حیوان شناسی در فلسفه ابن سینا

در فلسفه طبیعی ابن سینا نیز مانند موجودات موالید دیگر از چهار عنصر ترکیب یافته است. هرگاه امتزاج عناصر به صفا و پاکی و اعتدال بیشتری رسد نفس حیوانی بر آن افاضه می شود. حیوان علاوه بر تمام قوای معدنیات و نباتات دارای نیروهای دیگری است که در اثر پیدایش این قوه جدید نفس کلی یا نفس جدید که همان نفس حیوانی باشد ظاهر می شود. قوای مخصوص نفس حیوانی عبارت است از قوه محرکه و مدرکه: «و اما حرکات اختیاری، اندر آنکه نفسانی است سخت تر از آن دگر حرکات است، آن را مبدئی است عزم کننده که طاعت دار خیال است یا وهم یا عقل، و از اینها قوتی منبعث شود، که که شأن وی آن باشد که دفع چیز زیانکار کند، و آن، قوت غضبی است، یا قوتی منبعث شود، که طلب کننده چیز ضروری باشد، یا نافع، نفعی و ضروری حیوانی، و قوتهاء دگرست پراکنده در عضلات و طاعت دار و خادم قوتهاء پیشینه اند، که به نسبت با اینها فرمان دهند.» (اشارات، ص 80)
تمام قوای نفس حیوانی را می توان به صورت زیر خلاصه کرد: (درباره قوای نفس طبق نظر ابن سینا رجوع شود به علم النفس ابن سینا و تطبیق آن با روان شناسی جدید به قلم دکتر علی اکبر سیاسی، ص 58 به بعد و طبیعیات شفا، ص 520-381؛ شیخ مفصلا درباره علم حیوان شناسی بحث کرده و آنچه که در قدیم درباره این علم کشف کرده بودند او در زمینه علم النفسی که در اینجا خلاصه شده است جمع آوری کرده و مطرح ساخته است).
نفس حیوانی
الف. قوه محرکه
قوه شوقیه: قوه شهوت و قوه غضب
قوه عاقله
ب. قوه مدرکه
پنج حس خارجی
پنج حس داخلی
پنج حس داخلی عبارت است از حس مشترک و قوه مصوره و تخیل و وهم و قوه حافظه. این قوه در حیوانات به درجات مختلف ظهور کرده و در همه حیوانات به هیچ وجه به طور یکسان نمایان نیست. به علت داشتن این قوه علاوه بر قوای نباتی و معدنی است که حیوانات می توانند افعال خاص زیستی خود را انجام دهند. در سلسله موجودات آنان مرتبه بین نباتات و انسان را اشغال کرده و با خصائص جهانی و روانی خود پلی بین انسان و سایر موجودات زمین تشکیل می دهد.

اتحاد نفس کلی با عناصر اربعه منشأ موالید سه گانه
موالید سه گانه که عبارتند از جمادات، نباتات و حیوانات بالاخره منتهی می شوند به انسان همگی از ترکیب عناصر اربعه و اتحاد آن با قوای نفس کلی تکوین یافته است و قوای نفس کلی هر یک در مرتبه ای از مراتب جهانی جلوه گر شده است. اتحاد نفس با امتزاج عناصر به صورت ترکیب نیست بلکه نفس از خارج به عناصر افزوده شده و با آن پیوستگی یافته است و هرگاه ترکیب عناصر اعتدال و صفای کافی یابد نفس را به سوی خود جذب می کند.
اعتقاد به اینکه اعتدال و توازن شرط اتحاد نفس با عناصر است بین عموم متفکران اسلامی متداول بوده و منحصر به بوعلی نیست. بنابر این نظر هرگاه اعتدال و هماهنگی بین عناصر پدید آید قوای نفس کلی بالضروره به سوی آن جلب می شود چون یک کشش درونی و همدمی بین مراتب هستی و مخصوصا عالم غیب و شهادت وجود دارد. عدالت و اعتدال و توازن و هماهنگی همه نامهای گوناگونی برای یک حقیقت کلی است که بر عالم حکمفرماست و زمین و آسمان را به هم می پیوندد. ترکیب جواهر اجسام است که با آن اجازه پذیرفتن حیات می دهد و همین ترکیب چنان قوی و طبایع متقابل را تعدیل می کند که از آن امتزاجی معتدل و موزون حاصل می شود. هرچه این امتزاج معتدل تر باشد برای دریافت انواع مختلف حیات آمادگی بیشتر می یابد. اعتدال و توازن کامل ظهور حیات عقلانی کامل را که متعلق به موجودات آسمانی است ولی انسان نیز می تواند در آن سهیم باشد امکان پذیر می سازد. این اصل که حیات انسانی مبتنی بر اعتدال بین عناصر و طبایع است اساس طب قدیم محسوب میشود و شیخ در کتاب اول قانون مفصلا از آن سخن بمیان آورده است.


منابع :

  1. سید حسین نصر- نظر متفکران اسلامی درباره طبیعت- خوارزمی 1377- صفحه 389-386

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/19288