کتاب «عبقات الانوار» و کار عظیم پدید آورنده ی این اقیانوس را، و همچنین شخصیت چنین مؤلفی را، باید فراتر از اندازه ی یک شرح حال بشناسیم. این است که در اینجا به تحلیل چند بعد از ابعاد کار عظیم نویسنده ی «عبقات» می پردازیم.
نخستین بعدی که از این کار عظیم، چشمگیر است، وزن علمی کتاب است. میرحامد حسین هنگامی که خود را مکلف می بیند که مطالب نادرست کتاب «تحفه اثنا عشریه» نوشته ی عبدالعزیز دهلوی را روشن کند، نخست به آماده کردن خویش برای ادای تکلیف می اندیشد. و به اصطلاح پس از احساس تکلیف، به فکر تهیه ی مقدمات عمل به تکلیف می افتد، و نه تنها به شروط «صحت تکلیف» بلکه به شروط «کمال تکلیف» نیز توجه می کند. همین که دید کتابی نوشته شده است که از نظر دین و علم و جامعه و شرف موضوع، باید به توضیح اشتباه انگیزی های آن پرداخت، و جهل پراکنیهای آن را جبران کرد، و تفرقه آفرینیهای آن را باز پس راند، و دروغهای آن را برملا ساخت نخست به دنبال گسترش معلومات خویش و پیدا کردن مآخذ و اطلاعات وسیع می رود، و سالها بر سر این سودا عمر می نهد.
کتابهایی که به قصد رد و تخطئه ی مذهب آل محمد (ص) و پیروان آل محمد (ص) نوشته می شود، توهین به دین خداست، و تحقیر مفاهیم عالی اسلام، و رد حکومت عادل معصوم بر حق، و طرفداری است از حکومت جباران و طاغوتیان، و خیانت است به اسلام و مسلمین، و دور داشتن مسلمانان است از پیروی مکتب متعهد درگیر با ظلم و ظالم، خدمت است به دشمنان اسلام. و در این اعصار، همین کتابها از جمله نوشته هایی است که آب به آسیای استعمار و استعمارگران می ریزد. و اینچنین زیان صدمه ای، اندک اندک از سطح یک مملکت و یک امت می گذرد، و دامنه ی آن به بشریت و مسائل عالی بشری می کشد.
و از اینجاست که اهمیت کتابهایی که عالمان شیعه (در طول قرون) به منظور دفاع از مکتب متعهد شیعی نوشته اند معلوم می گردد. و اینگونه کتابها که به دست عالمان فرزانه و آگاه ما نوشته شده است (عالمانی که همواره روش خود علی (ع) را ملحوظ داشته اند)، همیشه جنبه ی دفاع داشته است نه هجوم. و نوشتن این گونه کتابهای روشنگر و مستند، واجب دینی و علمی و اجتماعی است، زیرا این کتابها نظر نادرست دیگران را نسبت به شیعه و تشیع و پیروی از آل محمد (ص) درست می کند، و کم کم به شناخت حق و نزدیک شدن مسلمین به هم (به صورت صحیح آن) منتهی می گردد.
در توضیح این بعد، باید مقدمه ای کوتاه بیاوریم. می دانیم که اهمیت هر دین و مرام به محتوای عقلی و علمی آن است. به سخن دیگر: مهم ترین بخش از یک دین و عقیده، بخش اجتهادی آن است نه بخش تقلیدی. چون این بخش است که هویت اعتقادی و شخصیت دینی فرد را می سازد. آنچه این شخیت را پدید می آورد، بخشی است که انسان با تشخیص و اجتهاد خود آن را می یابد، و یقین می کند، و معتقد می شود. و چه بسیار اتفاق می افتد که در راه همین یقین و باور جان خود را نثار می کند.
این است جوهر اصلی و مضمون نهادی دین. بنابراین، کوشندگانی که با پیگیری های علمی و پژوهشهای بیکران خویش، مبانی اعتقادی را توضیح می دهند، و حجم دلایل و مستندات دین را بالا می برند، و بر توان استدلالی و نیروی برهانی دین می افزایند، و نقاط نیازمند به استناد و بیان را مطرح می سازند و روشن می کنند، اینان، درواقع، هویت استوار دین را می شناسانند، و جاذبه ی منطق مستقل آیین حق را نیرو می بخشند. اینانند کسانی که وارثان پیامبرانند. اینانند آنان که جوهر سیال انسانیت را که از شناخت و استقامت مایه می گیرد، در وجود انسان ها جاری می کنند.
این دسته از دانشمندان دینند که جنبه ی عقلی و شناختی دین را عرضه می کنند، و نشر می دهند، و باعث می شوند تا به خردها مدد رسد، و آگاهی های اعتقادی افزایش یابد، و بعد عقلی ایمان شناسانده شود، و باطلها و گمراهی ها و سستیهای عقیدتی از میان برود.
