اخلاص و ایمان در کار از شرایط معلم

یکی از شرایط معلم و مربی داشتن اخلاص در کار و ایمان داشتن به کار است.
معلم و مربی باید از صمیم جان احساس کند نتیجه کاری که به وسیله تعلیم و تربیت درباره انسان یا انسان هایی انجام می دهد، دیر یا زود دامنگیر خود او خواهد شد. او اگر این حقیقت را هم درک نکند که:
این جهان کوه است و فعل ما ندا *** سوی ما آید نداها را صدا
یا این حقیقت در همین زندگی دنیوی، نمونه ای از روز معاد را به ما نشان می دهد:
آن قـــدر گرم است بازار مکافات عمل *** گربه دقت بنگری، هر روز، روز محشر است
یا در جهان ابدیت که اگر کسی آن را نپذیرد، هیچ فلسفه و حکمتی برای حیات خود و این جهان هستی نمی تواند بپذیرد، حداقل این مقدار باید بفهمد که سرانجام روزی فرا خواهد رسید که متعلمان و موارد تربیت او و نیز دیگر مردم خواهند فهمید که او معلم و مربی نبوده است، بلکه سوداگری پست بوده که تور ماهی گیری و دام صیادی خود را به شکل تعلیم و تربیت در آورده بود!
برای رهروان مسیر معرفت و علم، هیچ عامل محرکی مانند اخلاص معلم و مربی نیست. نگاه های یگ مخلص در اجرای تعلیم و تربیت که روح پاک و دل مشتاق او را برای به ثمر رساندن شخصیت متعلمان و تربیت شدگان خود نشان می دهد، نه تنها کارهای او را نتیجه بخش تر می سازد، بلکه هر مسئله علمی و معرفتی را که برای متعلم خود مطرح می کند -اگر چه به ظاهر مانند برگی از نهال درون آن متعلم می روید- ولی در حقیقت، همان برگ، خود به ریشه های مولد ساقه ها و شاخه ها و شکوفه ها و میوه هایی بسیار مفید مبدل می گردد. هم چنین، هر عامل تربیتی که برای تربیت شدگان به وجود می آورد، آن عامل به نیروهای سازنده ای مبدل می شود که او را از درون ذات به «گردیدن» های تکاملی وادار می سازد. می توان گفت: به صورت کلی، تنها انسان می تواند انسان بسازد و بس! شاید این رباعی را شنیده باشید که:
دل گفت: مرا علم لدنی هوس است *** تعلیمم کن اگر تو را دسترس است
گفتم که الف، گفت دگر هیچ مگوی *** در خانه اگر کس است، یک حرف بس است
(منسوب به خیام)
یک حقیقت غیر قابل انکار وجود دارد که شاید هر انسان آگاهی، آن را در عمرش بارها تجربه کرده باشد: بعضی از معلمان و مربیان در زمانی به نسبت اندک و در مقداری محدود از تعلیم و تربیت، انسان های بسیار با عظمتی را ساخته اند که در تحولات تاریخی مؤثر بوده اند. اینان، همان معلمان و مربیان مخلص بوده اند که با سوز دل و تشنگی شدید، به کار تعلیم و تربیت پرداخته اند و در اصطلاح ادبی معمولی، آنان به تربیت پذیران خود، موی را با اخلاص نشان داده اند، ولی آن رهروان، پیچش موی را هم فهمیده اند.
هر چند شرط اخلاص از یک جهت شرط ایمان را هم در بردارد، با این حال، به خاطر اهمیت بسیار اساسی ایمان به موضوع تعلیم و تربیت، ضروری است درباره این شرط اساسی، بحثی مختصر داشته باشیم.
بی تردید، تعلیم و تربیت بدون ایمان به موضوع آن، چه در علوم طبیعی محض مانند فیزیک و شیمی و کشاورزی و غیر آن، چه در علوم مربوط به ساخته های فکری و دستی بشری مانند مکانیک، و چه در علوم انسانی مانند مذهب، اخلاق، حقوق، سیاست، هنر، مدیریت، فرهنگ و غیر آن، چیزی شبیه فعالیت عوامل نا آگاه و بی اختیار در ایجاد تأثیر در موضوع های نا آگاه و بی اختیار است، مانند حرکت شاخه های درختان به وسیله باد که موجب شود شاخه ها با برخورد به خاک تپه ای که در دامنه آن قرار گرفته، خطوطی را ترسیم نمایند.
در این تأثیر و تأثر، نه شاخه های درختان می فهمند چه می کنند، نه بادی که آن شاخه ها را به حرکت در می آورد، و نه آن خاک تپه ای که شاخه های متحرک، خطوطی در آن ایجاد می نمایند. معلم و مربی، بدون ایمان به واقعیت هایی که می خواهد در طرف مقابل به وجود بیاورد، به جای آن که مغز و روان متعلم تربیت پذیر را درباره آن واقعیت ها به حرکت در آورد، آن دو را راکد می کند و از جریان و تکاپو می اندازد. بر این اساس است که سرکنگبین اغلب معلمان و مربیان، صفرا می افزاید و روغن بادامی که می دهند، مزاج را دچار قبض می کند! اگر آمار دقیقی صورت بگیرد، به نظر می رسد به این نتیجه خواهیم رسید: این که بیش تر دانش پژوهان ما -چه در مرحله دانش آموزی و چه در مرحله دانشجویی- از نعمت علم و معرفت بی بهره می مانند، مانند معلول عدم ایمان و اخلاص معلمان و مربیان شان است.
آیا بدون شور و عشق و ایمان معلم و مربی به حقیقتی که آن را تعلیم می دهد و به خصلتی نیکو که می خواهد آن را تربیت پذیر به وجود بیاورد، یا به زشتی خصلتی که می خواهد از تربیت پذیر دور کند، می توان گامی مؤثر در مسیر رشد برداشت؟!
بنابراین معلم و مربی که با اخلاص کار کند و ایمان به کاری که انجام می دهد در عملش معلوم باشد، قطعا افرادی را پرورش می دهد که در نهایت مانند او خواهد شد.


منابع :

  1. محمدتقی جعفری- ارکان تعلیم و تربیت- صفحه 134-137

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/211647