المعتز بالله محمد بن المتوکل بن المعتصم، ملقب به ابوعبدالله، در سال دویست و سی و دو متولد شد. مادر او کنیزکی رومی و بسیار زیبا بود و متوکل او را قبیحه نام نهاد. این کار را معمولا برای دفع چشم زخم می کردند.
پس از خلع مستعین در سال دویست و پنجاه و دو، با وی بیعت کردند و هنگام رسیدن به خلافت نوزده ساله بود. وی برادر خود مؤید را از ولایت عهدی خلع کرد و او را زد و مقید کرد و زندانی نمود و مؤید پس از چند روز درگذشت. معتز ترسید که کشتن او را به وی نسبت دهند، قضات را حاضر کرد تا گواهی نوشتند که اثری از قتل در او دیده نمی شود.
معتز برابر ترکان ناتوان بود، چنان که گروهی از آنان نزد وی آمدند مقرری خود را خواستند و او چیزی در بیت المال نداشت. خواست از مادر خود مالی بگیرد ولی او نپذیرفت پس ترکان بر خلع او اتفاق کردند و به دارالخلافه رفتند و معتز را پیام دادند «برون بیا» ولی او گفت «دارو خورده ام و بیمارم.»
آنان پای وی را گرفتند و کشان کشان بردند و بر چهره او سیلی می زدند و می گفتند «خود را خلع کن.» سپس قاضی و شهود را حاضر کردند تا گواهی دادند وی خود را خلع کرده است.
پس محمد واثق را که معتز به بغداد تبعید کرده بود، آوردند و با او بیعت کردند و به وی لقب مهتدی دادند و معتز نیز بدو سلام گفت و با او به خلافت بیعت کرد. ترکان پنج شب پس از آن که معتز را خلع کردند او را به حمام بردند و از نوشیدن آبش منع کردند و چندان تشنه نگاهش داشتند که بمرد (شعبان سال دویست و پنجاه و پنج). در روزگار خلافت معتز، یعقوب بن لیث سر برداشت و سرانجام دولت صفاریان را تشکیل داد.