حضرت امام صادق (ع)، تقلید مشروع و ممدوح را این طور بیان می کند: «فاما کان من الفقهاء صائنا لنفسه حافظا لدینه مخالفا علی هواه مطیعا لامر مولاه فللعوام ان یقلدوه»؛ «هر کدام از فقهاء که بتواند خود را ضبط و نگهداری کند، دعوت ها و صورت های شیطان او را از جا نکند، دین خود را حفظ کند، دین خودش را نفروشد، (شاید مقصود این باشد که دین را در میان مردم و جامعه حفظ کند)، مخالف هواهای نفسانی و مطیع امر الهی باشد، عوام از چنین کسی می توانند تقلید کنند».
البته این نکته واضح است که مخالفت یک عالم روحانی با هوای نفس فرق دارد با مخالفت یک نفر از عوام، زیرا هوای نفس هر کسی در امور معینی است. هوای نفس جوان یک چیز است و هوای نفس پیر یک چیز دیگر. هر کسی در هر مقام و هر درجه و هر طبقه و هر سنی که هست یک نوع هوای نفس دارد. مقیاس هواپرستی یک عالم روحانی این نیست که ببینیم مثلا شراب می خورد یا نمی خورد؟ قمار می کند یا نمی کند؟ نماز و روزه را ترک می کند یا نمی کند؟ مقیاس هواپرستی او، در جاه و مقام و میل به دست بوسی و شهرت و محبوبیت و علاقه به اینکه مردم دنبال سرش حرکت کنند و در صرف بیت المال در راه آقائی خود و یا باز گذاشتن دست کسان و خویشان و مخصوصا آقا زادگان گرام در بیتال مال و امثال این ها است.
بعد امام (ع) فرمود: «و هم بعض فقهاء الشیعة لا جمیعهم». یعنی کسانی که دارای این فضائل و ملکات عالیه باشند بعضی از فقهاء شیعه هستند، نه همه آنها. این حدیث به اعتبار جمله های آخرش یکی از مدارک مسأله اجتهاد و تقلید است.