از آیات شریفه راجع به معراج آیه 18 سوره نجم: «لقد رأی من آیات ربه الکبری» است؛ یعنی هر آینه دید محمد مصطفی (ص) از آیات پروردگارش کبری را (کبری؛ یعنی بزرگتر) و اما شرح این آیه- کبری- دو وجه دارد.
وجه اول در تفسیر آیه یک وجه آن که صفت باشد از برای آیات، آیه؛ یعنی نمونه و نشانه و اسباب عبرت و دلیل و هر چند صفت با موصوف باید مطابق باشد و موصوف که آیات است جمع است باید کبری هم کبریات گفته شود ولی به مناسبت آخر آیات، مفرد ذکر شده است. یعنی دید رسول الله (ص) در لیلة المعراج آیاتی را که شواهد بزرگی خداوند بودند که این آیات، بزرگترین حق بوده، چون در و دیوار عالم وجود، همه آیه است. همه موجودات در حد خود، بزرگ اند، یک برگ درخت را ببینید چه عروقی دارد که مواد اغذیه را از ریشه تا برگ می رساند، آن رنگش آن شکلش و آن خطوط و شاخه هایش، اتصال ساقه به ریشه و عجب آن که اگر یک دلو آب پای درختی ریخته شود، ریشه موظف است که این آب را به تساوی بین تمام برگها قسمت کند، برگ نزدیک به ریشه و برگ سر درخت در گرفتن اغذیه از ریشه سهمشان مساوی است، چه عدلی در کار است!
ثواب بی حساب برای صلوات بر محمد (ص)
در تفسیر منهج الصادقین است که رسول الله (ص) فرمود: «دیدم ملکی را در معراج که هزار هزار دست دارد و هر دستی، هزار هزار انگشت دارد و هر انگشتی، هزار هزار بند دارد. رفتم و از او سوال کردم گفت: "من می دانم حساب دانه های قطرات باران را که چند تا در صحرا و چند دانه در دریا می بارد بلکه عرض کرد: تعداد قطرات باران را از ابتدای خلقت تا حالا می دانم، آن وقت عرض کرد: حسابی است که من از محاسبه آن عاجزم". فرمود: چیست؟ عرض کرد: "هرگاه جماعتی از امتان تو با هم باشند و همه با هم بر تو صلوات بفرستند، من از محاسبه ثواب آن صلوات عاجزم: اللهم صل علی محمد و آل محمد"».
دعای ملک برای ایجاد الفت بین مؤمنین
دیگر از آیات کبرایی که رسول الله (ص) فرمود در لیلة المعراج مشاهده فرمود که نسبت به آیات دیگر اکبر است آن که فرمود: «دیدم ملکی را که نصف بدنش از برف و نیمی دیگر از آتش است. این ملک ندایی می داد و می گفت: "ای خدا! ای کسی که بین آتش و برف الفت انداختی! دلهای مؤمنین را با هم مألوف گردان"». (این که نماز جماعت این قدر اهمیت دارد برای وحدت دلهاست، نه برای وحدت اجساد)، اگر چهل دل در جماعت یکی شوند و دعا کنند، رد نخواهند شد (ولی اگر حقیقتا دلها با هم یکی شده باشند) اگر منظور اجساد است، پس گوسفندها هم خیلی با هم جمع می شوند، این همه احکام جماعت برای الفت است. و حتی ذکر شده: «اگر کسی بیاید و بخواهد در صف اول جماعت بایستد ولی ببیند مزاحم دیگران می شود برای آن که به کسی اذیتی نشود، در صف دوم بایستد، ثوابش مضاعف می شود، برای این که مبادا دل مؤمنی مکدر شود، دلها باید یکی شود، اگر دلها یکی شدند کار خیلی پیش می رود». غرض اهمیت دعای این ملک است.
