مبارزه حضرت موسی (ع) با فرعون پیرامون ربوبیت

داستان موسی (ع) و طاغوت زمانش فرعون، بارها و بارها در قرآن کریم آمده است، از جمله در سوره نازعات است که: فرعون پس از آنکه آیات الهی را دید و موسی (ع) حجت را بر او تمام کرد، گروه بزرگی از اهل مصر را گرد آورد و در میان آنان ندا داد: «أنا ربکم الأعلی؛ من رب برتر شما هستم.» (نازعات/ 24) فرعون با این شعار خود در واقع می گوید:- مثلا - اگر مرغ پرورشی پرورش دهنده ای دارد که مالک آن است و آب و دانه اش داده، و نظام زیستن برای زندگی و رشدش قرار می دهد، من فرعون نیز نسبت به شما چنینم! او می گوید: «ألیس ملک مصر و هذه الأنهار تجری من تحتی؛ آیا حکومت مصر از آن نیست، و این نهرها تحت فرمان من جریان ندارد؟» (زخرف/ 51) فرعون مصر، در آن دوران، مالک تمامی مصر و متعلقات آن بود، بنابراین چنان می دید که مصریان را او تغذیه می کند، و اوست که نیازهای همه آنان را برطرف کرده و به آنان امداد می رساند، پس، او پرورش دهنده آنان است، و نظام زیستی ایشان باید از طرف او تعیین گردد، و هرگاه قانونی گذارد که- مثلا بنی اسرائیل باید خادم مصریان باشند، این همان شرع و دین بوده و عمل بدان واجب است. معنای سخن فرعون که گفت: «أنا ربکم الأعلی» همین است. او در سخن خود ادعای آفرینش آسمانها و زمین و موجودات آنها را نداشت.
اما اینکه موسای کلیم به او چه می گوید؟ و رسالت او و برادرش هارون در رساندن پیام الهی به فرعون چیست؟ خداوند هر دو موضوع را در این خطاب معین کرده و فرموده: «اذهبا الی فرعون انه طغی... فــأتـیـاه فقولا إنا رسولا ربک فــأرسل معنا بنی إسرائـیل و لاتعذ بهم قد جئناک بایة من ربک؛ بروید به سوی فرعون که سرکشی کرده است .... نزد او بروید و بگوئید: ما فرستادگان پروردگار توییم، پس بنی اسرائیل را با ما بفرست و آنان را شکنجه و عذاب مکن، ما با نشانه های روشن از پروردگارت نزد تو آمده ایم» (طه/ 47-43) خداوند در این آیه می فرماید: ای موسی و ای هارون! نزد فرعون بروید و بگوئید ما دو فرستاده پروردگار توایم، آنکه تو را پدید آورد و پرورش داد و به کمال رسانید، به او بگوئید: جناب فرعون! تو در ادعای «ربوبیت» خود اشتباه می کنی! ما برای درستی گفتار خود دلیل و نشانه ای از پروردگار تو همراه داریم. ولی فرعون پس از مشاهده آیات و نشانه های خدا با موسی به جدال و احتجاج برخاست و گفت: اگر شما «ربوبیت» مرا قبول نمی کنید، و می گوئید «ربوبیت» از آن دیگری غیر من است و ما باید نظام زیستن را از او بگیریم، این «رب» مورد ادعای شما کیست «فمن ربکما یا موسی؛ پروردگار شما دو نفر کیست ای موسی؟» (طه/ 49)
