آنچه در خطبه 186 نهج البلاغه درباره حدوث کلام پروردگار آمده است ممکن است توهم شود که آنچیزی که در این خطبه آمده است مربوط است به بحث در قدم و حدوث قرآن کریم که مدتها بازار داغی در میان متکلمین اسلامی داشت و آنچه در نهج البلاغه آمده است در آن عصرها یا عصرهای بعدتر الحاق شده است. ولی اندک دقت معلوم می دارد که بحث نهج البلاغه درباره حدوث و قدم قرآن که یک بحث بی معنی است، نیست بلکه درباره امر تکوینی و اراده انشائی پروردگار است.
امام علی (ع) می فرماید امر پرودگار و اراده انشائی پروردگار فعل اوست و به همین دلیل حادث و متاخر از ذات است و اگر قدیم و در مرتبه ذات باشد مستلزم ثانی و شریک برای ذات است: «یقول لمن اراد کونه: کن فیکون، لا بصوت یقرع، و لا بنداء یسمع؛ و انما کلامه سبحانه فعل منه انشأه و مثله، لم یکن من قبل ذلک کائنا، و لو کان قدیما لکان الها ثانیا؛ هر چه را بخواهد باشد می گوید باش پس وجود می یابد، این گفتن، آوازی که دروازه گوشها را بکوبد و یا فریادی که شنیده شود، نیست، سخن او فعل او است، و چون فعل او است حادث است و در مرتبه قبل موجود نبوده است و اگر قدیم باشد خدای دوم خواهد بود».
به علاوه، روایاتی که در این زمینه از علی (ع) رسیده است و فقط برخی از آنها در نهج البلاغه جمع شده است روایاتی مسند است و به زمان خود آن حضرت متصل می شود، بنابراین چه جای تردید است؟ و اگر شباهتی میان کلمات علی (ع) و برخی سخنان معتزله مشاهده شود احتمالی که باید داده شود اینست که معتزله از آن حضرت اقتباس کرده اند.