آنچه یاد شد، یکی از مهم ترین جنبه های خدمت متفکران دینی است، و همچنین عالمانی که به نشر عقاید صحیح و توضیح و اثبات آنها پرداخته اند و می پردازند، جنبه ای که با کار فقها قابل قیاس نیست. و چنان که بزرگان گفته اند، «فقه اکبر» است.
نقش و تأثیر اخلاص نیت در زندگانی و کارنامه ی عالمان دین، مسئله ای است بیش از اندازه مهم. اگر زندگی و زهد و کار و وفور اخلاص نزد این عالمان با عالمان دیگر ادیان و اقوام، یا استادان و مؤلفانی که اهل مقام و مدرکند، مقایسه شود، اهمیت آنچه یاد شد آشکار می گردد. در اینجا مناسب است سخن استاد محمود شهابی را نقل کنیم:
همت بلند و قوت اراده، استقامت در امور، گسستن دل از محسوسات باطل، و بریدن علایق از مادیات و مشهودات فانی، و پیوستن به حقایق نشئۀ بالا، و موجودات عالم اعلا، اینها همه از علایم بزرگی نفس، و از مظاهر بارز سعۀ صدر می باشد. نفوسی که دارای خصالی از این قبیل باشند، قابل احترام و در خور تقدیر می باشند...
کسی که اندک اطلاعی از رجال علمی اسلام داشته باشد، و بر سعه مجال عمل ایشان واقف شود، به مزایای علمی و عملی و اخلاقی آنان آشنا خواهد شد، و خواهد دانست آن بزرگان دارای چه همت بلندی بوده، و چطور از همه چیز و حتی خودگذشته، و تا چه حد در امور معنوی، یعنی کسب حقایق و ترویج فضایل، استقامت ورزیده، و بالاخره از لحاظ عظمت نفس به چه پایه و مقامی شامخ رسیده اند. انسان باید بسیار با همت و بلند نظر و عظیم النفس باشد که در تمام دوره ی زندگانی، از همه ی لذایذ مادی و خوشیهای دنیوی بگذرد، و با سختی و تنگی زندگانی، شب و روز، برای خدا، در راه کسب و نشر علم کوشش کند، و در تمام مراحل عمر قدمی از طریق تقوی و زهد بر کنار نرود، و در جمیع شئون زندگی خدا را حاضر و ناظر و قاهر داند.، و به یاد او و به راه او قدم و قلم بزند. عنایت و توفیق الهی نیز باید به حدی کامل بر حال کسی شامل آید، تا بتواند عمر گرانمایه را در راهی چنین به پایان برد، و نفس خود را به چنان پایه ای برساند...
عالمان با اخلاص و بلند همت و تقوی پشه ی مسلمان، که در طول قرون و اعصار، انواع مصائب را تحمل کردند، و مشعل فروزان حق و حق طلبی را سردست گرفتند، چنان بودند، و چنان اخلاصی در کار، و ایمانی به موضع خویش داشتند.
این بعد مربوط است به نتایجی که از این دانستنیها می توان گرفت. یقین است که اطلاع از احوال اینگونه عالمان و چگونگی کار و اخلاص آنان، و کوششهای بیکرانی که در راه خدمتهای مقدس و بزرگ کرده اند، می تواند عاملی تربیت کننده و سازنده باشد.
باید جوانان ما، به ویژه طلاب جوان، که مرزبانان حماسه ی اسلامند، به این بزرگمردان اقتدا کنند، احوال آنان را بخوانند و سرمشق خویش قرار دهند، و خود را همانگونه تربیت کنند. ایمان، اخلاص، پشتکار، زهد، تقوی، گذشت، دقت، حوصله، و غنای شخصیت آنان را نمونه گیرند و با جدیت و کوشش، اینهمه را در خویشتن پدید آورند.
چه بسیارند عالمانی که در زیستنامه ی آنان آمده است که صاحب دویست اثر بوده اند یا بیشتر. آنان از همه ی لحظات عمر استفاده می کرده اند، و با چشم پوشی از همه ی خواهانی ها و لذتها، دست به ادای رسالت خویش می زده اند. درباره ی میر حامد حسین هندی نوشته اند که از بس کار کرد، دست راستش از کار افتاد. این تعهد شناسان اینسان به بازسازیهای فرهنگی و خدمات اصلاحی و اقدامهای علمی، و مرزبانیهای دینی پرداخته اند، و اینگونه نیروهای بدنی را در راه آرمانهای بلند می نهاده اند، و با همت بلند، تن به رنج می داشته اند، تا جانهای دیگر مردمان آگاه و آزاد گردد... به گفته ی متنبی:
و اذا کانت النفوس کبارا *** تعبت فی مرادها الاجسام
«چون روحها بزرگ و بلند همت باشند، تنها در طلب مقصود آنان خسته و فرسود گردند.»