لفظ «خاتم» را در آیه ی «ما کان محمد أبا أحد من رجالکم و لکن رسول الله و خاتم النبین و کان الله بکل شى ء علیما؛ محمد (ص) پدر هیچ یک از مردان شما نیست، ولیکن فرستاده ى خدا و خاتم پیامبران است، و خدا به هر چیزى داناست.» (احزاب/ 40) به چند صورت می توان خواند، ولی اختلاف در تلفظ آن، کوچکترین اثری در مفاد و معنی آن پدید نمی آورد، اینک احتمال های مختلف آن:
1- «خاتم» بر وزن حافظ که به صورت اسم فاعل است، و مفاد آن ختم کننده است.
2- «خاتم» به فتح تا، بر وزن عالم (جهان) و معنای آن آخر و آخرین است.
3- «خاتم» به همان صورت دوم، ولی به معنای چیزی که با آن اسناد و نامه ها را مهر می کردند.
4- «خاتم» به فتح تا و میم بر وزن ضارب (فعل ماضی باب مضاریه) یعنی کسی که باب بعثت پیامبران الهی را ختم کرد.
خلاصه این که لفظ خاتم را به هر نحو بخوانیم، معنای آیه این است که محمد (ص) آخرین پیامبر الهی است و پیامبری و نبوت با آمدن او ختم شده و پس از او پیامبر و کتاب و شریعت و دین دیگری نخواهد آمد.
در طول 14 قرن که از آغاز اسلام می گذرد، در تمام کتابهای لغت و تفسیر لغت خاتم و خاتم النبیین به همین معنا که بیان شد، تفسیر شده، و هیچ کس در معنای آن اختلاف نکرده است. بهتر است که به خود قرآن مجید و مواردی که در آن ماده «خ ت م» استعمال شده است، مراجعه کنیم و از خود قرآن برای دریافت معنای «خاتم النبیین» استمداد و استفاده کنیم. در قرآن این لفظ در آیات زیر وارد شده است:
1- «یسقون من رحیق مختوم؛ از شرابی خالص ومهر خورده، نوشانده می شوند (که نشانه ی خالص بودن آن این است که سر شیشه و ظرف آن مهر شده است).» (مطففین/ 25)
2- «ختامه مسک؛ مهر آن، از مشک است (به طوری که هنگام آشامیدن آن، آخرین چیزی که درک می شود بوی مشک است.)» (مطففین/ 26)
3- «الیوم نختم علی أفواههم وتکلمنا أیدیهم؛ آن روز (روز قیامت) دهانهای آنان را مهر می کنیم و دستهای ایشان با ما صحبت می کنند و به اعمال آنان گواهی می دهند.» (یس/ 65)
4- «أ فرءیت من اتخذ إلاهه هوئه و أضله الله على علم و ختم على سمعه و قلبه و جعل على بصره غشاوة؛ آیا کسی را که خدای خود را هوس خویش قرار داده و از روی علم، گمراهی را اختیار کرده خدا بر گوش و دل او مهر نهاده و بر چشم او پرده ای قرار داده است، دیده ای؟» (جاثیه/ 23)
5- «ختم الله علی قلوبهم وعلی سمعهم وعلی أبصارهم غشاوة؛ خدا بر دلها و بر گوشهای آنان مهر زده و بر چشمهای آنان پرده است.» (بقره/ 7)
هنگامی که عناد و تعصب شخص کافر به درجه ای رسید که از ایمان و بازگشت او به سوی خدا نومیدی حاصل شد، در این موقع خداوند بر دل و قلب او مهر می زند، همچنان که ما، در شیشه ها را مهر و موم می کنیم! در این صورت دل و قلب آنها مانند ظرف مهر شده ای می شود که هیچ منفذی نداشته باشد، نه ایمان داخل آن می شود و نه کفر از آن خارج می گردد.
چنانکه ملاحظه می فرمایید: «ختم» در این آیه کنایه از خاتمه پیدا کردن کار است، یعنی کفر و الحاد و تاریکی روح آنان به درجه ای می رسد که جای امید برای تأثیر نور حق و کلمات الهی در آنها باقی نمی ماند، همانطور که مهر کردن نامه علامت آن است که نویسنده همه ی مقصود خود را نوشته و چیز دیگری باقی نمانده است.
بنابراین معنای ختم نبوت این است که موضوع نبوت به مرتبه ی نهایی رسیده و به وسیله ی پیامبر گرامی (ص) باب نبوت و پیامبری مهر شده و به روی هیچ کس تا دامنه ی قیامت باز نخواهد شد.