در جنوب عربستان پرستیدن جرم های آسمانی چون ماه و ستاره و خورشید سابقه طولانی داشته است. در قرآن کریم به آفتاب پرستی قوم سبا اشارات رفته است. آفتاب پرستی در شمال عربستان نیز معمول بوده است.
بیابان نشینان عموما بت پرست بوده اند، آنان پس از آن که در شهرها جای گرفتند پرستش بت های خود را ترک نگفتند. همه بت های قبیله پرستش گاه خاصی نداشته است. بعض قبیله ها بت های خود را در جاهایی بر پا کرده بودند و به زیارت آن می رفتند، ولی بیشتر قبیله ها بت هایی داشتند که همراه خود از این سو به آن سو می بردند. این بت ها از چوب، سنگ و گاه از خرما ساخته می شد و به هنگام ضرورت از آن استفاده می کردند. در قرآن کریم از چند بت نام آمده است:
1. لات که بتی بوده است در طائف و خدمتگزاران آن ثقیف بوده اند.
2. عزی که به نقل کلبی پرستش آن پس از لات بوده است.
3. منات که مورد احترام خاص اوس و خزرج بوده است.
4. ود، بت تیره کلب.
5. سواع که بت هذیل بوده و در ینبع جای داشت.
6. یغوث، بت تیره مذحج.
7. یعوق، بت خیوان، در صنعا.
8. نسر، بت حمیر.
نیز قریش در داخل خانه کعبه و اطراف آن بت ها داشتند که بزرگترین آن هبل بوده است.
کلبی درباره بت پرستی عرب روایتی دارد که خلاصه آن چنین است:
هر کاروان که به مکه می آمد سنگی از سنگ های حرم به محل خود می برد تا به یاد کعبه گرد آن سنگ طواف کند و آن را حرمت می نهادند، سپس از تعظیم این سنگ به عبادت دیگر چیزها پرداختند. و نیز نوشته اند عمرو بن لحی آیین بت پرستی را از مردم شام یاد گرفت و از آن جا با خود بتی آورد و در کنار کعبه جای داد. اگر این تعبیر کلبی فی الجمله درست باشد، منشأ بت پرستی تیره های خاص را نشان می دهد نه بت پرستی همه عرب را چه عرب همگی به مکه نمی آمدند و اگر می آمده اند سنگ حرم را همراه خود نمی برده اند. آن گاه پرستش درخت، و نیز چنان که نوشتیم پرستش ماه و درخت و ستارگان میان صحرا نشینان رواج داشته است. باید گفت بیابان نشینان پاره ای چیزها را که منشأ خیر و برکت می دانستند می پرستیدند، و یا برای آن ها از روی دریافت ساده خود نمونه هایی می ساختند، آن چنان که پاره ای چیزهای دیگر را منشأ شر می پنداشتند. جن در نظر آنان مایه زیان و ضرر بود اما گاه برای کسانی سودمند به حساب می آمد. چنان که بعض شاعران عرب بزعم خود جنی داشتند که شعرها را در خاطر آنان می انداخت.
پیش از اسلام از دین های آسمانی یهودی گری، مسیحی گری و زرتشتی گری در عربستان پیروانی داشت. کیش مانی را هم می شناختند و شاید در حجاز تنی چند هم بدان کیش گرویده باشند. مسیحیت در جنوب از راه حبشه وارد آن سرزمین شد، اما در شمال گویا نخستین بار قبیله های تغلب، قضاعه و غسان که از سوی امپراتوری روم تقویت می شدند بدین کیش گرویدند. در حیره بخاطر نزدیکی این سرزمین با ایران زرتشتی گری شناخته بود و پیروانی داشت، اما گروهی هم از مسیحیان در آن جا به سر می بردند.
چنان که کلبی نوشته است: پیش از اسلام گروهی از عرب برای انجام مراسم حج به مکه می آمدند و حج، عمره، وقوف در عرفات و قربانی را انجام می دادند.
چهار ماه از سال: ذی قعده، ذی حجه، محرم و رجب را ماه های حرام می دانستند و در این ماه با یکدیگر جنگ نمی کردند. نزدیک به ظهور اسلام گروهی در مکه و بیرون مکه پیدا شده بودند که به بت پرستی بی اعتنا و از خونریزی و ستم کناره گیر، به دین های آسمانی آن روز بی اعتنا بودند. تنها خدای یگانه را می پرستیدند. آیین دینی نداشتند. اینان کسانی هستند که متکلمان اسلامی آنان را حنفا گفته اند. مفرد آن حنیف است و به معنی کسی است که از دین باطل برگردد و اما در قرآن کریم هر جا حنیف و یا حنفا آمده مقصود کسانی است که بر دین فطرت ابراهیمی هستند. ابن هشام بیت هایی از زیدبن عمرو بن نفیل آورده است که وی در آن بیت ها گرایش خویش را به خدای یگانه و بریدن از لات و عزی و نکوهش آن دو و دیگر بت ها بیان می دارد.
اگر به درستی این بیت ها از زید باشد او را می توان جز دسته حنف دانست، چنان که گویند رسول خدا برای او آمرزش خواسته است.
لیکن سبک شعرهایی که ابن هشام ضبط کرده است با شعرهای سروده عرب پیش از اسلام اختلاف دارد. و برای آشنایان فن آشکار است که آن شعرها را پس از اسلام ساخته اند.