عصمت و مصونیت در مورد پیراستگی از گناه، یک کمال نفسانی و یک حالت استواری روحی و از مقوله ملکات نفسانی انسانی مانند شجاعت و عفت است که ضد خود را از محیط خویش طرد می کند، ولی در مورد پیراستگی از خطا و اشتباه خواه در امور شرعی و خواه در مورد امور عادی، نمی توان چنین حرفی زد؛ زیرا چنین تحلیلی فقط می تواند عصمت اولیای الهی را در انجام گناه، آنهم به صورت عمد تفسیر کند؛ ولی هرگز نمی تواند مصونیت آنان را نسبت به لغزشهای سهوی و غیرعمدی توجیه نماید، زیرا تقوای نهائی و انزجار نفس از گناه یا آگاهی از عظمت خالق در صورتی می تواند رادع باشد که انسان از صورت عمل و قبح و زشتی آن آگاه گردد در حالی که فرض بر این است که چهره واقعی شئ مورد توجه فاعل نبوده و انسان از زشتی ها، ناآگاه است و حقیقت شئ را به صورت دیگر اندیشیده است، از این جهت باید برای عصمت از خطا واقعیت دیگری باشد که بتواند معصوم را از لغزشهای سهوی و خطائی، حفظ نماید و آن جز این نیست که عصمت را در این مورد به صورت دیگر بیندیشیم و بگوئیم فرد معصوم در پرتو لطف الهی دارای علم غفلت ناپذیر است که هرگز صورت واقعی اشیاء از قلمرو فکر و اندیشه او کنار نرفته، و شعور و درک او خطا نمی رود.