عدالت خداوندی از دیدگاه قرآن

اعتقاد به این صفت کمالیه خداوندی در مکتب اسلام مخصوصا به معنای ظلم نکردن، از اصلی ترین اعتقادات است. اگرچه همان گونه که اشاره کردیم، عدالت به معنای ظلم نکردن باشد. این معنی برای عدالت با نظر به عقیده برخی از مسلمانان است که می گویند: ما ماهیت و حقیقت عدالت خداوندی را نمی توانیم بفهمیم. و این معنی مستلزم آن نیست که اتصاف خداوندی به ظلم که بدترین صفات است، پذیرفته شود. و هم چنین این معنی مستلزم آن نیست که ما خدا را الزام کنیم که باید عدالت بورزد! زیرا ما با توجه به کمال عالی صفت عدالت که ذات اقدس ربوبی مقتضی آن است و با توجه به وقاحت ظلم و ناشی شدن آن از احتیاج یا افزون طلبی و یا جهل، چنین حکایت می کنیم که خدا عادل است و به قول مولوی: من نیم حاکم، حکایت می کنم. یعنی ما نمی گوییم: حتما باید خداوند عدالت بورزد بلکه با نظر به امور مزبوره، واقعیتی را حکایت می کنیم و می گوییم: خداوند عادل است. در آیات قرآن مجید عدالت خداوندی در چهار قسم مطرح شده است.
قسم یکم- دو آیه است که خود کلمه عدالت و قسط در آنها آمده است: «و تمت کلمه ربک صدقا و عدلا لا مبدل لکلماته؛ مشیت و علم پروردگار تو، بر مبنای صدق و عدالت تمام شده و هیچ چیزی نمی تواند مشیت ها و افعال خداوندی را تغییر بدهد» (انعام/ 115) و «شهدالله انه لا اله الا هو و الملائکه و اولو العلم قائما بالقسط؛ خداوند و فرشتگان و صاحبان علم، شهادت می دهند که خدایی جز آن معبود یگانه که شأن او عدالت است وجود ندارد» (آل عمران/ 18).
قسم دوم- آیاتی است که ظلم و تعدی را از خداوند نفی نموده است مانند: «ان الله لا یظلم مثقال ذره؛ خداوند به مقدار ذره ای ظلم نمی کند» (نساء/ 40).
قسم سوم- آیاتی است که خداوند را حکیم معرفی می کند، مانند: «انک انت العزیز الحکیم؛ خداوندا! تویی عزیز و حکیم» (بقره/ 129 و غافر/ 8) و بدیهی است که ظلم و عدم عدالت به هر معنی که تصور شود با حکمت تضاد دارد. آیات مربوط به حکیم بودن خداوند در 90 مورد آمده است.
قسم چهارم- آیاتی است که پلیدی و وقاحت و سوء عاقبت ظلم و ستم را متذکر گشته است. مانند: «قال اما من ظلم فسوف نعذبه؛ گفت اما هر کس که ظلم کند به زودی او را تأدیب خواهیم کرد» (کهف/ 87). این قسم از آیات در بیش از 90 مورد در قرآن آمده است. در آیه 8 از سوره مائده چنین می خوانیم: «ولا یجرمنکم شنان قوم علی الا تعدلوا اعدلوا؛ کینه توزی هیچ قومی باعث نشود که شما عدالت نکنید، عدالت بورزید».
این آیه و آیات دیگر، بازگو کننده اساسی ترین اصل حیات معقول اجتماعی (عدالت) در برابر انتقام جویی ها و انگیزه تنازع در بقاء می باشد. این اصل، حقیقت مهمی را برای ما اثبات می کند و آن این است که بشر رو به تکامل، نباید پاسخ وحشی گری های تنازع در بقاء را با تعدی و ستمگری بدهد؛ زیرا مبنای کل هستی و حیات بر صدق و عدالت استوار شده است: «و تمت کلمه ربک صدقا و عدلا لا مبدل لکلماته؛ مشیت و علم پروردگار تو، بر مبنای صدق و عدالت تمام شده و هیچ چیزی نمی تواند مشیت ها و افعال خداوندی را تغییر بدهد».
آب حیات بخش عدالت است که آتش عداوت و کینه توزی ها را خاموش می سازد نه عوامل آتشزای تنازع در بقاء که پس از سوزاندن دیگران نوبت به خود همان یکه تازان تنازع در بقاء می رسد.


منابع :

  1. محمدتقی جعفری- پیام خرد- صفحه 185-187

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/211764