رابطه دین و روانشناسی از دیدگاه دانشمندان اسلامی

بر اساس روان شناسی انسان در اسلام به هر میزان که اعمال و رفتار یک فرد منطبق با خواسته ها و گرایشات و نظارت روح ملکوتی و مجرد (منطبق با دین الهی و تائیدات عقل، فطرت و وجدان) او باشد، آن فرد در زندگی خود از یک شخصیت متعادل و طبیعی برخوردار میگردد و چنین شخصی غالبا از یک آرامش روانی حقیقی برخوردار میشود به طوری که بروز هیچ حادثه ای نمی تواند آرامش او را بر هم زند و این مطلب قابل مطالعه و اثبات است: «قلنا اهبطوا منها جمیعا فاما یاتینکم منی هدی فمن تبع هدای فلا خوف علیهم ولا هم یحزنون؛ گفتیم: همگی (آدم و حوا و ابلیس) از آن (بهشت) فرود آئید تا آنگاه که از جانب من برای شما هدایتی آید؛ پس هر کس از آن (دین و هدایت من) پیروی کند، هرگز برای او ترس و اضطراب (از آینده) و غم و اندوه (از گذشته) نخواهد بود» (بقره/ 38).

و به هر میزانی هم که اعمال و رفتار یک فرد منطبق با غرایز و تمایلات و خواسته های روح حیوانی او باشد و گرایشات و خواسته های روح مجرد (شخصیت اصلی و حقیقی انسان و معنای آیه شریفه: «و نفخت فیه من روحی؛ و از روح خود در آن دميدم» (حجر/ 29)) نادیده گرفته شود (انحراف و لغزش از معیارهای دین الهی، عقل، فطرت و وجدان و انجام گناه)، آن فرد در زندگی خود دچار یک شخصیت نامتعادل و غیرطبیعی خواهد شد و آرامش و تعادل روانی او نیز دچار اختلال شده و غالبا یک اضطراب خاصی بر زندگی او مستولی میشود، بطوریکه حتی برای لحظه ای هم احساس آرامش نمیکند: «و من اعرض عن ذکری فان له معیشة ضنکا؛ و هر کس از یاد من (ایمان به من و هدایت من) اعراض و رویگردان شود، زندگی سخت (و تنگی) خواهد داشت» (طه/ 24).

مرحوم استاد علامه طباطبائی (ره) در ذیل این آیه شریفه میفرماید: و اگر فرمود کسیکه از ذکر من اعراض کند «معیشتی ضنک» یعنی زندگی تنگی دارد، برای این است که کسی که خدا را فراموش کند و با او قطع رابطه نماید، دیگر چیزی غیر دنیا نمی ماند که وی به آن دل ببندد و آن را مطلوب یگانه خود قرار دهد؛ در نتیجه همه کوششهای خود را منحصر در آن میکند و فقط به اصلاح زندگی دنیایش میپردازد و روز به روز آنرا توسعه بیشتری داده، به تمتع از آن سرگرم میشود و این معشیت او را آرام نمیکند، چه کم باشد و چه زیاد. برای اینکه هر چه از آن بدست آورد به آن حد قانع نگشته و به آن راضی نمیشود و دائما چشم به اضافه تر از آن می دوزد، بدون اینکه این حرص و عطشش به جایی منتهی شود، پس چنین کسی دائما در فقر و تنگی بسر میبرد و همیشه دلش علاقمند به چیزی است که ندارد، صرفنظر از غم و اندوه و قلق و اضطراب و ترسی که از نزول آفات و روی آوردن ناملایمات و فرا رسیدن مرگ و بیماری دارد و.... پس او علی الدوام در میان آرزوهای بر آورده نشده و ترس از فراق و جدایی از آنچه برآورده شده، بسر میبرد.

به عنوان یک اصل در روان شناسی انسان در اسلام؛ تمایلات و گرایشات معنوی روح ملکوتی یا روح مجرد انسان و شخصیت اصلی انسان با ارضاء شدن خواسته ها و تمایلات روح حیوانی و نفس اماره ارضاء نمیشود و به همین علت است که؛ روح و روان اصلی انسان «من» بخودی خود از نرسیدن به خواسته ها و گرایشات معنوی خود در طول حیات یک فرد دچار اضطراب و نگرانی میشود. در این میان؛ در روان شناسی انسان در اسلام (علم النفس)، مکانیسم «توبه» مطرح است که بر اساس آن نیروی وجدان فرد، در زمانی که فردی چه بصورت جزئی و چه بصورت کلی دچار انحراف و لغزش از معیارهای دین الهی، عقل، فطرت و وجدان خود میشود و مرتکب گناه یا انحراف میگردد، او را بسوی طلب آمرزش از پروردگار خود و جبران لغزشها دعوت میکند و فرد می تواند با کمک این مکانیسم بسیار مؤثر و کارآمد، تعادل روانی و شخصیتی خود را بازسازی و ترمیم نموده و مجددا به یک آرامش حقیقی دسترسی پیدا کند.

نگاهی به آیات قرآن مجید گویای این موضوع بسیار مهم و اساسی میباشد: «قالا ربنا ظلمنا انفسنا و ان لم تغفر لنا و ترحمنا لنکونن من الخاسرین؛ (آدم و حوا پس از سرپیچی از اولین دستور الهی در خوداری از خوردن شجره نهی شده و پیروی از امیال غریزی خود و ترک اولی) گفتند: پروردگارا؛ ما بر خویشتن ستم کردیم و اگر بر ما نبخشایی و بر ما رحم نکنی، مسلما از زیانکاران خواهیم بود» (اعراف/ 23). این آیه شریفه نشانگر نظارت وجدان یا نفس لوامه بر اعمال و رفتار انسان در ساختار وجودی و روح ملکوتی و مجرد انسان است که پس از اولین خطای آدم (ع) و حوا، آنها را از درون وجود خودشان (چه مرد و چه زن) بسوی طلب آمرزش از بارگاه الهی و اصلاح لغزش و خطای خود دعوت نموده است و این ساختار شگفت انگیز بدون ذره ای شک و تردید در ساختار وجودی تک تک فرزندان حضرت آدم (ع) و حوا نیز وجود دارد و در مواقعی که خطا و لغزشی رخ میدهد، افراد را بسوی طلب آمرزش از بارگاه الهی و اصلاح لغزش و خطای خود دعوت میکند. «فاما من تاب و ءامن و عمل صالحا فعسی ان یکون من المفلحین؛ اما آنکس که (در دنیا) توبه کند و ایمان بیاورد و عمل شایسته انجام دهد، امید است که از رستگاران باشد» (قصص/ 67).

حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در تفسیر نمونه در ذیل این آیه شریفه میفرماید: و از آنجا که روش قرآن این است که همیشه درها را بسوی کافران و گنهکاران باز میگذارد تا در هر مرحله ای از فساد و آلودگی باشند، بتوانند به راه حق بر گردند، در این آیه میفرماید: اما کسی که توبه کند و ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد، امید است که از رستگاران باشد. بنابراین (میفرماید) راه نجات شما در سه جمله خلاصه میشود: 1. بازگشت بسوی خدا 2. ایمان و عمل صالح 3. که به دنبال آن مسلما نجات، فلاح و رستگاری است.


منابع :

  1. سید محمدحسین طباطبائی- تفسير الميزان

  2. ناصر مکارم شیرازی- تفسير نمونه

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/19902