تفسیر سوره حمد

«بسم الله الرحمان الرحیم* الحمد الله رب العالمین* الرحمان الرحیم* مالک یوم الدین* ایاک نعبد و ایاک نستعین* اهدنا الصراط المستقیم* صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم و لا الضالین؛ به نام خداوند بخشنده مهربان. ستایش برای خداوند که پرورش دهنده عالمیان است. مهربان است و مالک روز قیامت است. تنها تو را می پرستیم و تنها از تو کمک می خواهیم. ما را به راه راست هدایت کن. راه کسانی که به آنها نعمت داده ای نه راه کسانی که آنها را مورد خشم قرار داده ای و نه راه گمراهان.» (حمد/ 1-7)
این سوره در قرآن جای بسیار برجسته ای دارد و مسلمانان در هر شب و روز در پنج وقت ده بار این سوره را می خوانند. در اینجا سه نکته مطرح است: حمد، شکر و مدح.
حمد- ابراز ستایش در برابر موجود باعظمت است. هم از آن جهت که به ما نعمت داده است و هم از آن جهت که خود شایسته ستایش است.
شکر- عبارت است از سپاس در مقابل نعمت.
مدح- یعنی توصیف زیبایی یا عظمت یک حقیقت است. اگرچه با ما ارتباط مستقیم ندارد. حال این سوال مطرح است که آیا همه حمدها از آن خدا است یا آنکه مدح از آن موجودی که مورد مدح قرار می گیرد نیز هست. در این رابطه دو نظریه وجود دارد:
نظریه اول- چون همه خوبی ها از آن خداست لذا تمام ستایش ها از آن خدا است.
نظریه دوم- چون انسان ها با اختیار به هم عدالت می ورزند و به هم خوبی می کنند و در راه خیرات جامعه و تکامل آن با اختیار تلاش می کنند لذا اگر فردی را ستایش کنیم خود او را مورد ستایش قرار داده ایم اگرچه تمام ستایش ها آخرش به خدا بر می گردد.
الله رب العالمین: در قرآن کلمه الله بیشتر از اسامی دیگر خداوند استفاده شده است. این کلمه شامل ذات و صفات خدا است. برای این کلمه نمی توان مترادفی در زبان های دیگر پیدا کرد.
رب: پس از الله کلمه رب در قرآن بیشتری کاربرد را دارد برای توضیح این کلمه باید دو نظریه را بیان کرد.
اول: بعضی از مکاتب فلسفی معتقدند که خدا جهان هستی را آفرید. قوانین را در جهان به کار انداخت و دیگر کاری به جهان ندارد. این مکاتب ثابت بودن قوانینی که هستی را اداره می کنند مبنا قرار داده و نتیجه می گیرند که دیگر هیچ نیازی به خداوند وجود ندارد؛ زیرا جهان یک سیستم بسته است و سیستم بسته نیازی به مدیریت و اداره از خارج ندارد.
دوم: خداوند سبحان با آنکه جهان را قانونمند آفریده است و هیچ گاه هیچ حادثه ای بر خلاف قوانین هستی رخ نمی دهد مگر از طریق معجزه یا نیایش های بسیار بالا اگرچه در واقع نمایش هستی ثابت است و با توجه به حقیقت اشیاء و عمق حقایقی که در جهان هستی ما در آن غوطه ور هستیم چون استقلالی در روابط میان پدیده ها دیده نمی شود و هر یک به دیگری وابسته است لذا جهان نیاز قطعی به رب یعنی پرورنده و ضامن و اداده کننده هستی دارد.
اغلب فلاسفه و متکلمین اسلام و تعدادی از حکمای مسیحی در این نظر مشترکند. آلفرد نورث وایتهد که برای قانون چهار تعریف می آورد، در چهارمین تعریف می گوید: «که حقایق جهان هستی مانند فوتون هایی است که از جهان ابدیت به این جهان سرازیر می شوند. این همان معنای رب است.»
برتراند راسل پس از تعریف زمان می گوید: «اگر تصور کنیم که تمام واقعیات جهان هستی لحظه به لحظه از یک جهان خارجی و ابدیت سرازیر می شوند این یک تصور خوبی برای هستی است.»
پس رب یک کلمه فوق العاده مهم است که ما مسلمانان و مسیحیان در الهیات روی این کلمه کار می کنیم.
رحمن و رحیم: شروع سوره نیز با این دو کلمه بوده و در آیه دوم باز هم کرار می شود. همانطور که عرض کردم «رحمن، رحیم، ودود» و سایر صفات محبت و لطف الهی بیش از دیگر الفاظ در قرآن آورده شده است.
پس الله و خدایی که ادیان مطرح می کنند خدایی رحمن و رحیم است. اینطور نیست که خداوند در گوشه ای نشسته باشد و خوشش بیاید که کسی را به جهنم ببرد. متأسفانه محرومیت از این اندیشه رحیم بودن خدا، بسیاری را از دین بیرون کرده است؛ زیرا درباره خداوند تصور بدی داشته اند.
رحمن: اعم است. یعنی رحمت خدا شامل همه است. خواه مؤمن باشد خواه مؤمن نباشد. پس این صفت از خالقیت خداست. خدایی که جهان را آفریده و عوامل حیات همه انسان ها را در این جهان آماده فرمود.
رحیم: رحمت و محبتی است که خداوند در دنیا و آخرت در برابر اعمال خوب انجام خواهد داد. مثلا انسان هایی که با تقوا بوده و به مردم خدمت کرده اند از این صفت الهی برخوردار می شوند.
مالک یوم الدین: خداوند مالک روز قیامت است. ممکن است مطرح شود که مگر خداوند الان مالک نیست؟ باید گفت: در روز قیامت و شروع ابدیت مالکیت او به وسیله اسباب و ابزار نیست بلکه مالکیت و تصرف او در هستی مستقیما انجام می شود. پس از دریافت و بیان این صفات انسان کم کم به خدا نزدیک می شود و خدا را مورد خطاب قرار می دهد. یعنی تا به حال توصیف خدا بود حالا روح ما و قوای مغزی ما متمرکز شده به سوی خدا و مانند آنکه ما با یک شخص معین صحبت می کنیم خدا را مورد خطاب قرار می دهیم و می گوییم: تو را می پرستیم و از تو کمک می خواهیم.
ممکن است این سوال مطرح شود که مگر خدا جسمانی است که به او می گوییم تو را می پرستیم و از تو کمک می خواهیم. در اینجا مخاطب ما کیست؟ پاسخ این سوال چنین است: ما وقتی با کسی صحبت می کنیم یقینی است که اجزاء بدن او مخاطب ما نیستند بلکه ما با روح او صحبت می کنیم. در قرآن نیز هست که به هر جا رو کنید خداوند در همانجا وجود دارد. این بحثی است که هم در عرفان اسلامی وجود دارد و هم در بحث حکمای مسیحی دیده می شود.


منابع :

  1. محمدتقی جعفری- پیام خرد- صفحه 241-244

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/211745