معتقدان به صحت عبادت در محل قبر انبیا و اولیای خداوند می گویند: خدای متعال در قرآن کریم فرموده:
الف- «و اتخذوا من مقام إبراهیم مصلی؛ و از مقام ابراهیم عبادتگاهی بگیرید.» (بقره/ 125)
ب- «قال الذین غلبوا علی أمرهم لنتخذن علیهم مسجدا؛ آنان که بر حالشان (= اصحاب کهف) آگاه شدند گفتند: بر جایگاهشان مسجدی بنا خواهیم کرد.» (کهف/ 21)
فشرده داستان «مقام ابراهیم (ع)» بنابر آنچه بخاری در صحیح خود آورده چنین است:
«کار اسماعیل و ابراهیم (ع) به هنگام ساختن «بیت الله» آن بود که «اسماعیل» سنگ می آورد و «ابراهیم» بنا می کرد تا آنگاه که دیوار بالا رفت.
اسماعیل این سنگ (= مقام ابراهیم) را آورد؛ ابراهیم بر روی آن ایستاد و اسماعیل سنگ به دستش می داد تا بنا را بالا برد. مقام ابراهیم (ع) که خداوند فرمانمان داده تا از آن عبادتگاه و مصلا برگیریم همین جا است.»
اطاقک شیشه ای هشت ضلعی، سنگی است که جای پای ابراهیم (ع) بر آن دیده می شود؛ مقصود از مقام ابراهیم همین است.
«اصحاب کهف»، گروهی از جوانمردان دربار «دقیانوس» بودند. پادشاهی که ادعای «ربوبیت» کرد. آنان مخفیانه به پروردگارشان ایمان آورده، از نزد پادشاهشان گریخته و به غاری پناه آوردند. خداوند گوش و هوش آنان را گرفته و خواب چند صد ساله را بر ایشان چیره و سپس آنان را بیدار کرد. آنها فردی از خود را برای تهیه غذا به شهر فرستادند. مردم شهر با دیدن سکه های قدیمی آنان، به رازشان پی بردند. مردم شهر در آن وقت مومن بودند و از داستان فرار یک گروه مومن از شهر، برای حفظ دین خود، آگاهی داشتند، لذا هنگامی که جایگاه آنان را دانستند به سوی غار شتافتند. این خبر به آن جوانمردان رسید و آنان که خوش نداشتند دوباره به شهرشان بازگردند از خدا خواستند تا آنان را بر حالی که بودند بازگرداند. خداوند بار دیگر آنان را بسان مردگان در خواب کرد. مردم شهر درباره چگونگی برخورد با آنان به بحث و جدال با هم پرداختند، و آنان که بر حال «اصحاب کهف» آگاه شده بودند، گفتند: «بر جایگاهشان مسجدی بنا می کنیم.»
در آیه اول، خداوند متعال فرمانمان داد تا از جای پای ابراهیم (ع) نمازگاه برگیریم و در پس آن خدا را عبادت کنیم. این کار به هیچ روی شرک نیست بلکه توحید عبادی و عین اطاعت از خدای سبحان است.
در آیه دوم، خداوند از مومنینی خبر داده که مصمم شدند تا بر خوابگاه آن جوانمردان مومن مسجدی بسازند و خدای سبحان را در آنجا عبادت کرده و برای او سجده نمایند. اینان همه مومن بودند نه مشرک! خداوند نیز آنان را بر این کارشان مذمت نفرموده است.
این دو نمونه را از کتاب خدا بیان داشتیم. در سنت رسول خدا (ص) نیز نمونه هایی است که بیان می داریم:
الف- در صحیح مسلم و نسائی و ابن ماجه و ترمذی و موطأ مالک از «بریده» از پدرش آمده است:
«قال: قال رسول الله (ص) نهیتکم عن زیاره القبور فزوروها؛ راوی گوید: رسول الله (ص) فرمود: من شما را از زیارت قبور نهی کردم، اکنون به زیارت آنها بروید.»
در سنن ابوداود در پایان این حدیث آمده است:
«فإن فی زیارتها تذکره؛ زیرا که بازدیدن قبور پندآموز است.»
در سنن ابن ماجه از زبان ابن مسعود گوید: «إن رسول الله (ص) قال: کنت نهیتکم عن زیاره القبور فزوروها فإنها تزهد فی الدنیا و تذکر فی الآخره؛ همانا رسول خدا (ص) فرمود: من خود -در گذشته- شما را از زیارت قبور بازداشتم، اکنون به زیارت آنها روید که زیارت قبور، دنیا را بی مقدار و آخرت را به هنجار نماید.»
ب- داستان قبور انبیا و رسولان (ع) در مکه و مدینه، از دوران اسماعیل تا عصر خاتم انبیا (ص)، به شرح زیر:
همه طواف کنندگان «کعبه» در همه دورانها، همزمان با طواف «بیت الله» به طواف «حجر اسماعیل» پرداخته و با ساییدن خود به دیوار آن تبرک می جویند. و این در جایی است که اسماعیل و مادرش هاجر در آنجا دفن شده اند!
در سیره «ابن هشام» (متوفای /218 هـ) و تاریخ طبری (متوفای / 310 هـ) و تاریخ ابن اثیر (متوفای/630 هـ) و ابن کثیر (متوفای/774 هـ) روایاتی است که می گویند:
«اسماعیل با مادرش هاجر در «حجر» مدفونند.»
«اسماعیل وصیت کرد تا در کنار قبر مادرش در حجر دفن گردد.»
