فلسفه سیاسی و روش حاکمیت در اسلام

مسئله «شخصیت انسانی» از مسائل بسیار مهم است. این مسئله باید مورد توجه عملی و رفتاری حاکمیت کشور و دستگاه قضائی باشد، و به توجه قولی و گفتاری بسنده نشود. باید از بالاترین مقام تا یک مأمور جزء، مسلح و غیر مسلح، از نهادهای پدید آمده پس از انقلاب یا دیگر جاها همه و همه به رعایت این موضوع (شخصیت انسانی) مقید باشند. ما هرکار بکنیم و هرگونه رفتار نماییم به نام «اسلام» و «انقلاب» تمام می شود و ما باید بدانیم که یکی از اساسی ترین ویژگی ها و خصیصه های حکومت های دینی و حاکمیت های انبیایی، احترام به شخصیت انسانی و ارزش های انسانی است. انسان، در حاکمیت اسلامی، یا برادر دینی رجال حاکمیت است (اما أخ لک فی الدین)، یا همتای نوعی آنان (أو نظیر لک فی الخلق)، این است.
این مذهبی ها، از «نهج البلاغه» و «عهدنامه مالک اشتر» دم زده اند، و در منبرها و سخنرانی ها همواره از روش های عالی حاکمیت در اسلام سخن رانده اند، و جامعه را به اینگونه حاکمیت علاقمند کرده اند، و رفتار قضائی دوران حکومت علی (ع) را به رخ کشیده اند. اکنون نیز تا جایی که بخواهد این مطالب، به صورت های گوناگون و در ساعت های زمانی بسیار، از رسانه های گروهی و دیگر منابر و مجالس پخش می شود، و چه فراوان از بودجه مملکت و اموال عمومی صرف این عرضه ها و القاها می گردد.... با این حساب و با توجه به این واقعیات موجود، و با در نظر گرفتن مسئولیتهای بزرگ در برابر دین و تعهد، و آبرو و اعتبار، آیا نباید در مقام عمل به همه این مسائل توجه شود؟ آیا کسانی به هر نام و در هر مقام حق دارند این امور را نادیده بگیرند؟
این است که روحانیت (که خود را اردوی محافظ اسلام و ارزش های اسلامی می داند، و امروز قدرت اجرایی و مقامات سیاسی نیز در دست اوست)، باید به این مسائل آبرویی اسلام اهمیت بسیار بدهد، و به اجرای آنها تقیدی عمیق و همه جانبه داشته باشد. و در این کار بزرگ، زحمت نظارتی پاک و متعهدانه و فراگیر را به وسیله افرادی آگاه و متعهد و عامل به دین بر عهده بگیرد.
روزگاری روحانیت به «خوب بیان کردن» مطالب قانع بود و بسنده می کرد. در منبرها، خطابه ها، درس ها، و جلسه ها، مسائل انسانی، و مقاصد اجتماعی، و مبانی اصلاحی، و اصول اخلاقی را خوب بیان می کرد، و در این باره ها داد سخن می داد. لیکن امروز نمی تواند اینگونه باشد، بلکه امروز باید به «خوب عمل کردن» بپردازد، زیرا قدرت اجرایی در دست اوست. امروز اگر بنگریم که باز بازار «خوب بیان کردن» و خطبه خواندن و داد سخن دادن گرم است، به خطر زیانی بزرگ و جبران ناپذیر نزدیک خواهیم گشت. آن روز قدرت در دست دیگران بود، کاری که می شد همان سخن گویی و سخنرانی و تبلیغ علیه «نظام حاکم» بود. امروز روحانیت خود نظام حاکم است. امروز روز عمل به همان گفته ها ونشان دادن و ثابت کردن صدق آن دعوت ها وتبلیغ ها و شعارهاست.
مقصد و آرمان، چیزی نیست جز حفظ این نعمت بزرگ الهی (تشکیل حاکمیت اسلامی در ایران عریز)، و تعالی بخشی به سطوح گوناگون آن.
در اینجا، به چند اصل مهم، که جزء جوهره حاکمیت دینی است و بدون آنها «حاکمیت دینی» لفظی خواهد گشت بی محتوا، اشاره می کنیم، تا یادآوری باشد هم برای روحانیت مجری، برای همه قشرهای اجتماع:
1- احترام گزاری به شخصیت انسانی
2- اجرای دقیق عدالت اجتماعی و قضائی
3- حرکت و اقدام و موضع ارشادی
4- حرکت و اقدام از موضع انقلابی در اجرای عدالت اجتماعی
5- نشر وسیع و اصولی و متناسب و خردمندانه مبانی تربیتی
