حیات پس از مرگ از نگاه جینیسم

نظر دین جین درباره زندگی پس از مرگ مشابه به دیدگاه دین هندویی است. انسان از روحی فناناپذیر در درون خود برخوردار است که با مرگ جسمانی نمی میرد. بلافاصله پس از مرگ بدن جسمانی، روح به بدن جدیدی نقل مکان می کند. انتقال به بدن جدید با تمام شرایط آن، به «کارماهای» زندگی قبلی بستگی دارد. هر چیزی از حیات خانوادگی، وضعیت جسمانی، موقعیت اقتصادی و اجتماعی و... جدید به کارماهای گذشته فرد وابسته است و بر اساس آنها تعیین می شود. کارماهای کاملا بد مانند آن کارماهایی که با اغراض گناه آلود، خدعه، احساس دلبستگی شدید و غیره انجام گیرند، به تولد انسانی منتهی می شوند. گوتراکارما و ناماکارماهایی وجود دارند که به ترتیب تولد خانوادگی و ساختمان بدنی را تعیین می کنند.
این موارد موجب تولد در خانواده هایی پایین می شوند: بدگوئی نسبت به دیگران، خودستایی، پوشاندن صفات نیک دیگران، نسبت دادن فضایلی به خود که واقعیت ندارد و مانند اینها، همین طور کژاندیشی و فساد، شخصیت به داشتن جسمی معیوب و بیمار منجر می شود، در حالیکه صفات متضاد آنها به داشتن بدنی با وضعیت جسمانی خوب می انجامد.
از این رو دین جین به تفصیل به بیان علت های خاص انواع تولد دوباره می پردازد. در دین جین، اشاراتی به تولد در بهشت یا جهنم شده است، اما احتمالا این اشارات شاید به سادگی به معنای تولد در شرایط سعادت آمیز یا نامطلوب زندگی باشد. در هر صورت، اگر روح به واسطه اعمالی که از روی دلبستگی و علاقه در زندگی قبلی انجام داده، آثاری از «کارماها» به جا گذاشته باشد، باید دوباره تولد یابد.
بر طبق آیین جین علایق کاسایاهایی (مواد چسبنده) هستند که اتم های ماده (پود کالا) را به خود جذب می کنند و بنابراین روح که اسیر امیال و علایق ناپسند شده و تحت تأثیر آنها عمل می کند، مجبور به تولد دوباره به صورت مادون انسانی و یا انسانی بر طبق اعمال خود می شود. فقط روحی که بدون دلبستگی «کارماها» یا اعمال را انجام داده است، راه ایمان درست و معرفت درست و رفتار درست را دنبال و زندگی همراه با گوشه نشینی و ترک تعلق را پیشه کرده، دوباره متولد نخواهد شد. چنین روحی از همه تعلقات آزاد می شود.
آزادی مرتبه روحانی نیل به کمال است. در این مرتبه روح ماهیت لایتناهی و روحانی اصلی خود را باز می یابد و مجبور نیست دوباره متولد شود؛ در نتیجه از تمام آلام رهایی یافته و به آرامش مطلق دست می یابد.

سرنوشت نهایی بشر
سرنوشت نهایی بشر بر طبق دین جین، «موکشا» یا «کیوالیا» است. چون اسارت نتیجه ارتباط روح با ماده است، طبیعتا موشکا جدایی کامل روح از ماده است. این جدایی تنها زمانی کامل است که:
الف) ماده ای که با روح درآمیخته کاملا نابود شود.
ب) از هرگونه نفوذ (یا سوراخ) بیشتر ماده کاملا جلوگیری شود.
پس به نظر می رسد که جایی برای «جیوان موکتی» در دین جین وجود ندارد. موکشا به مفهوم واقعی زمانی میسر است که قالب جسمانی نابود شود و امکان انتقال به بدن دیگری وجود نداشته باشد.
به تعبیر سلبی، موکشا قطع کامل تولد و تولد دوباره و همه آلام ناشی از آن است و به طور اثباتی، نیل به مقام کامل مطلق و آرامش است. در مرتبه موشکا، روح دوباره مقام اصلی قدرت و علم و... نامتناهی را باز می یابد. بنابراین، «کوالی» (یعنی فردی که به کیوالیا رسیده)، قادر مطلق و عالم به همه چیز است. تا زمانی که انسان در قید اسارت است فقط قادر است به معرفت نسبی (ساپکشا جنانا) دست یابد، ولی کوالی به معرفت کامل (نیراپکشا جنانا) دست می یابد.
درست همانطور که خورشید با کنار رفتن ابرها با درخشش کامل خود نورافشانی می کند، همین طور روح پس از رسیدن به موکشا، ماهیت اصلی کمال و معرفت خود را باز می یابد و کاملا از جهل که علت تمام آلام و مصایب است آزاد می شود و به چهار کیفیت نامحدود (آنانتاچا توستایا): قدرت، معرفت، ایمان و آرامش نامتناهی دست می یابد؛ بنابراین روح به خداگونگی (الوهیت) دست می یابد.
در اینجا می توانیم به طور روشن ببینیم که تصور پیروان دین جین از موکشا نه تنها منفی نیست، بلکه کاملا مثبت است، موکشا نه فقط پایان رنج و آلام، بلکه علاوه بر آن دستیابی به سعادت و آرامش نامتناهی است.
دین جین برای نیل به موکشا راه های مشخصی پیشنهاد می کند. به طور کلی، با پیروی از راه هایی که به نام «سامیاگ دارشان» (ایمان درست)، «سامیاگ جنانا» (دانش درست)، و «سامیاگ چاریترا» (رفتار درست)، خوانده می شوند انسان می تواند به موکشا دست یابد. این سه راه در دین جین به «تری راتنا» (سه گوهر) معروفند.


منابع :

  1. کدرنات تیواری- دین شناسی تطبیقی- ترجمه مرضیه (لوئیز) شنکایی- صفحه 96-94

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/19461