قرآن کریم در اینجا جواب موسی به فرعون را در کمال ایجاز بیان داشته و فرموده: «ربـــنا الذی أعطی کل شیء خلقه ثم هدی؛ پروردگار ما آن کسی است که به هر موجودی، آنچه لازمه آفرینش او بوده داده، سپس هدایت کرده است.» (طه/ 50) یعنی خلقت هر چیزی را تام و تمام به انجام رسانده است. خداوند در سوره اعلی این تمامیت را با تفصیل بیشتر بیان داشته و فرموده: «فسوی؛ میزان و منظم کرد». یعنی او را برای پذیرش هدایت آماده ساخت، سپس «قـدر فهدی؛ اندازه گیری کرد و هدایت نمود» (اعلی/ 2-3) یعنی هر صنفی از مخلوقات را متناسب با فطرت و ذات او در اندازه مناسب آفریده و هدایت کرد، و آدمیان را، در مجموعه خلقت، به وسیله پیامبران هدایت نمود. فرعون بر آن شد تا در استدلال موسی (ع) القای شبهه نماید، بدین خاطر گفت: «فما بال القرون الأولی؛ پس تکلیف نسلهای گذشته چه خواهد شد؟» (طه/ 51) یعنی اگر پروردگار تو مردم را به وسیله پیامبران به سوی نظامی که برای آنان قرار داده، هدایت می کند، این پروردگار، نسل های گذشته را چگونه هدایت کرده است؟ رسولانی که به سوی آنان ارسال شده اند کیانند؟ دستورات و شرایع آنان چگونه است؟ موسی (ع) گفت: «علمها عند ربی فی کتاب لایضل ربی و لاینسی؛ علم آن نزد پروردگارم در کتابی محفوظ است. پروردگار من هرگز گمراه نمی شود و فراموش نمی کند» (طه/ 52) یعنی علم و آگاهی این دورانها نزد پروردگار در کتابی نوشته است و او هرگز به گمراهی و فراموشی دچار نخواهد شد. موسی (ع) پس از آن به شرح صفات و ویژگیهای پروردگار پرداخت و گفت: «الذی جعل لکم الأرض مهدا و سلک لکم فیها سـبلا و أنزل من السماء مآء فـأخرجنا به أزواجا من نبات* کلوا و ارعوا أنعامکم إن فی ذلک لأیات لأولی النهی؛ همان خداوندی که زمین را محل آسایش شما قرار داد، و راههایی در آن ایجاد کرد، و از آسمان آبی فرستاد که با انواع گوناگون گیاهان را برآوردیم. بخورید و چهارپایانتان را در آن بچرانید، راستی را که در اینها نشانه های روشنی برای خردمندان است.» (طه/ 54-53)
قرآن کریم، در این مقطع، پاسخ موسی (ع) به فرعون را یاد کرده و می فرماید: جناب فرعون! تو که می گوئی: «ألیس لی ملک مصر و هذه الأنهار تجری من تحتی؛ آیا پادشاهى مصر و این نهرها که از زیر [کاخهاى] من روان است از آن من نیست.» (زخرف/ 51) تو، و همه درباریان و حاشیه نشینان دربارت باید بدانید که: پروردگار شما همان آفریننده ای است که زمین را آفرید و به مقتضای "ربوبیت" خود را مهد آرامش انسان قرار داد، و در آن راهها ایجاد کرد- زمینی که مملکت مصر هم جزئی از آن است- و از آسمان بارانی را فرستاد که نهرها از آن به وجود آید- و نهر نیل یکی از آنهاست – و به واسطه همین آب از زمین گیاهان گوناگون بیرون آورد تا خوراک انسان و حیوانات باشد. فرعون که در برابر این منطق موسی (ع) عاجز و درمانده شده بود، مصمم شد تا دوباره به القای شبهه پردازد و براهین روشن موسی (ع) را تحت الشعاع قرار دهد. خداوند درباره او و موضع گیری دوباره اش می فرماید: «و لقد أریناه آیاتنا کلها؛ به راستی که ما همه آیات خود را با او نشان دادیم.» (طه/ 56) یعنی پس از آنکه ما آیات عامه هستی و آیات خاص و ویژه ای را که موسی آورده بود به او نشان دادیم، «فکذب و ابی؛ او تکذیب کرد و سرباز زد»، و گفت: «أجئتنا لتخرجنا من أرضنا بسحرک یا موسی* فلنأتینک بسحر مـثله فاجعل بیننا و بینک موعدا لانخلفه نحن و لا أنت مکانا سوی؛ ای موسی! آمده ای که با سحر خود، ما را از سرزمینمان بیرون کنی؟! مسلما ما هم سحری همانند آن برای تو خواهیم آورد، اکنون تاریخ معینی را میان ما و خودت قرار ده که نه ما و نه تو، هیچیک از آن تخلف نکنیم، در مکانی که نسبت به همه مساوی باشد.» (طه/ 58-57)
