بررسی مبانی تعلیم و تربیت در اسلام

دین اسلام به تعلیم و تربیت و سازندگی انسانها اهمیت بسیاری داده است و همواره انسانها را به سمت زندگی متعالی رهنمون کرده است. یکی از مباحث مهم در این زمینه مبانی تعلیم و تربیت است. مبانی تعلیم و تربیت در اسلام از دو منظر و معنی قابل بررسی است:

1- منابع اولیه تعلیم و تربیت
منابع اولیه اسلام که بازگو کننده «انسان آنچنان که هست» و «انسان آنچنان که باید باشد»، هستند. این منابع عبارتند از:
الف- کتاب الله (قرآن) که بیان کننده موجودیت انسان است از نظر واقعیاتی که طبیعت جسمانی و روانی او را تشکیل می دهند. قرآن همچنین بیان کننده راه های به فعلیت رساندن استعدادهای مثبت انسان و قرار دادن او در مسیر جاذبه کمال است.
ب- سنت پیامبر اکرم (ص)، که شامل: گفتار، کردار و اعضای عملی قانون گزار اسلام است. سنت پیامبر اکرم، در هر شکلی که باشد، توضیح دهنده و مفسر قرآن و مقداری دیگر از احکام و تکالیف است که یا به صورت مستقیم به وحی مستند است و یا به وسیله صفای والای روحی و تهذیب و تخلق به اخلاق الله، دریافت شده هایی از واقعیات است که بیان کننده صلاح و فساد بشری است.
ج- اجماع دانشمندان، فقهای متقی و وارسته و مهذب که با آگاهی لازم و کافی از منابع اسلامی، حکمی را بیان می کنند. البته درباره دلیل بودن اجماع و دو نوع مهم آن: محصل و منقول، مباحث بسیار مشروحی نیز در کتب دانش اصول فقه مطرح شده است.
هنگامی که سه مفهوم «قرآن»، «سنت» و «اجماع» مطرح می شود، در اذهان اشخاصی که اطلاع لازم و کافی درباره این سه منبع ندارند، یک سلسله عقاید و دستورهای تعبدی محض مجسم می شود که به نظرشان فقط مورد نیاز کسانی است که به آن ها ایمان آورده باشند! برخی دیگر از مردم، این سه منبع را مفاهیمی تلقی می کنند که هاله ای از قداست و ارزش ماورای طبیعی محض، آن ها را احاطه نموده است و باید آن ها را مقدس شمرد! اما این که محتوای آن منابع چیست که با اصول و قواعد استنباط شده از آن ها تربیت شود، سطح روحی او به چه حدی خواهد رسید، هرگز مورد توجه اینان قرار نمی گیرد. برای برکناری از این گونه نگرش ها درباره تعلیم و تربیت، و این که موضوع تعلیم و تربیت، مقداری عقاید و دستورهای تعبدی محض نیست، توجه به اهداف و آرمال «گردیدن (صیرورت)» در اسلام کفایت می کند. این اهداف و آمال در قرآن، حیات طیبه از مسیر کتاب و حکمت است که در کتاب الهی، در مواردی متعدد مطرح شده است: «هو الذی بعث فی الأ میـــین رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته و یز کیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه؛ اوست خداوندی که در میان انسان های عامی (مردم مکه)، پیامبری از آنان برانگیخت که آیات خداوندی را برای آنان تلاوت می کرد و آنان را تهذیب می نمود و کتاب و حکمت برای آنان تعلیم می کرد» (جمعه/ 2).

2- اصول، قواعد و اهداف تعلیم و تربیت
درباره مبانی تعلیم و تربیت به معنای دوم، این توضیح ضرورت دارد: هنگامی که می گوییم مبانی تعلیم و تربیت، این مبانی شامل اصول و قواعد و اهداف تعلیم و تربیت به طور عام می شود. بنابراین، این توضیح شامل هر دو گروه می باشد:
الف- اصول و قواعدی که تعلیم و تربیت باید بر مبنای آن ها صورت بگیرد. یعنی: این دو پدیده آن ها را به عنوان اصول و قواعد ضروری تلقی نماید.
ب- اهداف نسبی و هدف مطلق که غرض و غایت اصلی از تعلیم و تربیت می باشد.
اصل یکم: اصول و قواعدی که تعلیم و تربیت باید بر مبنای آنها صورت بگیرد. می دانیم نخستین اصلی که می توان با نظر به نیاز اساسی انسان به توجیه و تفسیر زندگی مطلوبی که در پیش می گیرد، آن را بدیهی، ضروری و بی نیاز از اثبات تلقی نمود، اصل تعلیم و تربیت است. این نیاز، به حس زیباجویی ما مربوط نیست، بلکه یک نیاز ضروری است که از لزوم تطبیق زندگی با قانون تنظیم کننده زندگی، (با درنظر گرفتن) امیال و اندیشه ها و نبوغ هایی که در انسان وجود دارد، ناشی می شود، گمان نمی رود امروز کسی پیدا شود و احتمال بدهد انسان می تواند مانند یک گیاه خودرو به زندگی خود در یک جامعه -هر چند محدودترین جوامع- ادامه بدهد. بنابراین، مقصود ما از بیان این اصل لزوم آگاهی جدی از دو پدیده تعلیم و تربیت، با نظر به نیاز حتمی به آن هاست.
در عین حال، توجه به این مسئله بااهمیت ضروری است که: «تحصیل معرفت» و «گردیدن مطابق معرفت» در مسائل انسانی، مهم ترین ضامن تفکیک از بد و پاکیزگی از آلودگی است. مسامحه و سهل انگاری درباره دو عامل مزبور، قطعا موجب نابود شدن استعدادها و نیروهای سازنده ای است که خداوند متعال در نهاد انسان به ودیعت نهاده است.


منابع :

  1. محمدتقی جعفری- ارکان تعلیم و تربیت- صفحه 23-25 و 36-37

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/211628