سید امیرعلی مصلح شیعی هند

احمد امین در کتاب «زعماء الاصلاح» چنین می گوید: سید امیر علی، مصلحی است عملی... او در سال 1878، «الجمعیه الوطنیه الاسلامیه» را، برای دفاع از حقوق مسلمانان هند و تعیین حقوق سیاسی آنان پی نهاد. سید امیر علی، آگاهیی وسیع از فرهنگ شرقی و فرهنگ غربی داشت. عربی و فارسی می دانست. در جوانی با ادیبان انگلیسی در هند آشنا شد و زبان و ادبیات انگلیسی را به صورتی عمیق بیاموخت. اطلاعات وسیع او از ادبیات انگلیس سبب شد تا در زبان انگلیسی صاحب سبکی ادبی و ممتاز گردد. همان سبکی که در کتابهایی که درباره اسلام می نوشت و سرشار بود از حماسه ی اسلامی و غیرت دینی، به کار می برد.
او در اواخر سال های تحصیل خود در انگلیس، کتابی درباره ی «محمد و تعلیمات او» نوشت که در اروپا و هند شهرتی گسترده یافت. قلم نیرومند و نثر بلیغ خویش را در دو کتاب بزرگ «مختصر تاریخ العرب» و «روح الاسلام» به کار گرفت. در کتاب نخست خلاصه ای از تاریخ مسلمانان را نوشت و اوضاع اجتماعی آنان را به سبکی ساده دلکش توصیف کرد. در کتاب دوم به شناساندن دین اسلام همت گماشت و نشان داد که دستورات این دین جامعه بشری را به تکامل و پیشرفت مستمر دعوت می کند. مقدمه ای که سید امیر علی بر این کتاب نوشته است، از بهترین مقالاتی است که درباره اسلام نوشته شده است. به گفته ی خود او جان و دلش را در این مقدمه به صورت کلمات بر روی کاغذ آروده است. آثار مختصر دیگری نیز درباره ی اسلام نوشته است. او این نوشته ها همه را با نثر بلیغ نوشت و انتشار داد، از این رو تأثیری شگرف گذاشت که مانند آن دیده نشده بود، یعنی اسلام و خوبی های آن را به اروپاییان شناساند، آن هم به قلم مسلمانی معتقد و با حماسه، نه به قلم عده ای مستشرق... او سپس به هند آمد... و به تأسیس جمعیت ها و انجمنها پرداخت و جنبشهای سیاسی و اسلامی هند را رهبری کرد و در این راه زحمت های بسار کشید و رنج های گران دید.
سید امیر علی نفوذ و قلم و زبان خود را در راه بیداری مسلمانان به کار انداخت تا مسلمانان را وادارد که حقوق خود را بشناسند و مطالبه کنند، چه مسلمانانی که در هند بودند و چه مسلمانانی که در انگلستان. این یکی از جبهه های کوشش و جهاد او بود. جبهه ی دیگر، درگیری او بود با کسانی که حقوق مسلمین را نادیده می گرفتند. در این مقصود نامه های بسیاری به سیاستمداران انگلیسی هند و سیاست مداران بزرگ انگلستان نوشت، و مقالاتی بر رد نوشته های مجله ها و روزنامه هایی مانند تایمز انتشار داد. او با شهامت و صراحت این درگیری و مبارزه را تعقیب می کرد تا اینکه دولت هند او را تهدید کرد.
پس از شکست امپراطوری عثمانی به کمک این امپراطوری برخاست و همواره می خواست تا از میان نرود و باقی ماند. مسلمانان هند را به این منظور برشوراند و در این باره مقاله ها نوشت سخنرانی ها کرد... در اصلاح زندگانی اجتماعی مسلمانان هند پیشقدم بود. درباره ی تعلیم صحیح و تربیت درست دوشیزگان و زنان آراء مثبت و جدی داشت و معتقد بود که فرد تحصیلکرده (مرد) با فرد جاهل (زن، در صورتی که زن تحصیلاتی نداشته باشد) نمی تواند انس گیرد و هیئت ترکیبیه ای درست پدید آورد. به علاوه زنان باید طوری تعلیم ببینند و تربیت شوند و از دین و دانش و آگاهی و عفت برخوردار باشند که بتوانند مادر مردان باشند و مردان را تربیت کنند.
