دلیل باطل بودن اصل انتخاب طبیعی

عدالت، بقا و سعادت ابدی حامیان خود را در ذات خود دارد و بالعکس، خودمحوری تنازع در بقا را در ذات خود می پروراند و تنازع در بقای نابودی یکه تاز میدان خود را در بر می گیرد. یکی از برنده ترین اسلحه هایی که حامیان تنازع در بقا را در برابر عدالت و عدالت ورزان، مسلح نمود، مطالبی به ظاهر علمی به عنوان اصل انتخاب طبیعی بود که متأسفانه به وسیله بعضی از متفکران مطرح و آماده بهره برداری آن نابکاران نابخرد ساخت. داستان چنین بود که بعضی از زیست شناسان جریان ثابت نشده ای را به نام میدان زندگی تحت سلطه قدرتمندان است و در نظام طبیعت ضعفا باید بروند واقویا جای آنها را بگیرند! اصلی به نام انتخاب طبیعی مقرر داشتند و آن را به عنوان یک حقیقت علمی به افکار عده ای از مردم که شراب ننوشیده مست بودند، جاری ساختند!
سه مشکل لا ینحل در اعتقاد به واقعیت قضیه ای به نام اصل انتخاب طبیعی وجد دارد که بطلان آن را کمال وضوح اثبات می کنند:
یک- انتخاب طبیعی اصطلاحی است باردار آگاهی، یعنی طبیعت با کمال آگاهی ناتوانان را به وسیله اقویا از میدان زندگی خارج می کند و سپس اقویا را به جای آنها می نشاند! در صورتی که طبیعت از آن دیدگاه علمی که مبنای انتخاب طبیعی تلقی شده است هیچگونه آگاهی ندارد که جریان تنازع در بقاء را آگاهانه مدیریت نماید.
دو- طبیعت یک حقیقت مستقل و یک موجود شخصی فعال نیست که با قدرت و آگاهی و هدف گیری خود آنچه را که در عرصه نمودهای طبیعی می گذرد بر مبنای انتخاب اصلح و اقوی اداره کند. و بر همین مبنا است که اسناد حرکت تکاملی در طبیعت نیز قابل قبول علمی نمی باشد. زیرا همان گونه که گفتیم: طبیعت یک موجود مستقل و شخصی فعال نیست که در نمودهای خود یک نظام تکاملی ایجاد کرده و آن را اداره نماید. با توجه به همین مسئله است که دانشمند معروف آقای اوپاربن در کتاب مشهور خود نتوانسته است خود را از تناقض رها کند. او در جایی از کتاب خود می گوید:
فقط از راه چنین برداشت تکاملی است که امکان می یابیم نه فقط بفهمیم که در بدن موجودات زنده چه رخ می دهد و چرا رخ می دهد؟ بلکه خواهیم توانست به هفت میلیون چرایی پاسخ بدهیم که برای شناخت واقعی جوهر حیات در برابر ما قرار می گیرند.
بدیهی است که اگر این دو سوال را: الف- طبیعت بدون آگاهی، چگونه نظم تکاملی ایجاد کرده و آن را مدیریت می نماید؟ ب- چرا تکامل از این مسیر معین به جریان افتاده است؟ به هفت میلیون سوال اضافه کنیم شماره سوالات ما می رسد به هفت میلیون و دو!! با قطع نظر از این دو سال سخنی دیگر از آقای اوپارین که با نظریه او در نتیجه گیری از تکامل تناقض دارد بدین قرار است:
متأسفانه هنوز معلومات ما درباره این تکامل بسیار ناچیز از آن است که بتوانیم مسیر آن را به طور سیستماتیک مشخص کنیم و دگرگونی های کیفی سازمان انتقال فعالانه مواد را که در مراحل خاصی از تکامل دنیای زنده رخ داده اند، مورد توجه قرار دهیم.
سه- کسانی که جریان انتخاب اصلح در میدان تنازع در بقاء را حتی به نوع انسان نیز تعمیم داده اند توجهی به این حقیقت ندارند که پدیده خودخواهی در بنی نوع بشر در طول تاریخ قابل انعطاف و تبدیل به صیانت تکاملی ذات بوده است و در مقابل کاروان خودپرستان خود محور که خود را هدف و دیگران را وسیله می دانند و از این راه تمامی قدرت خود را برای بقاء مطلوب خود و فنای دیگران صرف می کنند کاروان نورانی دیگری از همین انسان ها بوده و هستند که برای دفاع از حق و عدالت و آزادی معقول انسان ها، از همه لذایذ دنیا دست برداشته و در راه نابودی طغیانگران لحظه ای نیارمیده و حتی جان عزیز خود را از دست داده اند.
این گونه نادیده گرفتن حقیقت در سرگذشت و ماهیت انسان ها است که علوم انسانی را متوقف ساخته و به جای اینکه با مشاهده آن همه فداکاری ها و دفاع از ارزش تاریخ حیوانی انسان ها را به تاریخ انسانی تغییر بدهند تاریخ حیوانی را به تاریخ طبیعی مبدل می سازند!!


منابع :

  1. محمدتقی جعفری- پیام خرد- صفحه 191-193

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/211760