حرکت تسبیحی انسان

سخن بعضی از بزرگان که اگر قرآن نبود، باب معرفة الله بسته بود الی ابد، ناظر این موضوع است. اگر باب معرفت بسته باشد معرفتی حاصل نمی شود و اگر معرفتی حاصل نشود، قربی متصور نیست و هنگامی که قربی تصور نشود و راهی به آن بدست نیاید، حرکت هیچ یک از متحرکات جهان هستی، در سراسر کائنات و در وجه غالب، «حرکت جلالی» است، یعنی «حرکت تسبیحی»، چنانکه بارها قرآن کریم بدان تصریح کرده است و این یکی از ابواب مهم معرفت و ایمان و موضوعات کلیدی قرآن است؛ و انسان می تواند با تصفیه و تدبر، حتی صدای این تسبیح را بشنود «و إن من شیء إلا یسبح بحمده»؛ همه چیز و همه چیز، در حال تسبیح (پاک ستایی) اویند.» (سجده /7).
در بافت بلاغی این آیه و ایجاز اعجاب آور، وسعه محتوای فرا اقیانوسی آن نیک بیندیشید: حصر با نفی و اثبات، واژه «من» و واژه ی نکره «شیء»، در «و إن من شیء...» و از همین حرکت جلالی تسبیحی است، که به حرکت جمالی تقدیسی (والا شماری) می رسند.
و اعمال و حرکت های حقیر انسان (به نسبت به حرکت موجودات کیهانی)، در سراسر عمر، اگر حرکت مضمون دار یعنی حرکت ذکری و تسبیحی، لله نباشد مقام انسان را از دیگر موجودات بسی پایین تر می آورد، و از چهار پایان فروتر می نهد: «أولـئک کالأنعام بل هم أضل أولـئک هم الغافلون»؛ «انسانهایی که دلی آگاه، چشمی بینا و گوشی شنوا ندارند)، اینان چنان چهار پایانند، بلکه بدتر و پست تر، اینان همان مردمان غافلند».(اعراف/ 79)، و در صورت غفلت، اعمال انسان، نازیبا (غیر تسبیحی، غیر جذبه ای) و نا پویا (غیر تقدیسی، غیر معرفتی)، می شود. و این چنین حرکات و اعمالی مانند دیگر امور فانی دنیا  فانی است، و در لحظه وقوع بخش دوم آن، بخش اول از میان رفته است، پس چگونه می توان راهی به ابدیت بیابد و زادی و توشه ای برای سرای جاودان باشد؟ چیزی می تواند بماند و رشد کمالی بیابد که «لله» و برای رضای خدا باشد (ما کان لله ینمو) و اگر اینگونه (ولله) شد به حرکت های جاودانی می پیوندند، یعنی حرکات در ثبات (زمان دهری)، برای دوری از زوال؛ و غرق، در سراپرده های تجلیات سرمدی، و در آفاق ناپیدا کرانه ی ابدی.


منابع :

  1. محمدرضا حکیمی- معاد جسمانی در حکمت متعالیه- صفحه 69-67

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/211105