خوب بودن یک قانون اجتماعی به این است که مصلحت افراد و مصلحت اجتماع را توأما در نظر بگیرد و حق جمع را بر حق فرد مقدم بدارد و آزادیهای فرد را تا حدود امکان تأمین نماید. اما تأمین همه آزادیهای افراد صددرصد ناممکن است و لذا خوب بودن یک قانون از این نظر، یعنی از نظر تأمین آزادیها، نسبی است زیرا تنها بعضی از آنها قابل تأمین است، قانون خوب آن است که حداکثر آزادیها را که ممکن است، تأمین کند، هر چند مستلزم سلب برخی آزادیها است، پس خوب بودن یک قانون از جنبه تأمین آزادیها نسبت به قانونهای مفروض دیگر است که کمتر از این قانون قادر بر حفظ و تأمین آزادیها است.
وقتی از نسبی بودن شرور صحبت می شود، صحبت از نسبیت شریت موجوداتی است که شرور ذاتی یعنی اعدام از آنها ناشی می شود، مقصود نسبی بودن در مقابل حقیقی بودن است نه نسبی بودن در مقابل مطلق بودن که بسیاری از خیرات هم به این معنی نسبی می باشند. اکنون باید دید آیا بدی بدها یک صفت حقیقی است یا یک صفت نسبی؟ بدها دو نوعند: بدهایی که خود اموری عدمی اند، و بدهایی که اموری وجودی اند اما از آن جهت بد هستند که منشأ یک سلسله امور عدمی می گردند. شروری که خود عدمی هستند مانند جهل و عجز و فقر، صفاتی حقیقی (غیرنسبی) ولی عدمی هستند، اما شروری که وجودی هستند و از آن جهت بدند که منشأ امور عدمی هستند، مانند سیل و زلزله و گزنده و درنده و میکروب بیماری، بدون شک بدی اینها نسبی است. از اینگونه امور، آنچه بد است، نسبت به شی ء یا اشیاء معینی بد است. زهر مار، برای مار بد نیست، برای انسان و سایر موجوداتی که از آن آسیب می بینند بد است. گرگ برای گوسفند بد است ولی برای خودش و برای گیاه بد نیست، همچنانکه گوسفند هم نسبت به گیاهی که آن را می خورد و نابود می کند بد است ولی نسبت به خودش یا انسان یا گرگ بد نیست.
معنای خلقت بالعرض شرور
اسناد امور اعتباری به علت و معلول مجازی و بالعرض است. از این جهت حکما گفته اند که شر، بالذات مورد تعلق قرار نمی گیرند. بالذات معلول و مجعول نیستند. مخلوق بودن و معلول بودن آنها بالعرض است. درست مثل این است که می گوییم خورشید سبب ایجاد سایه است. البته اگر خورشید نباشد، سایه هم نیست؛ ولی سبب شدن خورشید از برای سایه با سبب شدن آن برای نور متفاوت است. خورشید نور را واقعا و حقیقتا افاضه می کند، ولی سایه را حقیقتا ایجاد نمی کند. سایه چیزی نیست که ایجاد شود. سایه از محدودیت نور پیدا شده است؛ بلکه عین محدودیت نور است. در مورد شرور نیز مطلب از همین قرار است.