نظر سرجان ملکم در مورد وضعیت ایران

ادوارد براون مستشرق معروف در جلد اول کتاب «تاریخ ادبیات» که تاریخ فکری ایرانی ها را بیان می کند، راجع به وضع ایرانی ها در صدر اول اسلام بحث می کند. در آنجا حرفهای بسیار خوبی دارد. البته یک حرفهائی هم دارد که اشتباه است و اصلا یک نفر خارجی نمی تواند در اینگونه موردها اشتباه نکند (یک کسی که اهل یک فرهنگ است البته وقتی وارد یک فرهنگ اجنبی می شود ممکن است اشتباه بکند)، ولی یک حرفهایی دارد که حسابی است. می گوید من میان کتاب خودم کوشش می کنم از یک اشتباه بزرگ که بعضی از هموطنانم مرتکب شده اند مصون بمانم و آن اشتباه این است که بعضی از هموطنان من (منظورش سرجان ملکم است که کتاب تاریخ ایران را نوشته است)، نام دو قرن اول اسلام برای ایران را دو قرن سکوت گذاشته اند که بعد از دو قرن دولت طاهریان و بعد سامانیان و بعد صفاریان تشکیل شد.
در این دو قرن ایرانیان از خود حکومتی تشکیل نداده بودند و حکومت در دست عرب ها بود، البته اینکه حکومت تشکیل نداده بودند یعنی ایرانی پادشاه و یا خلیفه نبود و الا قدرتهائی به اندازه قدرت خلیفه تشکیل داده بودند، وزارت می کردند به طوری که به اندازه خود خلیفه قدرت داشتند مانند برامکه یا فضل ذوالریاستین منظورشان این بوده است که دو قرن اول اسلام از نظر ایران دو قرن سکوت و خاموشی بوده است، یعنی ایرانی اسلام را به طوع و رقبت نپذیرفت، زور سیاسی بود که بر آنها تحمیل شده بود و تا وقتی که از خود پادشاهی نداشتند در سکوت و خاموشی به سر می بردند. این حرف سرجان ملکم انگلیسی بود که در ایران هم همین حرف را به صورت کتابی درآورده اند و اسمش را دو قرن سکوت گذاشته اند و تا توانسته اند به اسلام حمله کرده اند. ادوارد براون می گوید: من کوشش می کنم از این اشتباهات نکنم، اگر ما به تاریخ ایران مراجعه کنیم مشاهده می کنیم به اندازه ای که ایرانی در آن دو قرن نشاط و فعالیت داشته است، هیچ ملتی در تاریخش نداشته است. این دو قرن سکوت نیست، دو قرن نشاط است، دو قرن فعالیت است.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- اسلام و مقتضیات زمان- صفحه 264-5

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/21423