موسی (ع) از قوم بنی اسرائیل بود، آنان در سرزمین مصر غریبانه به بردگی گرفته شده بودند، و فرعون با این سخن که: - آمده ای تا ما را از سرزمینمان بیرون کنی؟ می خواست اطرافیان گردنکش خود را بر علیه موسای غریب بشوراند، و در آیات و نشانه های الهی – عصا و ید بیضا – با این سخن که اینها سحر تو هستند، القای شبهه نماید. و این بدان خاطر بود که سحر در سرزمین مصر گسترده بود و بسیاری از ساحران پیروان فرعون بودند. سحر، خیال و پنداری بی حقیقت است که چشم و حواس آدمی را فریب می دهد، همانگونه که گاهی احساس انسان فریب می خورد و در خیال خود چیزهائی را می بیند که وجود خارجی ندارند، اما نشانه های همراه موسی ساخته قدرت خدای سبحان بود، قدرتی که آتش را بر ابراهیم (ع) سرد و سلام کرد، ولی عامه مردم نوعا قوه تمیز و تشخیص حق و باطل و خیال و واقع را ندارند، به علاوه که گاهی کثرت و زیادتی غالب آید، فرعون نیز با توجه به حال مردم و نیروی فریبنده سحر بود که از موضع قدرت با موسی برخورد کرد و گفت: «مسلما ما هم سحری همانند آن برای تو خواهیم آورد اکنون تاریخ مشخصی بین ما و خود قرار ده که هیچ یک از آن تخلف نکنیم، در مکانی مساوی و برابر!»
فرعون از موضع قدرت و برتری با موسی به مبارزه پرداخت، و تعیین زمان را در اختیار موسی گذاشت، موسی مبارزه را پذیرفت و روز موعد را یکی از اعیادی قرار داد که مردم جشن می گرفتند و در میادین روباز اجتماع می کردند و گفت: «موعدکم یوم الزینة و أن یحشر الناس ضحی؛ میعاد ما و شما روز زینت و عید باشد، با این شرط که همه مردم در روشنای روز جمع آیند». «ضحی» هنگامی است که آفتاب بالا می آید و شعاع آن گسترش می یابد. «فتولی فرعون فجمع کیده؛ فرعون مجلس را ترک گفت و به جمع آوری مکر و کید خود پرداخت.» (طه/ 60-59)
بخش دیگری از مواجهه موسای کلیم با فرعون در سوره شعراء است، آنجا که خدای سبحان از فرستادن موسی و هارون به سوی فرعون و نتیجه رویاروئی خبر می دهد و می فرماید: «فــأتیا فرعون فقولا إنا رسول رب العالمین* قال فرعون و ما رب العالمین* قال رب السموات و الأرض و ما بینهما إن کنتم موقنین* قال لمن حوله ألا تستمعون* قال ربکم و رب ابائکم الأولین* قال إن رسولکم الذی أرسل إلیکم لمجنون* قال رب المشرق و المغرب و ما بینهما إن کنتم تعقلون؛ به سراغ فرعون بروید و بگوئید: ما فرستاده پروردگار جهانیان هستیم... فرعون گفت: پروردگار عالمیان چیست؟ موسی گفت: پروردگار آسمانها و زمین و آنچه میان آن دو است اگر اهل یقین هستید! فرعون به اطرافیانش گفت: آیا نمی شنوید؟ موسی گفت: او پروردگار شما و پروردگار نیاکان پیشین شماست! فرعون گفت: پیامبری که به سوی شما فرستاده شد مسلما دیوانه است! موسی گفت: او پروردگار مشرق و مغرب و آنچه میان آن دو است می باشد اگر عقل و اندیشه خود را به کار بگیرید!» (شعرا/ 28-16)