6- الزامی ساختن زهد و ساده زیستی در زندگانی همه مسئولان
7- محکوم ساختن روابط و حاکم ساختن ضوابط، و عدم اعمال تبعیض در اجرای قوانین و در رفتار با مردم
8- گماردن انسانهای با شرافت، و متین، و عالم، و مودب، و متقی، و بی نظر، و چشم برگرفته از امیال و خواهانی های مقام، به کار عظیم «قضاوت»
9- ارشاد و الزام سراسر دستگاه قضایی به رعایت دقیق حقوق حقداران، و حفظ جانب محرومان، و رفع ستم از ستمدیدگان (به ویژه ستمدیدگان مالی)، و ابراز شخصیت و قدرت در برابر مالداران و مترفان و وسیله انگیزان، و بی اعتنایی به توقع ها و توصیه ها وحفظ حرمت انسان در همه حال
10- رسیدگی دقیق در همه جا به وضع مالی و اموال توانمندان و توانگران، و رسیدگی دقیق به وضع محرومان و بی درآمدان و بیکاران و از کار افتادگان و عاجزان و سائلان و از چشم بدوران
11- برترداری عملی (نه تنها موعظه ای و گفتاری) شخصیت زیر دستان و محروم شدگان
12- صرف اموال عمومی در مصالح اصلی مردم، و آنچه به توده های محروم سراسر این خاک سود می رساند، و ترک اسراف در این مورد، و حذف زواید و تشریفات و نشریات سبک و بی محتوا و عکسها و پوسترهای زاید، و منع اسراف کاریها در این موارد و ترک سفرهای غیر ضروری
13- نظارت راستین و سخت و اقدام جدی درباره احتکار و محتکران، و گران فروشی و گران فروشان، و نجات دادن جامعه از زیر بار ظلم های کمرشکن مالی، که به دست جمعی محدود اعمال می گردد. و همچنین اعمال مراقبت سخت به وسیله افرادی امین بر خریدهای خارجی.
14- دقت و مراقبت و همدلی و خوشرفتاری درباره نسل جوان دختر و پسر و برخورد مناسب با آنان، درباره مسائل فکری، و مشکلات زندگی ایشان.
15- اهمیت بخشی ویژه، به ایجاد امکانات و زمینه های مناسب، برای حضور و حفظ عفت و پاکدامنی و منش والا در نسل های جوان، و برخورد آگاهانه و غیر عوامانه و غیر ارتجاعی با مسائل نسل های جوان، و گوش کردن و دل دادن به درد دل ها و سخنان آنان
16- توجه خاص به امور و منابع و مرافق و نیازهای فرهنگی و وسایل رفاهی کشاورزان و مشکلات آنان
17- اهمیت بسیار دادن به بهسازی اوضاع کارگران و رفع انواع ستم های معمول از آنان، و ادای حق واقعی این طبقه بزرگ و شریف و خدمتگزار کل جامعه
18- سامان صحیح دادن به اوضاع ناهنجار ادارات و موسسات دولتی، و رسیدگی به نابسامانی های که آنها خود دارند، و نابسامانی هایی که برای مردم می آفرینند.
19- تأکید بر حضور صحیح و مناسب تربیت های درست و ظریف و نافذ مذهبی در خانواده های دینی، و والایی بخشی هر چه بیشتر به شخصیت زنان
20- رسیدگی فنی و آگاهانه و مبتنی بر خرد و شناخت، به اوضاع بسیار اسف بار مطبوعات و کار تألیف و نویسندگی و نشر مذهبی (و آنچه به این نام صورت می گیرد)، و همچنین رسیدگی به اوضاع کلی رسانه ها، و دیگر اقدامات تبلیغی، و اشخاص گویندگان و مبلغان در داخل و خارج کشور
21- ارج نهی با شناخت و متخصصانه و متعهدانه به مسائل هنری و حفظ میراث فرهنگی، و گماردن کسانی وارد یا تهیه دیدن کسانی وارد برای این کار
22- سامان دادن به و اوضاع شهرها و اماکن عمومی به ویژه اماکن مذهبی از نظر نظافت، و بهداشت، و رفتار مردم و مأموران و زیبایی و خرمی و فضای سبز و گلکاری و.... با تبلیغ و تربیت و اقدام و سخنرانی و نصب تابلوها که اینها همه جزء ضروریات یک جامعه مبتنی بر احکام الهی و سنت انبیایی، و تعالیم دینی است.


منابع :

  1. محمدرضا حکیمی- سپیده باوران- صفحه 55- 60

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/211043