عبادت نمودن اعضای ملائک برای خداوند
دیگر از آیات کبری که در بحار و سایر کتب ذکر شده رسول الله (ص) فرمود: «رسیدم به ملائکی که ایستاده بودند و سرهایشان به زیر و عجب آن که نبود عضوی از اعضایشان که حمد خدا را نکند. پرسیدم اینها چه هستند؟ جبرئیل عرض کرد: "از اول خلقت تا حال از عظمت خدا سر بلند نکرده اند".» در نهج البلاغه علی (ع) می فرماید: «اشک چشم این قسم ملائکه به قدری است که اگر کشتیها بخواهد روی آن حرکت کنند تا آخر دنیا می توانند بروند». علی می فرماید: «اگر یکی از آن ملائکه در زمین بیاید از لحاظ عظمت جایش نمی شود». خود جبرئیل ششصد بال دارد. بعضی شانزده هزار بال دارند. در جلد چهارم بحار، روایات زیادی در عظمت مخلوقات ذکر شده. غرض آیات کبرای لیلة المعراج است. در تفسیر در صورتی است که «کبری» صفت برای «آیات» باشد. (علی بن ابی طالب آیه کبرای خداست).
وجه دوم در تفسیر آیه
و اما وجه دوم در تفسیر این آیه آن است که «کبری» مفعول «رأی» باشد: «لقد رأی من آیات ربه الکبری»؛ یعنی در لیلة المعراج دید هر آینه بزرگترین آیات را؛ یعنی آیه ای را که فوق آن آیه ای نباشد (نه به طور نسبت) باشد بلکه بزرگترین آیه خدا را دید، آیه ای که از آن کبیرتر خدا آیه ای ندارد، در لیلة المعراج نشان رسول الله (ص) دادیم، آن آیه چیست؟ آن مقام (شاه ولایت، ماه هدایت، اسدالله الغالب علی ابن ابی طالب (ع) است). آیه کبرای خدا، علی (ع) است که در معراج مقام نورانی اش را خدا نشان رسولش داد. مجملی از روایات اهل بیت در این باره ذکر می شود:
اولا: در ابتدای سیر رسول الله (ص) و قبل از رسیدنش به سدرة المنتهی جبرئیل عرض کرد: «برادرت علی کجاست؟ از خدا بخواه تا علی را به تو برساند». رسول الله (ص) فرماید: «از خدا خواستم»، یک مرتبه دیدم صورت نوریه علی را».
ثانیا: آن که فرمود: «وقتی که از سدره رد شدم نظر کردم به ساق عرش دیدم دوازده نور است در ده سطر، سطر اولش نام علی بن ابی طالب (ع) بعد حسن و حسین علیهما السلام تا برسد به مهدی (ع) آن وقت ندا رسید: اینهایند حجج ما و اوصیای تو و به آخرین آنها زمین را پاک خواهیم کرد از شرک و کفر». و حضرت در ذیل می فرماید: «سلطنت مهدی و سلطنت اولیای من متصل به قیامت می شود.» دیگر آن که فرمود: «دیدم در آسمان چهارم منبری است و شخصی نورانی روی آن نشسته و ملائکه دور او را گرفته اند، گفتم به جبرئیل این کیست؟ جبرئیل گفت: نزدیکتر بروید تا ببینید رفتم دیدم ابن عمم علی بن ابی طالب است. گفتم: آیا علی قبل از من به معراج آمده است؟ گفت نه ملائک آرزوی دیدن علی را داشتند، خدا هم ملکی را به صورت علی خلق فرمود و هر شب جمعه هفتاد هزار ملک به زیارت این صورت نوریه می آیند و ثوابش برای شیعیان علی است».
ثالثا: رسول الله (ص) که از سدره گذشت، ذات احدیت به صدای علی (ع) با رسول الله (ص) حرف زد؛ یعنی صوتی که خدا ایجاد فرموده به لهجه صدای علی بود. رسول الله (ص) عرض کرد: خدایا! تو با من حرف می زنی یا علی؟ خدا فرمود: یافتم قلب تو را مملو از محبت علی، لذا به لغت علی با تو سخن گفتیم. آن وقت خدا فرمود: میل داری همین جا علی را ببینی؟ عرض کرم: علی در زمین است. فرمود: نظر کن به بالا. نظر کردم در ملأ اعلی، صورت نوریه ابن عمم علی بن ابی طالب (ع) را دیدم «لقد رأی من آیات ربه الکبری» بزرگتربن آیه؛ یعنی مقام نورانیت علی (ع) را نشانش دادند.