عدل از معانی حسی نیست که دارای نشانه های محسوس باشد. نمی توان در تالار تشریح یا آزمایشگاه، عدل را تجربه کرد. امام علی (ع) فرموده است: «لیست علی الحق سمات تعرف بها ضروب الصدق من الکذب؛ حق از نشانه های تجربی بهره ندارد تا با استفاده از آنها بتوان راست را از ناراست بازشناخت». اما این بدان معنا نیست که نتوان عدل را از ظلم تشخیص داد. راه شناخت حق و عدل، به حس و تجربه محدود نمی شود. این راه را امام علی (ع) خود به ما نشان داده است. آن امام بزرگ در یکی از نامه های خویش نوشته است: «عرفوا العدل واوه و سمعوه و وعوه؛ کسانی که در حکومت من به سر برند و سپس به امویان پیوستند، عدل را دیدند و شنیدند و در جان خود جای دادند، ولی آن را نپذیرفتند». از این بیان ارزنده برداشت می شود که امام علی (ع) در دوران حکومت خویش، به گونه ای رفتار کرده که مردم بتوانند عدل را بفهمند. یعنی یک حکومت دادگر می تواند با نشان دادن مصداق های عدل به مردم، آن را به ایشان بشناساند. به همین دلیل، بر پایه بیانی از همان امام ارجمند، بهترین بندگان خدا کسانی اند که بتوانند حق را با عمل خویش به مردم بفهمانند: «اقرب العباد الی الله تعالی اقولهم للحق و ان کان علیه و اعملهم بالحق و ان کان فیه کرهه؛ نزدیک ترین بندگان به خدا کسی است که بیشتر از دیگران حقگو باشد، گرچه به زیان او بینجامد، و بیشتر از دیگران به حق عمل نماید، گرچه در آن ناگواری باشد».
این آراسته شدن به حق و عدل، گرچه بسیار سخت است، اما بهترین راه معرفی آن به شمار می رود. اصولا سیاستمداری موفق است که بتواند با دانش و بینش صحیح، نماینده عدل باشد. از اینرو، در حقیقت عقل هم چیزی جز عدل نیست. حضرت امیر مومنان (ع) در تعریف عاقل همان سخنی را فرموده است که با تعریف عادل تطبیق میکند: «قیل له (علیه السلام): صف لنا العال. فقال: هو الذی یضع الشیء مواضعه فقیل: فصف لنا الجاهل فقال: قدفعلت؛ به امام گفته شد: عاقل را برا ما وصف کن. امام فرمود: عاقل کسی است که هر چیز را در جای خود بنهد. آنگاه از آن امام عزیز پرسیده شد: جاهل کیست؟ امام فرمود: همان که گفتم». این بدان معناست که تصویر معکوس عاقل، چهره جاهل را نشان می دهد. اینگونه تعریف ها که گاه در سخنان معصومان (ع) دیده می شوند، تعریف های جدلی اند، البته از نوع جدل نیکو و جدال احسن. در این نوع تعریف، یک امر نه به وسیله جنس و فصل، بلکه با ارائه مانندها و نظائرش روشن می گردد. در این تعریف که گذشت، از همین روش جدلی استفاده شده است. البته پیشوایان معصوم (ع) از تعریف یک امر با جنس و فصل، و شیوه منطقی آن نیز در جای خود بهره گرفته اند.
با توجه به این نقش عدل در سیاستگذاری، می توان دریافت که چرا عدل برای یک حاکم شایسته تر و بایسته تر از برخی صفات دیگر است. مثلا امام علی (ع) در پاسخ به سوالی فرمود: «العدل یضع الامور مواضعها والجود یخرجها من جهتها والعدل سائس عام والجود عارض خاص فالعدل اشرفهما و افضلهما؛ عدل چیزها را به جای خود می نهد و بخشش آنها را از جای خود بیرون می نماید. عدل سیاست همگانی و عمومی را تنظیم می کند و جود تنها به کسی بهره می دهد که مورد بخشش قرار می گیرد». پس عدل شریف تر و برتر است. به بیان دیگر، از احسان و بخشش در هنگامه های ویژه می توان بهره گرفت، ولی آنچه باید درباره همه افراد و وضعیت ها، از سوی یک حاکم و سیاستگذار اجرا گردد، عدل است. به بیان امام علی (ع) در عرصه سخنوری و قلمزنی، به سادگی و گستردگی می توان حق را وصف کرد؛ اما هنگام به کار بستن حق، چه کسی جز معصوم می تواند حق را اجرا کند و آن را کاملا به مردم ارائه دهد؟: «الحق اوسع الاشیاء فی التواصف و اضیقها فی التناصف؛ حق در وصف از عرصه ای بسیار گسترده برخوردار است، اما در عمل دارای تنگ ترین حوزه است». هیچکس به افلاطون و ارسطو و دیگر بزرگان دانش خرده نمی گیرد که چرا نمونه عملی آرمان های خود را ارئه نداده اند. آنان دانشمدانی هستند که با همه والایی اندیشه، در عمل از عصمت برخوردار نیستند. ولی جامعه از یک پیشوای معصوم انتظار دارد که نمونه عملی حق و عدل و راستی را نشان دهد تا آنان از تشخیص راه صحیح در نمانند.