پس از آنکه فرعون از موسی (ع) دلیل و نشانه خواست، و عصای موسی و ید بیضای او را دید، به اطرافیانش گفت: «ان هذا لساحر علیم؛ این ساحر آگاه و ماهری است!» (شعرا/ 34)، «یرید ان یخرجکم من ارضکم بسحره فماذا تأمرون* قالوا ارجه و اخاه و ابعث فی المدائن حاشرین* یأتوک بکل سحار علیم* فجمع السحره لمیقات یوم معلوم* و قیل للناس هل انتم مجتمعون* لعلنا نتبع السحره ان کانوا هم الغالبین* فلما جاء السحره قالوا لفرعون ائن لنا لاجرا کنا نحن الغالبین * قال نعم و انکم اذا لمن المقربین* قال لهم موسی القوا ما انتم ملقون* فالقوا حبالهم و عصیهم و قالوا بعزة فرعـون انا لنحن الغالبون؛ او می خواهد با سحرش شما را از سرزمینتان بیرون کند! شما چه نظر می دهید؟ گفتند: او و برادرش را مهلت ده، و مأموران را برای بسیج به تمامی شهرها اعزام کن، تا هر ساحر ماهر و دانائی را نزد تو آرند! سرانجام ساحران برای وعده گاه روز معینی جمع آوری شدند. و به مردم گفته شد: آیا شما نیز اجتماع می کنید تا اگر ساحران پیروز باشند، از آنان پیروی کنیم؟! هنگامی که ساحران آمدند به فرعون گفتند: اگر ما پیروز شویم، پاداش مهمی خواهیم داشت؟ گفت: آری، و در آن صورت شما از مقربان خواهید بود! موسی به ساحران گفت: آنچه را میخواهید بیفکنید، بیفکنید! آنان طنابها و عصاهای خود را افکندند و گفتند: به عزت فرعون یقینا ما پیروزیم!» (شعرا/ 35-44)
در سوره اعراف درباره کیفیت سحر آنان و تأثیرش بر مردم می فرماید: «فلما القوا سحروا اعین الناس و استرهبوهم و جاء و بسحر عظیم* و اوحینا الی موسی ان الق عصاک فاذا هی تلقف ما یأفکون * فوقع الحق و بطل ما کانوا یعملون* فغلبوا هنالک وانقلبوا صاغرین* و القی السحرة ساجدین* قالوا امنا برب العالمین* رب موسی و هرون* قال فرعون امنتم به قبل ان ءاذن لکم ان هذا لمکر مکرتموه فی المدینة لتخرجوا منها اهلها فسوف تعلمون* لاقطعن ایدیکم و ارجلکم من خلاف ثم لاصلبنکم اجمعین* قالوا انا الی ربـــنـــا منقلبون* و ماتنقم منا الا امنا بایات ربـــنـــا لما جاءتنا ربـــنـــا افرع علینا صبرا و توفنا مسلمین؛ هنگامی که وسایل سحر خود را افکندند، مردم را چشم بندی کردند و ترساندند و سحر عظیمی پدید آوردند. ما به موسی وحی کردیم: عصای خود را بیفکن که ناگهان این عصا وسائل آنان را به سرعت برمی گرفت! ...ساحران به سجده افتادند، و گفتند: ما به پروردگار جهانیان ایمان آوردیم، پروردگار موسی و هارون. فرعون گفت: آیا پیش از آنکه به شما اجازه دهم، به او ایمان آوردید؟ یقینا این توطئه ای است که در این شهر چیده اید تا اهلش را از آن بیرون کنید؛ ولی بزودی خواهید دانست! سوگند که دست ها و پاهای شما را در جهت خلاف قطع می کنم؛ سپس همگی تان را به دار می آویزم. ساحران گفتند: ما به سوی پروردگارمان باز می گردیم. انتقام تو از ما بدان روست که ما به آیات پروردگار خویش- که سراغ ما آمد- ایمان آوردیم، پروردگارا! صبر و استقامت بر ما فرو ریز، و ما را مسلمان بمیران.» (اعراف/ 116-126)
در سوره شعراء می فرماید: «انه لکبیرکم الذی عملکم السحر؛ یقینا او بزرگ و استاد شماست که سحر را به شما آموخته!» (شعرا/ 49)
