خدمت و تبلیغ رایگان پیامبران برای خدا

اصل دیگری که حاکم بر سیره‌ انبیا و اولیای الهی می‌باشد این است که تبلیغ پیامبران رایگان است و آنان در برابر تبلیغ از مردم مزد نمی خواهند. این اصل در قرآن کریم، به عنوان قضیه موجبه کلیه بیان نشده، ولی در قضایای شخصیه فراوانی مطرح شده است.
یکی از شیوه های پیامبران در راه تبلیغ این بود که پیوسته می گفتند ما اجر و پاداشی نمی خواهیم و اجر و مزد ما با خدا است و در حقیقت منطق یکایک پیامبران این جمله بود «و ما اسالکم علیه من اجر ان اجری الا علی رب العالیمن؛ من پاداشی نمی خواهم، پاداش من بر خدا است.» (شعراء/ 109)
این شعار آنچنان در میان ملت ها معروف بود که حتی زمانی که فرستادگان مسیح وارد انطاکیه شدند و حبیب بن نجار به آنان ایمان آورد او رو به مردم کرد و گفت: «اتبعوا من لا یسئلکم اجرا و هم مهتدون؛ از کسانی که از شما مزد نمی طلبند و خود هدایت شدگانند پیروی کنید.» (یس/ 21)
مؤمن آل یاسین نیز به مردم می‌گوید: «اتبعوا من لا یسئلکم اجرا وهم مهتدون؛ از کسانی پیروی کنید که هم هدایت یافته‌اند و هم رایگان خدمت می کنند.» (یس/ 21)  پیامبران در برابر تبلیغ و خدمتشان نه مزد مادی می خواستند و نه جاه طلب بودند؛ ممکن است کسی مزد مادی نخواهد، ولی مقام و ریاست بخواهد اما انبیا از هرگونه مزد طلبی مصون بودند. کسی که هیچ طمعی ندارد و سخنش هم خوب است، یعنی هم حسن فعلی دارد و هم حسن فاعلی باید از او اطاعت کرد. گاهی خدای سبحان به پیامبر می فرماید: بگو من از شما مزد نمی خواهم و گاهی هم به وی می فرماید: تو از اینها مزدی طلب نکردی تا اینها زیر بار غرامت خم بشوند: «أم ‌تسئلهم أجرا فهم من مغرم مثقلون» (قلم/ 46)
اصولا انگیزه پیامبران در این راه، انگیزه الهی و اطاعت فرمان خدا است، در این صورت اگر هم اجر و پاداشی بر این اطاعت مترتب شود، باید از خدا بخواهند نه از مردم.
و این انگیزه الهی، یکی از نشانه های روشن پیامبران راستین در مقایسه با مدعیان دروغین و دلیل بر صداقت مدعی نبوت است، در حالی که مدعیان دروغین انگیزه های مادی دارند و هدف آنها سود جوئی است، همان گونه که در کار کاهنان و امثال آنها دیده می شود.
آنها این سخن را می گفتند و در عمل نیز نشان می دادند در حالی که یک مدعی کاذب ممکن است چنین سخنی را بگوید، ولی هرگز در عمل نمی تواند روی آن بایستد.
و شاید به همین دلیل ملکه سبا نیز هنگامی که می خواهد سلیمان را آزمایش کند که آیا او یک پیامبر راستین است، یا پادشاهی است که از طریق دعوت ظاهری به سوی خدا می خواهد به مطامع مادی خود برسد، می گوید: «و انی مرسلة الیهم یهدیة فناظرة بم یرجع المرسلون؛ من هدیه گرانبهایی برای آنها می فرستم تا ببینم فرستادگان من چه خبر می آوردند»؟ «اگر سلیمان هدیه را پذیرفت و خوشوقت شد معلوم می شود انگیزه مادی دارد، در غیر این صورت معلوم می شود به زخازف دنیایی اعتنا است و دارای انگیزه الهی است» (نمل/ 35)
