رابطه آزادی فرد با قدرت حکمران از نظر روسو و هوبز

نظر هوبز نیز مانند نظر ژان ژاک روسو می باشد، به گفته این دو دانشمند: "نوع بشر از گله هایی چند، تشکیل شده که هر یک برای خود رئیسی دارند که آنها را برای خورده شدن پرورش می دهند". هوبز هر چند در منطق استبدادی خویشتن، خداوند را نقطه اتکاء قرار نمی دهد و اساس نظریه فلسفی وی در حقوق سیاسی اینست که حکمران، تجسم دهنده شخص مردم است و هر کاری که بکند مثل اینست که خود مردم کرده اند، ولی دقت در نظریه او نشان می دهد که از اندیشه های کلیسا متأثر است.
هوبز مدعی است که آزادی فرد با قدرت نامحدود حکمران منافات ندارد، می گوید: "نباید پنداشت که وجود این آزادی (آزادی فرد در دفاع از خود) قدرت حکمران را بر جان و مال کسان از میان می برد یا از آن می کاهد، چون هیچ کار حکمران با مردم، نمی تواند ستمگری خوانده شود، زیرا تجسم دهنده شخص مردم است، کاری که او بکند مثل آن است که خود مردم کرده اند، حقی نیست که او نداشته باشد و حدی که بر قدرت او هست از آن لحاظ است که بنده خداوند است و باید قوانین طبیعت را محترم شمارد، ممکن است و اغلب پیش می آید که حکمران فردی را تباه کند، اما نمی توان گفت بدو ستم کرده است. مثل وقتی که یفتاح، موجب شد که دخترش قربانی شود. در این موارد کسی که چنین دچار مرگ می شود آزادی دارد کاری که برای آن کار محکوم به مرگ خواهد شد بکند یا نکند، در مورد حکمرانی که مردم را بی گناه به هلاکت می رساند نیز حکم همان است"
در این فلسفه ها مسئولیت در مقابل خداوند موجب سلب مسئولیت در مقابل مردم فرض شده است، مکلف و موظف بودن در برابر خداوند کافی دانسته شده است برای اینکه مردم هیچ حقی نداشته باشند، عدالت همان باشد که حکمران انجام می دهد و ظلم برای او مفهوم و معنی نداشته باشد...
به عبارت دیگر، حق الله موجب سقوط حق الناس فرض شده است. مسلما آقای "هوبز" در عین اینکه بر حسب ظاهر یک فیلسوف آزاد فکر است و متکی به اندیشه های کلیسایی نیست، اگر نوع اندیشه های کلیسایی در مغزش رسوخ نمی داشت چنین نظریه ای نمی داد. آنچه در این فلسفه ها دیده نمی شود اینست که اعتقاد و ایمان به خداوند پشتوانه عدالت و حقوق مردم، تلقی شود. حقیقت اینست که ایمان به خداوند از طرفی زیر بنای اندیشه عدالت و حقوق ذاتی مردم است و تنها با اصل قبول وجود خداوند است که می توان وجود حقوق ذاتی و عدالت واقعی را به عنوان دو حقیقت مستقل از فرضیه ها و قرار دادها پذیرفت و از طرف دیگر، بهترین ضامن اجرای آنها است.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- سیری در نهج البلاغه- صفحه 120-123

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/21564