دیدگاهها و مفاهیم مشترک بین ادیان ابراهیمی

در جهان ادیان مختلفی وجود دارد، که عبارتند از:
یک. ادیان ماقبل دین ابراهیمی
دو. ادیانی که درباره مبدأ و معاد دچار ابهاماتی هستند، مانند بودیسم (مکتب بودا).
سه. ادیان ابراهیمی که عمده آنها در دوران ما یهودیت و مسیحیت و اسلام است. البته احتمال داده شده است که صابئیون و زرتشتیها نیز از پیروان حضرت ابراهیم خلیل (ع) باشند.
چهار. ادیان انشعابی مانند پروتستان از مسیحیت و مواردی از این قبیل.
پنج. ادیان محلی مانند شنتوی ژاپن و کنفوسیوس چین.
شش. مکاتب نحله ای که ریشه واقعی دینی ندارند، ولی از ابتداء ظهور یا تدریجا رنگ دینی به آنها داده شده است.
هفت. مکتبهای غیردینی که انواعی گوناگون دارند. قسمتی از آنها ادعای عقاید انسانیت (و به اصطلاح امروز اومانیسم) دارند و می گویند: این مکتب با توجه به اصول انسانی که دارد می تواند پاسخگوی همه نیازها و مسایل بشری باشد. و اقسام دیگری نیز وجود دارد که بیشتر بعد سیاسی و حقوقی و اقتصادی مردم را مبنای کار خود قرار می دهد.
در جنب این مکتبها دیدگاههای متنوعی در عناصر حیات بشری وجود دارد که شناخت و مقایسه آنها با یکدیگر نیز قابل اهتمام است. مانند:
1. مکتب (یا دیدگاه) حقوق پیرو (عرف عام) و حقوق پیشرو.
2. مکتب اقتصادی فردی و مکتب اجتماعی.
3. نظامهای سیاسی: دموکراسی، جمهوری، با انواع مختلف آن و الیگارشی و سلطنت مشروطه و استبداد و مانند آن.
اکنون می پردازیم به بیان دیدگاهها و مفاهیم عام و مشترک دین اسلام با دیگر ادیان و مکاتب. بدان جهت که مکتب اسلام یک مکتب دینی است بدیهی است که اعتقاد به مبدأ و معاد (خدا و ابدیت) و اداره حیات معقول مردم با آبیاری وحی که از جانب خداوند سبحان به وسیله انبیاء به بندگانش ابلاغ می گردد، در هر مکتب دینی که تثبیت شده باشد، با مکتب اسلام مشترک است.
از دیدگاه تاریخی، مفاهیم ادیان ماقبل دین ابراهیمی را تنها از متن کتاب آسمانی مسلمین (قرآن) می شناسیم، زیرا غیر از قرآن مأخذ معتبری که در بیان مفاهیم عامه و دیدگاههای کلی ادیان قابل اعتماد باشد در دسترس نیست قرآن مجید می فرماید: «شرع لکم من الدین ما وصی به نوحا والذی اوحینا الیک وما وصینا به ابراهیم و موسی و عیسی ان اقیمو الدین و لاتتفرقوا کبر علی المشرکین ما تدعوهم الیه؛ (خداوند) از دین برای شما تشریع نموده است همان را که به نوح توصیه نمود و آنچه را که برای تو وحی نمودیم. و آنچه را که به ابراهیم و موسی و عیسی توصیه نمودیم این دین را بر پا دارید و پراکنده نشوید سنگین است بر مشرکین آنچه که تو آنان را برای پذیرش آن دعوت می کنی.» (شوری/ 13)
از این آیه شریفه و امثال آن روشن می گردد که دیدگاههای کلی و مفاهیم مشترک در دین الهی در همه قرون و اعصار یکی بوده است اگرچه اختلافاتی در جزییات و فروع که تابع علل زمانی و مکانی بوده وجود داشته است. «لکل امة جعلنا منسکا؛ براى هر امتى مناسکى قرار دادیم.» (حج/ 67) دین ابراهیمی که اصل همه ادیان الهی ما بعد خود می باشد همان دین فطری الهی است. خداوند سبحان در چند مورد از آیات به همان دین و ملت ابراهیم مستند نموده است خداوند متعال در آیه ای از قرآن می فرماید: «ما کان ابراهیم یهودیا و لانصرانیا ولکن کان حنیفا مسلما؛ ابراهیم نه یهودی بود و نه نصرانی بلکه او حنیف مسلم بود.» (آل عمران/ 67)
یعنی حضرت ابراهیم (ع) ابلاغ کننده متن کلی دین الهی بود که همان اسلام است این شما هستید که بعدها فرقه های مختلف را به وجود آوردید. پیامبرانی که بعد از ابراهیم آمدند مانند حضرت موسی و حضرت عیسی و خاتم الانبیاء علیهم السلام همه آنان همان دین ابراهیم (ع) را با مقداری خصوصیات زمانی تبلیغ نموده اند. در آیه ای دیگر می فرماید: «ان الذین آمنوا و الذین هادوا و الصابئون و النصاری من آمن بالله و بالیوم الاخر و عمل صالحا فلا خوف علیهم و لا هم یحزنون؛ آنانکه ایمان آوردند و آنانکه به یهودیت گرویده اند و صابئین و نصاری کسانی هستند که به خدا و روز قیامت ایمان بیاورد و عمل صالح انجام بدهد. برای آنان نه ترسی وجود دارد و نه اندوهی.» (مائده/ 69)
