ممکن است مقصود از آداب اموری باشد که در واقع امروز به آنها فنون می گویند. علاوه بر اخلاق، علاوه بر صفات خاص روحی، علاوه بر نظمی که انسان باید به قوای روحی خود بدهد که این نامش اخلاق است، علاوه بر همه اینها بر هر کس لازم و واجب است که یک سلسله فنون را یاد بگیرد. البته آنهم اندازه دارد یعنی فنی را باید بیاموزد که از آن فن یک اثر برای بشریت در جهت خیر برخیزد و ضمنا زندگی او را هم اداره بکند. در فنون است که انسان باید تابع زمانه خویش باشد. اگر بگوییم حدیث «لاتؤدبوا اولادکم آدابکم؛ فرزندانتان را به آدابتان تربیت نکنید» درست باشد، منظور از آداب در حدیث «لاتؤدبوا اولادکم بآدابکم» همین فنون است و حرف درستی نیز است؛ چرا که زندگی متغیر است. انسان نباید در این جور چیزها جمادت به خرج دهد و مثلا همیشه بخواهد، به اولادش آن فنی را بیاموزد که خود داشته، چرا که ممکن است همان فن بهتر و کاملتر در زمان جدید پدید آمده باشد.
بعضی از آداب و رسوم از نظر شرعی، سنن نامیده می شود؛ یعنی شارع روی آنها نظر دارد. شارع آن آداب را به صورت یک مستحب توضیح داده است و نظر به اینکه اسلام هیچ دستوری را گزاف نمی دهد، اموری را که اسلام سنت کرده است، باید به صورت یک اصل حفظ کنیم.
حکمت نبودن حکم برای تمامی افعال انسان
بعضی جمادت به خرج می دهند خیال می کنند که چون دین اسلام دین جامعی است پس باید در جزئیات نیز تکلیف معینی را روشن کرده باشد. نه اینطور نیست یک حساب دیگری در اسلام است. اتفاقا جامعیت اسلام ایجاب می کند که اساسا در بسیاری امور دستور نداشته باشد نه اینکه هیچ دستوری نداشته باشد بلکه دستورش این است که مردم آزاد باشند و به اصطلاح تکلیفی در آن امور نداشته باشند.
از جمله حدیثی است به این مضمون: «ان لله یحب ان یؤخذ برخصه کما یحب ان یؤخذ بفرائمه؛ خداوند دوست دارد مردم را در مسائلی که آزاد گذاشته است، مردم هم آزاد باشند». یعنی مسائل آزاد را آزاد تلقی کنند، از خود چیزی درنیاورند. امام علی (ع) می فرماید: «ان الله افترض علیکم فرائض، فلاتضیعوها؛ و حد لکم حدودا، فلاتعتدوها و نهاکم عن اشیاء فلاتنتهکوها و سکت لکم عن اشیاء و لم یدعها نسیانا فلاتتکلفوها؛ خداوند یک چیزهایی را واجب کرده است، آنها را ترک نکنید، یک چیزهایی را هم ممنوع اعلام کرده است به آنها تجاوز نکنید و در مورد بعضی از مسائل سکوت کرده است البته نه از روی فراموشی بلکه خود خواسته که سکوت کند و بندگانش در آن مسائل آزاد و مختار باشند خود را در مورد آنها به زحمت نیفکنید. (نهج البلاغه- حکمت- 105).