یکی از کارهای بزرگوارانه ی اخیر او کاری بود که در روزگار جنگ کرد، جنگ میان ایتالیا و ترکیه و عرب در طرابلس. در این جنگ سید امیر علی آگاه شد که جمعیت صلیب سرخ بیشترین رسیدگی و توجهشان معطوف به مجروحان مسیحی است و کسی به داد مجروحان و زخمی های مسلمان نمی رسد. این بود که جمعیتی تشکیل داد که از مردم خیر کمک بگیرد و کمک های پزشک چندی برای درمان مسلمانان عرب و ترک روانه سازد. این جمعیت تشکیل یافت و کار و خدمات آن سالها ادامه داشت. روزی رئیس گروه های پزشکی یاد شده از او پرسید: «آیا ما باید فقط زخمیهای مسلمان را درمان کنیم؟» در پاسخ گفت: «در مرتبه ی نخست باید زخمیهای عرب و ترک را معالجه کنید، لیکن در لحظاتی که کار بر یهود و نصاری در رسیدگی به زخمهاشان سخت می شود، به آنها نیز کمک کنید به معالجه ی آنان نیز بپردازید.»
در جنگ بالکان و جنگ جهانی اول نیز او و جمعیتش همینگونه عمل می کردند و به داد مجروحان و درماندگان می رسیدند. مهمترین امتیاز این مصلح اسلامی، اخلاص او بود، او هم در دین مخلص بود هم در نوعدوستی و هم در وطنخواهی.
می دانست که استعدادهای خدادادیش در زبان و قلم است. از این رو کوشید تا این دو را چنان صیقل ده و بپیراید که به درجه ی کمال آید. این کار را کرد. از این رو از نظر سخنوری خطیبی شد بیمانند و از نظر نویسندگی نویسنده ای سحر آفرین. هنگامی که سخنوری و نویسندگی او تا به این درجه ی عالی شد و به حد کمال رسید، زبان و قلم را در خدمت دین قرار داد: همواره درباره ی اسلام می نوشت و درباره ی حضرت محمد (ص). نوشته هایش به دست بسیاری از مردم اروپا می رسید، مسلمانان هند که کتابها و مقالات او را می خواندند می دیدند همان معلومات و معارف اسلامی است که آنها هم دارند، اما چنان نو و پر جاذبه عرضه شده است که گویی مطالبی تازه است. روزی که کتاب سید امیر علی درباره ی «حضرت محمد» به هند رسید، مدارس یک روز را به افتخار این کتاب تعطیل کردند و آن روز را در بزرگداشت این کتاب گذراندند و تأثیر والای آن را ستایش کردند.
سید امیر علی همینگونه زبان قلم خود را در خدمت اسلام و مسلمانان آورده بود، آنان را تحریک می کرد گرد هم می آورد و وادارشان می ساخت تا برای مطالبه ی حقوق خویش قیام کنند. معلوم است چنین متفکری ثروت زیادی را از دست می دهد، ثروتی که اگر این راه را دنبال نمی کرد در اختیارش قرار می دادند. همینگونه چنین متفکر و نویسنده ای که می تواند دارای القاب و مناصب اجتماعی بسیاری باشد، از همه ی آنها محروم می گردد، اما راضی است و خشنود. چرا؟ چون تنها در این صورت وجدانی آرام تواند داشت. اینگونه متفکران آرامش وجدان و ادای وظیفه را با ثروت و منصب تعویض نمی کنند. و چه غنایی بالاتر از آنهمه کتاب و مقاله و دفاع از اسلام و اصلاح جامعه، اینها غنا و توانگریی والاست و شرفی است که هیچ چیز با آنها همسان نتواند بود. روزی که این مصلح درگذشت بسیاری از آشنایان و دوستان او از اروپایی و هندی به سر قبر او آمدند درحالی که تاجهای گل حمل می کردند. در آن میان تاج گلی بود از جمعیتی که زیر نظر او اداره می شد، روبانی بر آن تاج گل نصب شده بود و روی آن این کلمات خوانده می شد:
با کوشش های این درگذشته، چه بسیار گرسنگانی سیر شدند، و برهنگانی پوشیده، و بیمارانی مداوا. و از اثر کار و زحمت او چه بسیار آوارگانی به سامان رسیدند و چه بسیار مادران کودک از دست داده ای کودک خویش به دست آورده در آغوش گرفتند، و چه بسیار روستاییان تیره بختی که جنگ همه چیز آنان را گرفته بود زندگی دوباره یافتند و به همه وسایل کشاورزی و معاش دست پیدا کردند.
و اگر امکان داشت که نوشته ی روی آن روبان را اکنون تکمیل کنیم، این جمله ها را نیز می افزودیم:
با قلم و زبان این مرد چه بسیار جانها زنده شد، و خردها بیدار گشت و گمراهان راه یافتند، و مفاسد اصلاح گردید، و کژیها به راستی آمد و حقهای برباد رفته ی مسلمانان بازگردانیده شد و دوشیزگانی درس خواندند و مایه ی سعادت شوهران شدند و سپس فرزندان آنان مایه ی سعادت امت اسلام.


منابع :

  1. محمدرضا حکیمی- بیدارگران اقالیم قبله- صفحه 84-88

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/211360