از امثال این آیات بخوبی روشن می شود که متن اصلی دین حضرت ابراهیم خلیل (ع) دارای دیدگاههای کلی و مفاهیم مشترک همه ادیان الهی است چه ماقبل ابراهیم و چه بعد از آن. مأخذ معتبر برای اثبات و توضیح آن دیدگاههای کلی و مفاهیم مشترک که در دین ابراهیمی است همان گونه که در بالا اشاره کردیم قرآن مجید است که در اتصاف آن پیامبر بزرگ (ابوالانبیاء) به صفاتی که کاشف از اتصاف آن حضرت به داشتن آن دیدگاههای کلی و مفاهیم مشترک است آیات فراوانی عرضه شده است.
صفاتی که حضرت ابراهیم خلیل با ایمان و اعتقاد به اصول جاودانی دین کلی و عمل به حقوق و تکالیف آن دین دارا شده بود می تواند اصول و فروع این مکتب جاودانی را بیان نماید. به نظر ما عمده این صفات به قرار ذیل است:
1. راستگو و راست کردار (مریم/ 41)
2. امامت (بقره/ 124)
3. موفق درآمدن از عهده آزمایش عملی سخت (بقره/ 124)
4. تطهیر کننده بیت خداوندی (بقره/ 125)
5. مؤمن به اسلام (بقره/ 131)
6. توبه کننده (بقره/ 128)
7. تعلیم کتاب و حکمت (بقره/ 129)
8. تزکیه و تهذیب (بقره/ 129)
9. برگزیده و قرار گرفته در گروه صالحان (بقره/ 130)
10. واصل به رشد (انبیاء/ 51) و دارای مکتب رشد و کمال (بقره/ 130) این صفت از جمله «و من یرغب عن ملة ابراهیم الامن سفه نفسه؛ و کیست که از دین ابراهیم اعراض کند مگر کسی که خود را سفیه نموده است». قابل استنباط است.
11. موحد حقیقی.
12. حنیف یعنی صاحب دین معتدل، فطری، بی افراط و تفریط (بقره/ 135)
13. دوست خدا (خلیل الله) (نساء/ 125)
14. مبارزه در راه توحید حتی با نزدیکترین خویشاوندان (انعام/ 74)
15. دارای بینش ملکوت آسمانها و زمین (انعام/ 75)
16. واصل به درجه والای یقین (انعام/ 75)
17. معتقد به استدلال عقلی سلیم (انعام/ 76 تا 79)
18. تکاپو برای توجیه خود به خداوند آفریننده آسمانها و زمین (انعام/ 76 تا 79)
19. موحد و بیزار از شرک (انعام/ 76 تا79)
20. هدایت شده خداوندی (انعام/ 8 تا 83)
21. سالک راه امن و ارائه کننده آن (انعام/ 8 تا 83)
22. واصل به عالیترین درجه رشد به خدا و در مسیر جذابیت او است (انعام/ 162)
23. هدایت شده به صراط مستقیم (انعام/ 161)
24. دارنده و مبلغ همان دین که به حضرت نوع و حضرت موسی و عیسی و پیامبر اسلام ابلاغ شده بود. (شوری/ 13 - صافات/ 83)
25. بردبار
26. نیایشگر
27. بازگشت کننده به سوی خدا (هود/ 75)
28. دارای عاطفه و ترحم و دلسوزی بر بندگان خدا (ابراهیم/ 36)
29. عبادت کننده
30. شکرگزار خداوندی (نحل/ 120 و 121)
31. دارنده دین سهل و معتدل (حج/ 78)
32. دارای حکم
33. دارای نطق بر حق
34. از وارثان بهشت (شعراء/ 78 تا 89)
35. متوکل به خدا
36. بیزاری و دوری از مردم فاسد (ممتحنه/ 4)
با توجه به حقایق و لوازم صفات مزبور به این نتیجه بسیار با اهمیت می رسیم که متن آن دین الهی که حضرت ابراهیم (ع) را به آن صفات نایل نموده بود کاملا عقلی و فطری و مطابق استعدادهای مثبت انسانی و عامل به فعلیت آورنده آنها می باشد.
امروزه بررسی و تحقیق لازم و کافی درباره دیدگاههای کلی و مفاهیم مشترک در دین ابراهیم (ع) می تواند ما ابراهیمیان را به یک هماهنگی بسیار ضروری و کاملا مفید رهنمون باشد که متأسفانه عواملی وجود دارد که از این تفاهیم و همزیستی حیاتی جلوگیری می کند. نخستین منادی این وحدت و هماهنگی در دیدگاههای کلی و مفاهیم مشترک اسلام است که در قرآن چنین می خوانیم: «قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمة سواء بیننا و بینکم الا نعبدوا الله و لانشرک به شیئا و لایتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله فان تولوا فقولوا اشهدا بانا مسلمون؛ بگو ای معتقدین به کتاب بیایید کلمه ای مشترک که میان ما و شماست بپذیریم؛ اینکه جز الله را نپرستیم و هیچ چیزی را برای او شریک قرار ندهیم و بعضی از ما بعضی دیگر را در برابر خدا ارباب قرار ندهیم. اگر آن اهل کتاب از این دعوت رویگردان شدند به آنان بگو شاهد باشید که ما مسلمان هستیم.» (آل عمران/ 64)
این کلمه سواء که بزرگترین عامل وحدت دیدگاههایی زیربنایی است، بهترین دلیل آن است که دین اسلام نه تنها از وحدت و هماهنگی ادیان ابراهیمی امتناعی نمی ورزند بلکه منادی و پرچمدار آن است. این آیه شریفه با کمال وضوح اثبات می کند که دین مشترک ابراهیمی می تواند اختلافات ناشی از مختصات مکتبی هر یک از ادیان ابراهیمی را که مورد اعتقاد و عمل هر یک از آنها می باشد توجیه و رفع نماید.


منابع :

  1. محمدتقی جعفری- فلسفه دین- صفحه 241-246

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/212043