ 43) قرآن کریم، اصل خلقت و نیکویی و زیبایی آن را و نیز، هدایت موجودات جهان را به خداوند نسبت می دهد: «الذی أحسن کل شیء خلقه» (سجده/ 7) و نیز می فرماید: «قال ربنا الذی أعطی کل شیء خلقه ثم هدی» (طه/ 50) موسای کلیم (ع) در جواب فرعون که گفت: «قال فمن ربکما یا موسی؛ کیست پروردگار شما دو تا ای موسی؟» (طه/ 49)  پاسخ می دهد که پروردگار ما آن کسی است که خلقت نیکو و کامل را به هر چیزی داده و سپس او را به مقصود هدایت فرموده است.
این آیات کریمه، خطوط کلی بینش قرآنی است که تنها با نظام علی و معلولی قابل تطبیق است و در مسائل جزئی نیز به استناد همین قوانین کلی می فرماید: بر مسئله مرگ و حیات افراد و نیز اوج و حضیض، و هدایت و هلاکت امت ها، نظم دقیقی حکم فرماست: «کل نفس ذائقة الموت» (آل عمران/ ‌185)، «ولکل أمة أجل فإذا جاء أجلهم لا یستاخرون ساعة ولا یستقدمون» (اعراف/ ‌34) هر انسانی و هر امتی را مرگ فرا می گیرد و آن زمان که نوبت انتقال هر یک فرا رسد. دیگر تخلف پذیر نیست؛ نه به تأخیر می افتد و نه زودتر از موعدش صورت می گیرد. درباره قیامت هم می فرماید پاداش هر کسی، چه خوب و چه بد، بر اساس عملی است که در دنیا انجام داده است و خداوند به کسی ظلم نمی کند؛ «من یعمل سوءا یجز به ولا یجد له من دون الله ولیا ولا نصیرا» (نساء/ 123) «و من یعمل من الصالحات من ذکر أو أنثی و هو مومن فأولئک یدخلون الجنة ولا یظلمون نقیرا» (نساء/ ‌124) اگر کسی عمل سوء و رفتار بدی انجام دهد، جزایش را می بیند و هیچ کس نمی تواند در برابر خداوند، ولی و نصیر او باشد و مؤمن که اعمال صالحه را انجام داده، مرد باشد یا زن، به بهشت وارد شده و به اندازه‌ "نقیری" به آنها ظلم نمی شود. "نقیر" یعنی مقدار اندکی که پرنده و مرغ با منقارش بر می گیرد و کنایه است از اینکه به اندازه‌ی‌ کوچک ترین ذره‌ ممکن، به کسی ظلم نمی شود.
«فمن یعمل مثقال ذرة خیرا یره، و من یعمل مثقال ذرة شرا یره» (زلزال/ 7-8) علت و معلول در روایات معصومین (ع) از حضرت امیرالمؤمنین (ع) رسیده است که: «کل معروف بنفسه مصنوع وکل قائم فی سواه معلول؛ هر چیزی که به ذات خود قائم نیست و هستی او عین ذاتش نیست دارای علت است.» «ولکل ضلة علة» یعنی برای هر گمراهی سبب و علتی وجود دارد. از امام صادق (ع) روایتی نقل شده است که فرموده اند: «أبی الله أن یجری الأشیاء إلا بأسبابها فجعل لکل شیء سببا؛ خدای سبحان برای هر چیزی سببی قرار داده و سنتش بر این است که اشیا و افعال را بر اساس اسباب خود و بر محور نظم و قانون علت و معلول صورت دهد.» نتیجه آنکه: قانون "علیت" قانونی عقلی است که اساس وحی و کتاب و سنت نیز بر آن نهاده شده است و از این رو، معجزه توان آن را ندارد که این قانون را نقض کند.

رابطه سنت خداوند با با معجزه و کارهای خارق العاده
معجزات و کارهای خارق العاده نقض سنت خداوند نمی باشد و در قوانین آفرینش کارهای خارق العاده استثنا وجود ندارد. اگر تغییراتی در سنت های جهان مشاهده می شود آن تغییرها معلول تغییر شرایط است و بدیهی است که هر سنتی در شرایط خاصی جاری است و با تغییر شرایط، سنتی دیگر جریان می یابد و آن سنت نیز در شرایط خاص خود کلیت دارد، پس تغییر قانون و سنت، به حکم قانون و سنت است ولی نه به این معنی که قانونی به حکم قانونی نسخ می شود، بلکه به این معنی که شرایط یک قانون تغیییر می کند و شرایط جدید می آید و در شرایط جدید قانون جدید حکمفرما می شود. در جهان، جز قانون و سنت و ناموس های لا یتغیر وجود ندارد. اگر مرده ای به طور اعجاز زنده می شود، آن خود حساب و قانونی دارد. اگر فرزندی همچون عیسی بن مریم (ع) بدون پدر متولد می شود، بر خلاف سنت الهی و قانون جهان نیست. معنای معجزه، بی قانون بودن و یا فوق قانون بودن نیست. ماتریالیست ها دچار چنین اشتباهی شده ‏اند که بخشی از قوانین طبیعی جهان را که به وسیله‏ علوم کشف گردیده، قانون های واقعی و منحصر فرض کرده ‏اند و سپس معجزات‏ را نقض قانون پنداشته اند. ما می ‏گوییم آنچه را که علوم بیان کرده است، در شرایط مخصوص و محدودی صادق است و زمانی که با اراده یک پیغمبر یا ولی خدا کاری خارق العاده انجام می‏ گیرد، شرایط عوض می‏ شود، یعنی یک‏ روح نیرومند و پاک و متصل به قدرت لا یزال الهی شرایط را تغییر می‏ دهد و به عبارت دیگر، عامل و عنصر خاصی وارد میدان می‏ شود. بدیهی است در شرایط جدید که از وجود عامل جدید یعنی اراده نیرومند و ملکوتی ولی حق‏ ناشی می‏شود قانون دیگری حکمفرما می‏ گردد.


منابع :

  1. عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی قرآن جلد 1- صفحه 93

  2. مرتضی مطهری- عدل الهی صفحه 145

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/18315