"برتراند راسل" فیلسوف معروف انگلیسی در کتاب زناشوئی و اخلاق می گوید: "در واقع اگر درست بیندیشیم، پی می بریم که فواحش، معصومیت کانون خانوادگی و پاکی زنان و دختران ما را حفظ می کنند." هنگامی که این عقیده را "لکی" در بحبوحه عصر ویکتوریا ابراز کرد اخلاقیون سخت آزرده شدند، بی آنکه خود علت آن را بدانند. اما هرگز نتوانستند خطای عقیده "لکی" را به ثبوت رسانند. زبان حال اخلاقیون مزبور با تمام منطقشان این است که اگر مردم از تعلیمات ما پیروی می کردند دیگر فحشاء وجود نمی داشت اما ایشان بخوبی می دانند که کسی توجه به حرفشان نمی کند. این است فرمول فرنگی چاره جوئی خطر مردان و زنانی که قادر به ازدواج دائم نیستند و آن بود فرمولی که اسلام پیشنهاد کرده است. آیا اگر این فرمول فرنگی به کار بسته شود و گروهی زن بدبخت به ایفای این وظیفه اجتماعی اختصاص داده شوند آن وقت زن به مقام واقعی و حیثیت انسانی خود رسیده است و روح اعلامیه حقوق بشر شاد شده است؟
برتراند راسل، رسما در کتاب خود فصلی تحت عنوان ازدواج تجربی باز کرده است. وی می گوید: قاضی لیندزی، که سالیان متمادی مأمور دادگاه دنور بوده و در این مقام فرصت مشاهده حقایق زیادی داشته پیشنهاد می کند که ترتیبی بنام "ازدواج رفاقتی" داده شود. متأسفانه پست رسمی خود را در آمریکا، از دست داد. زیرا مشاهده شد که او بیش از ایجاد حس گناهکاری در فکر سعادت جوانان است. برای عزل او کاتولیکها و فرقه ضد سیاه پوستان از بذل مساعی خودداری نکردند.
پیشنهاد ازدواج رفاقتی را یک محافظه کار خردمند کرده است و منظور از آن ایجاد ثباتی در روابط جنسی است. لیندزی متوجه شده که اشکال اساسی در ازدواج، فقدان پول است. ضرورت پول فقط از لحاظ اطفال احتمالی نیست، بلکه از این لحاظ است که تأمین معیشت از جانب زن برازنده نیست. و به این ترتیب نتیجه می گیرد که جوانان باید مبادرت به ازدواج رفاقتی کنند که از سه لحاظ با ازدواج عادی متفاوت است:
اولا، منظور از ازدواج تولید نسل نخواهد بود.
ثانیا، مادام که زن جوان فرزندی نیاورده و حامله نشده طلاق با رضایت طرفین میسر خواهد بود.
ثالثا، زن در صورت طلاق مستحق کمک خرجی برای خوراک خواهد بود.
من هیچ تردیدی در مؤثر بودن پیشنهادات لیندزی ندارم و اگر قانون آن را می پذیرفت تأثیر زیادی در بهبود اخلاق می کرد.
آنچه لیندزی و راسل آن را ازدواج رفاقتی می نامند، گرچه با ازدواج موقت اسلامی اندک فرقی دارد، اما حکایت می کند که متفکرانی مانند لیندزی و راسل به این نکته پی برده اند که تنها ازدواج دائم و عادی وافی به همه احتیاجات اجتماع نیست.