دلایل عدم التزام به اخلاق دینى در جامعه

عوامل چندى در عدم التزام به اخلاق دینى‏ دخیلند از جمله:
1- گسترش نیافتن دانش و آگاهى اخلاقى، یعنى همان چیز که‏ در سؤال قبلى به آن پرداختیم.
2- نپرداختن عالمان دینى به مقوله اخلاق و صرف وقت‏ خود در مقوله فقه و تکالیف. خود این مسئله نیز معلول از یاد رفتن روح اصلى دین است. دین آمده است تا انسانهاى جدیدى‏ بسازد، نه اینکه صرفا رفتارهاى تازه ‏اى را تحقق بخشد. توجه‏ بیشتر به رفتار تا به شخصیت انسان، دور شدن از روح دین ‏است و سبب ‏ساز محو اخلاق در جامعه.
3- سست‏ شدن ایمان دینى مردم که خود بر اثر نپرداختن ‏عالمان دینى به مقوله ‏هاى ایمانى پدید آمده است، و البته‏ عوامل بیرونى دیگرى هم دارد، که به پاره ‏اى از آنها اشاره‏ خواهد شد. موارد بالا مستقیما متوجه عالمان دینى و حوزه ‏هاى علمیه ‏است. مواردى نیز وجود دارد که مسئولیت آنها متوجه ‏دانشگاهها و روشنفکران و دیگر اقشار است، از جمله:
4- بنیاد یافتن دانشگاهها بر علم دین‏ زدایى‏ شده (سکولار) و در نتیجه عدم تعهد محصولات آن به دین و اخلاق دینى.
5- خودباختگى روشنفکران در برابر علم و صنعت و نظم‏ اجتماعى غرب و گذر غیرمعرفتى و روان‏شناختى نابجا از کارآمدى علم غربى به درستى اخلاق غرب.
6- در نتیجه، رواج سودگروى اخلاقى، که اخلاق رایج در غرب است.
7- مبارزه با دین، از جمله با اخلاقیات دینى، در طول پنجاه ‏سال حکومت پهلوى.

از طرفى، گاهى دلیل ‏تراشیهایى نیز براى عدم التزام به اخلاق‏ دینى صورت مى ‏پذیرد. از دیدگاه دیگر میتوان به عدم رعایت مسائل اخلاقى ‏از جانب کسانى ‏که توقع و انتظار عمومى از آنها رعایت اخلاق ‏و تقوا و زهد است از یک‏طرف و مشکلات اقتصادى از طرف ‏دیگر و کمرنگ شدن علل و عوامل توسعه دانش اخلاقى و استفاده نکردن از هنر در این زمینه و بلکه دو طرف ضد و نقیض آن (سریالهایى که تبلیغ مد و زندگى لوکس و رفتار غیراخلاقى می‏نمایند) از آن استفاده کردن، همه و همه‏ میتوانند از جمله علل عدم التزام به اخلاق باشد، اعم از دینى‏ و غیردینى. یکى از امور مهم براى ایجاد التزام به اخلاق، توجه‏ به این نکته است که قرآن مجید مسئله معاد را از همه مباحث‏ دیگر بیشتر مورد توجه قرار داده است و این امر نشانگر تاثیر تایید اعتقاد به معاد در اصلاح امور فردى و اجتماعى مردم ‏است. هنر میتواند این امر را به احسن وجه مورد تاکید قرار دهد.

از سوی دیگر پیش از آنکه به ادله عدم التزام به اخلاق دینى‏ بپردازیم ذکر این نکته بجاست که وجود اختیار و اراده، امیال‏ و شهوات در انسان از یک‏سو، و شرایط و عوامل بیرونى از سوى دیگر همواره می‏توانند زمینه‏ ساز عدم التزام به دانسته‏ هاى‏ او شوند. دینى، اخلاقى، حقوقى، علمى و... بودن دانسته ‏ها در این امر تفاوتى نمیکند. قرآن‏ کریم در حکمى انسان‏ شناسانه‏ میفرماید: «بل یرید الانسان لیفجر امامه؛ انسان شك در معاد ندارد بلكه او میخواهد آزاد باشد و بدون ترس از دادگاه قيامت در تمام عمر گناه كند» (قیامه/ 5) به هرحال طبع انسان خواهان آن است که قیود و تعهدات او کمتر، و راه او بازتر باشد. اما اخلاق دینى همان‏گونه که از عنوانش پیداست‏ سرشتى دینى دارد و عدم التزام به آن میتواند دلایل گوناگونى داشته باشد. به لحاظ معرفتى تشکیک در مبانى، احکام و سنن دینى منجر به تشکیک در اصول و احکام ‏اخلاقى دین خواهد شد. کسانى‏که چنین شبهات و تشکیکهایى‏ را وارد می‏سازند گاه خود اعتقادات، احکام، و سنن دینى را هدف می‏گیرند، و گاه با تصور اینکه میان احکام و قوانین‏ علمى، اجتماعى، سیاسى، روان‏شناختى، جامعه‏ شناختى، اقتصادى و... با اصول اعتقادى، احکام و سنن دینى تعارض‏ وجود دارد، این اعتقادات، احکام و سنن را زیر سؤال می‏برند. طبیعى است که حتى در صورت پاسخ به این شبهات باز نمی‏توان از تاثیر فى‏ الجمله آنها چشم پوشید.

شک‏ گرایى یا نسبیت‏ گرایى معرفتى در حوزه «علم محض‏» محصور نمیشود بلکه قلمرو دین و اعتقادات و هر نوع معرفتى را دچار چالش‏ میکند. از این‏رو کسانیکه به هر انگیزه‏ اى در جامعه و میان‏ عموم مردم شبهه‏ پراکنى می‏کنند باید متوجه تاثیرات این رویه‏ بر اخلاقیات جامعه نیز باشند. رشد و توسعه علم و فناورى، احساس بی نیازى به دین در امور دنیایى و دین‏ زدایى و سکولار کردن جامعه، عقل‏ گرایى و توجه افراطى به عقل مدرن که حضور دین را تحمل نمیکند و باطل و بی معنا دانستن هر گزاره و هر چیزى که از عهده آزمون‏ علمى و تجربى برنیاید، انسان‏ مدارى و تاکید بر حقوق انسان ‏به‏ جاى تکالیف و وظایف او و ترویج تساهل دینى، اخلاقى و سیاسى که خود معلول عوامل مختلفى است، از جمله ادله ‏اى ‏است که به سست ‏شدن اعتقادات دینى و در نتیجه عدم التزام به‏ اخلاق دینى کمک کرده است. از سوى دیگر ورود برخى عناصر و عقاید مخالف عقل و دین در محدوده دین و به بیان دیگر انحراف از اصول و احکام‏ و سنتهاى حقیقى دین و رواج برخى اعتقادات نادرست و خرافى در میان متدینان نیز میتواند از ادله عدم التزام به اخلاق‏ دینى به شمار آید. عدم پایبندى برخى متدینان به احکام دینى، عدم رعایت‏ اخلاق دینى و دفاع نادرست ‏برخى دیگر از اصول و مبانى‏ دینى نیز به لحاظ روانى به عدم التزام به اخلاق دینى کمک‏ میکند.


منابع :

  1. هادی صادقی و محمود فتحعلی و حسن معلمی- مجله قبسات شماره ۱۳- مقاله اقتراح دين و اخلاق

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/19717