ابن سعد در «طبقات» خود گوید:
«اسماعیل هنگامی که بیست ساله شد مادرش «هاجر» در سن نود سالگی درگذشت. او مادرش را در «حجر» دفن کرد. «اسماعیل» نیز پس از پدرش «ابراهیم» درگذشت و در کنار مادرش «هاجر» در جنب کعبه دفن گردید.»
در روایتی دیگر گوید: «قبر اسماعیل زیر ناودان بین رکن و بیت است.»
در کتاب «الاکتفاء» کلاعی روایتی است که فشرده آن چنین است: «هاجر و اسماعیل و پسرش نابت در حجر دفن شده اند.»
«ابن جبیر» در سفرنامه اش «قبر اسماعیل» و مادرش «هاجر» را توصیف کرده و گوید: «در زیر ناودان»، در صحن «حجر» نزدیک دیوار بیت الله الحرام قبر «اسماعیل (ع)» است. علامت آن سنگ سبز و مرمرین و مستطیل محراب مانندی است که سنگ سبز مرمرین دیگری بر گرد آن پیوسته است. هر دو سنگ از دیدنیهای شگفت آور است. در آن ها رگه ها و نقاطی است که اندکی به زردی می زند چنان که گویا درز و شکاف است و شبیه ترین چیزها به ذرات باقی مانده در بوته ذوب طلاست. در جنب آن نزدیک رکن عراقی، قبر مادرش «هاجر» است. علامت آن نیز سنگ سبزی به اندازه یک وجب و نیم است. مردم در نماز به این دو محل از «حجر» تبرک می جویند، و این برای آنان سزاست. زیرا، آن دو قبر از «بیت عتیق» بوده و در بر دارنده دو جسدی مقدس و گرامی هستند. قبوری که خداوند آنها را نورانی کرده و به برکت آنها نمازگزاران و دعا کنندگان در آنجا را سود رساند. فاصله این دو قبر مقدس از یکدیگر هفت وجب است.»
«عبدالرحمان بن جوزی» (متوفای 597هـ) در کتاب خود در باب معرفی بزرگان مدفون در حرم می نویسد: «از صفوان بن عبدالله الجمحی روایت شده که گفته است: «ابن زبیر، محلی را (در اطراف بیت) حفر کرد، پوسته ای از سنگ سبز پیدا شد، از قریش درباره آن توضیح خواست، هیچکس را آگاه بر آن نیافت، نزد پدرم فرستاد و از او پرسید، پدرم گفت: «این قبر اسماعیل (ع) است، آن را جا به جا مکن.» او نیز چنین کرد. ابن زبیر گفته است: این (دیوار) نیم دایره اشاره به آن دارد که، آنچه به رکن شامی مسجدالحرام می پیوندد قبور دوشیزگان اسماعیل است.»
روایت شده که محل دفن، میان ناودان تا درب غربی «حجر اسماعیل» است.
ابوعبدالله محمد بن اسحاق الفاکهی (متوفای 272 هـ) در کتاب خود باب «معرفی قبور دوشیزگان اسماعیل (ع)» می نویسد: «روایت شده که «ابن زبیر» گفته است: «این نیم دایره که به رکن شامی پیوسته، قبور دوشیزگان اسماعیل (ع) است». ابن ابی عمر در حدیث خود گوید: «از سفیان راوی پرسیدند: «این مکان کدام است؟» او با دست خود به «حجر» روبروی رکن غربی که به رکن یمانی «دار العجله» می پیوندد، اشاره کرد.»
این مطلب را «عبدالرزاق» نیز، در «مصنف» (ج5 ص120) و «ازراقی» در (ج2 ص66) کتاب خود آورده اند.
«ابن جوزی» در باب: «معرفی بزرگان مدفون در حرم» و «ازراقی» در «اخبار مکه» روایتی دارند که فشرده آن چنین است:
«هر پیامبری که امتش هلاک می شدند به مکه می آمد و با مومنین همراه خود به عبادت می پرداخت تا وفات می کرد؛ «هود و صالح و شعیب» از آنان بودند. و در بین رکن و مقام ابراهیم و زمزم و حجر اسماعیل قبر نود و نه نفر از انبیاء است.»
«ابوبکر فقیه» از پیامبر اکرم (ص) روایت کرده که فرمود:
«هیچ پیامبری از قوم خدا جدا نشد مگر آنکه به سوی کعبه آمد و خدا را عبادت کرد تا از دنیا رفت. قبر «هود و شعیب و صالح» در بین زمزم و مقام ابراهیم است. قبر سیصد تن از پیامبران در کعبه است و بین رکن یمانی تا رکن اسود هفتاد تن از پیامبران مدفونند.»
آنچه بیان شد روایات آمده در کتب «مکتب خلفا» بود، در کتاب های حدیثی مکتب اهل بیت (ع) نیز روایاتی همانند آنها به شرح زیر آمده است:
«کلینی» (متوفای 329 هـ) در کتاب «کافی» و «صدوق» (متوفای 381هـ) در کتاب «من لا یحضره الفقیه» و «علل الشرایع» و «فیض کاشانی» (متوفای 1089) در «وافی» و «مجلسی» (متوفای 1111) در «بحار»، روایت کرده اند که: عبارت از کافی است «قبر هاجر و قبر اسماعیل در «حجر» است.»
و نیز روایت کرده اند: «در «حجر» قبور انبیا (ع) است.»
در کافی و وافی و بحار آمده است: «در «حجر» در محدوده رکن، دوشیزگان اسماعیل (ع) مدفونند.»
آنچه آوردیم اخبار قبور انبیاء و اولیا در مکه است.