شعار پیامبر گرامی مانند دیگر پیامبران شعار: «قل ما أسئلکم علیه من أجر و ما أنا من المتکلفین؛ بگو: مزدى بر این (رسالت‏) از شما طلب نمى ‏کنم و من از کسانى نیستم که (این رسالت را) بر خود ببندم.» (ص/ 86) بود ولی در عین حال درباره مزد رسالت او سه آیه دیگر هست که به گونه ای مفسر یکدیگر می باشند.
1- در آیه ای "دوستی خویشاوندان خود" را پاداش تبلیغ رسالت خود معرفی کرده و می فرماید: «قل لا اسالکم علیه اجرا الا المودة فی القربی؛ من پاداشی جز دوستی با خاندان خود از شما نمی خواهم.» (شوری/ 23)
2- در آیه دیگر مزد و پاداش رسالت خود را راهیابی بندگان مومن به سوی خدا دانسته و می فرماید: «قل ما اسالکم علیه من اجر الا من شاء ان یتخذ الی ربه سبیلا؛ بگو من از شما پاداشی نمی خواهم جز آنکه هر کس بخواهد به سوی پروردگار خود راهی بیابد.» (فرقان/ 57)
3- و در آیه سوم یادآور می شود که این دو پاداش که خواسته شده است، به ظاهر به نفع او است ولی در حقیقت به نفع خود مسلمانان است. چنان که می فرماید: «قل ما سالتکم من اجر فهو لکم ان اجری الا علی الله؛ بگو پاداشی که از شما خواسته ام به سود شما است. و اجر من بر کسی جز بر خدا نیست.» (سبا/ 47)
اکنون از دیدگاه تفسیر موضوعی، باید این سه آیه را با هم پیوند داد و وحدت و هماهنگی آنها را به دست آورد.
در این بیان می توان گفت: دوستی با خاندان رسالت کمالی است که سود آن در واقع به خود انسان بر می گردد زیرا در پرتو ارتباط با آنان، از نظر اندیشه و عمل تکامل می یابد و دوستی با پاکان پاکی آفرین و با ناپاکان ناپاکی سزاست. بنابراین مودت فی القربی، هر چند به صورت اجر مطرح شده است، ولی در حقیقت اجر نیست، بلکه کاری است که سود آن را خود افراد می برند نه پیامبر و نه ذی القربی، مزد و پاداش آن است که سود آن به پیامبر برگردد نه به مسلمانان و دوستداران قربی.
و از جانب دیگر در آیه دوم اجر و پاداش را راه یابی به سوی خدا قرار داده است و چه راهی جز ارتباط با عترت است که پیوسته با قرآن همراه و قرآن نیز با آن ملازم می باشد.

وارثان انبیا و اصل "خدمت برای خدا"
خدمت به هر اندازه که برای خدا باشد، اثرش بیشتر است. پس اگر کسی مدعی وراثت انبیا باشد و بخواهد علم فروشی کند و "مستأکل به علم" باشد، در حقیقت ارثی از انبیا نبرده است. وارث انبیا در جای پیامبر نشسته است و باید با تأسی به نبی اکرم (ص)، به مردم بگوید: «لا أسئلکم علیه أجرا» (شوری/ 23) و چون پیامبر اکرم (ص) ثمره‌ی‌ رسالتش را مودت خاندان خود می‌داند: «إلا‌المودة فی القربی» (شوری/ 23) پس مدعی وراثت باید تلاش کند تا مردم به علی و اولاد علی (ع) ارادتمند باشند. این اصل را خداوند به صورت سیره‌ آموزنده رسول اکرم (ص) بازگو می کند تا سایر سالکان کوی آن حضرت در این امر مهم به او اقتدا کنند.


منابع :

  1. جعفر سبحانی- منشور جاوید جلد10- صفحه 355-356

  2. عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی جلد6- صفحه 114-116

  3. ناصر مکارم شیرازی- پیام قرآن جلد7- صفحه 63

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/19118