در آیات گذشته آمده بود: فرعون به مردم مصر گفت: «أنا ربکم الأعلی؛ من پروردگار برتر شما هستم.» به موسی (ع) وحی شد به فرعون بگوید: «إنا رسولا ربک.... و جئناک بایة من ربک؛ ما فرستادگان پروردگارت هستیم.. ما نشانه ای از او نزد تو آوردیم». (طه/ 47) فرعون گفت: «فمن ربکما یا موسی؛ پروردگار شما کیست ای موسی!» (طه/ 49) موسی (ع) به او گفت: «ربنا الذی اعطی کل شی خلقه ثم هدی؛ پروردگار ما همان کسی است که به هر موجودی، آنجه لازمه آفرینش آن بوده، داده، سپس هدایت کرده است». پاسخ او که پرسید: تکلیف نسل های گذشته چه خواهد شد؟ گفت: علم آن نزد پروردگارم می باشد... آنکه زمین را محل آسایش شما قرار داد و ... خداوند در مورد دیگری به موسی و هارون فرمود: به فرعون بگوئید: ما فرستادگان «رب العالمین» هستیم! فرعون گفت: «رب العالمین» موسی (ع) جواب داد: «رب» آسمانها و زمین و آنچه میان آنهاست. «رب» شما و «رب» پدران گذشته شما. «رب» مشرق و مغرب و آنچه میان آنهاست.
اما ساحران، آنان هنگامی که معجزه عصا را دیدند، و دیدند هر چه را به دروغ واقعی جلوه داده بودند، بلعید، گفتند: «إمنا برب العالمین* رب موسی و هارون؛ ما به پروردگار جهانیان ایمان آوردیم، پروردگار موسی و هارون!» و در پاسخ فرعون که گفت: دست ها پاهای شما را در جهت خلاف قطع می کنم، گفتند: «لاضیر إنا الی ربـــنا منقلبون؛ » (شعرا/ 50)، «و ما تنقم منا الا امنا بایات ربـــنـــا لما جاءتنا ربـــنـــا افرع علینا صبرا و توفنا مسلمین؛ مهم نیست! ما به سوی پروردگارمان باز می گردیم. انتقام تو از بدان روست که ما به آیات پروردگارمان – که به سراغ ما آمد- ایمان آوردیم. پروردگارا! صبر و استقامت را بر ما فرو ریز، و ما را مسلمان بمیران». از آنچه در قرآن کریم آمده، به خوبی روشن می شود که: رویاروئی موسی و هارون با فرعون و اطرافیان سرکش او بارها تکرار شده، چنانکه آیات و نشانه های الهی نیز متعدد بوده است: طوفان، ملخ، آفت گیاهی، قورباغه و خون، و اینکه همه درگیری ها در اطراف ربوبیت بوده و موسی و هارون به او می گفتند: پروردگار ما و شما همان پروردگار جهانیان است، پروردگار آسمانها و زمین و آنچه میان آنهاست و پروردگار نسل های گذشته، پروردگار مشرق و مغرب و آنچه میان آنهاست و پروردگار پدران پیشین شما. و می گفتند: پروردگار همه یکی است، و او همان است که به هر موجودی هر چه لازمه خلقت او بوده داده، سپس هدایت کرده، و اینکه: ساحران فهمیدند سحرشان امری موهوم و خیالی است و حقیقت ندارد، و آثار آن موقتی است، و چوب و ریسمانی که در میدان همچون مار موج می زند به حالت اول خود بازگشته، و چوب و ریسمان باقی می مانند، ولی معجزه عصا همه را می بلعد و اصل و فرعی بر جای نمی گذارد، و این جز از خالق عصا، «رب العالمین» نشاید، لذا گفتند: ما به پروردگار جهانیان، پروردگار موسی و هارون، ایمان آوردیم پروردگار که آن دو را برای هدایت مردمان فرستاده است.


منابع :

  1. سید مرتضی عسگری- عقاید اسلام در قرآن کریم- صفحه 302-310

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/212003