فرق جزم ذهنی با یقین قلبی

برخی، جزم ذهنی یقین کذب یا یقین به کذب و باطل را با یقین قلبی، یقین صدق و یقین به حق اشتباه می کنند، و چه بسا در قلبشان خلجان یقین به امری وجود دارد، لیکن به دلایلی از جمله آسان تر شدن کار، آزادی در عمل، خود سری در جهت گیری ها، تکبر، غرور یا رسیدن به مقاصد سیاسی، به همان جزم یا شبه جزم، ذهنی خویش اعتماد می کنند، چنانکه قرآن کریم به این چگونگی حال بشر تصریح کرده است.
چنانکه برخی دیگر، در مقدمات رسیدن به یقین راستین جستجوی راهنمای کامل نمی کنند، یا رجوع به اهل یقین صدق ندارند. در یقین صدق هیچگونه القاء شکی مؤثر نیست. این است که درباره انسان مؤمن به حق باید گفت: «لا تزله العواصف؛ بادهای توفنده افکار و شبهات او را از جای نمی کنند». پس باید کوشید تا یقین کذب وارد قلب نشود، و افکار و شبهه های طراحی شده و به ظاهر آراسته در قوه تشخیص انسان تصرف نکند، که بیرون کردن اینگونه چیزها از قلب مشکل است. پس آنچه تزلزل بردار نیست، یقین راستین است، اما در انواع دیگر یقین، که در واقع همان جزم یا شبهه جزم ذهنی است، یا داده عقل ابزاری است، با تشکیک می توان ایجاد تزلزل کرد. و در برابر برهان نظری می توان برهان نظری مخالف اقامه نمود. مانند بحث «اصالت ماهیت» و «اصالت وجود»، یا «اتحاد عاقل و معقول» و ... که تا هم امروز درباره این افکار، از هر دو طرف اقامه برهان می شود، و مسئله فیصله نمی یابد، و به گفته خواجه نصیرالدین طوسی و علامه طباطبائی فیصله نخواهد یافت. از اینرو، کسانی که اهل دین حقند، و لیکن اطلاعات کافی ندارند، و از قدرت مناظره و مجادله برخوردار نیستند و نمی توانند در مقام استدلال با یک اصطلاح دان جدلباز برابری کنند، باید بکوشند تا همان یقین اجمالیشان به حد ثبات برسد، و از دسترس شبهات اصلاح دانان، و مبلغان حرفه ای افکار، و مأموران نشر اهداف بیگانگان و در عصر و دوره ای، که کارشان تردستی در بیان و القاء است و هدفشان ایمان زدایی است، مصون مانند؛ پس به نزد هرکس، هرکس رفت، و به سخنان مختلف گوش دادن، و نوشته ها و کتابهای مختلف را خواندن،، برای کسانی که هنوز مصونیت اعتقادی پیدا نکرده اند، و به قدرت سنجش سخن ها دست نیافته اند، و به سپر دفاع از حق مجهز نشده اند، درست نیست، چنانکه امام علی بن ابی طالب (ع) می فرماید: «لا تجعلوا علمکم جهلا، و یقینکم شکا...»؛ «علمی که به دست آورده اید از دست ندهید و یقین خویش را به شک بدل نسازید»، (و در تیر رس یقین ربایان نگذارید).
و یکی از راه های مهم از دست ندادن یقین، و به شک در نیفتادن، نزدیک نشدن به شک آوران و باور سوزان است، که دلشان برای احدی نسوخته است، نه جوان نه پیر، نه دختر نه پسر، نه دانشگاهی نه بازاری... و فقط در صدد تحقق بخشی به اهداف خویشند.


منابع :

  1. محمدرضا حکیمی- معاد جسمانی در حکمت متعالیه- صفحه 82-76

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/211106