مغز بایگانی دقیق

کسی را در جائی می بینید و از دیدنش، ناراحت می شوید. بلکه در خود از وی احساس نفرت می کنید ولی نمی دانید چرا؟ چشم شما عکس وی را به مغز داده، مغز پرونده او را خواسته است و به طور اجمال از محتویاتش آگاه شده که این شخص با شما بد کرده است. لذا از دیدنش ناراحت شدید. چون علم نداشتید فکر می کنید تا سبب بد آمدنتان از این شخص را دریابید. مطالعه تفضیلی پرونده های او در مغزتان شروع می شود، پس از اندک زمانی به گمشده خود می رسید و علت اصلی را به یاد می آورید.
دوستی را سالها ندیده اید ناگهان که چشم شما بر او افتاده، می شناسیدش. اظهار مهر و علاقه می کنید و از دیدنش خشنود می شوید. آیا می دانید که شناختن آن دوست توسط شما چه کارهائی دارد؟ چشم شما از او عکسبرداری می کند، عکس را به مغز تحویل می دهد، مغز در میان هزاران پرونده ای که نزدش بایگانی است پرونده او را می خواهد و یک مطالعه اجمالی می کند و با آن عکس تطبیق می کند و سپس به اعضاء فرمان می دهد که اظهار مهر و محبت بنماید. تمام این جریانات در کمتر از یک دم واقع می شود.
اگر بنا باشد که این جریان، در یکی از بایگانی های وزارتخانه ها انجام بشود، چقدر زمان می خواهد؟ یعنی سابقه کسی را که فقط عکس از او در دست است بخواهند پیدا کنند و مطالعه کنند. هفته ها و شاید ماهها تصمیم به کاری بگیرند و آن کار را اجرا کنند. هفته ها و شاید ماهها طول بکشد، و چند کارمند، روزانه بایستی کار کنند. ولی دستگاه عجیب مغز شما، تمام این کارها را در کمتر از یک ثانیه انجام می دهد به طوری که تا دوست خود را دیدید، فوراً قیافه مهر می گیرید.
آیا ماده بی شعور می تواند چنین کارهای گوناگون دقیقی را انجام بدهد؟! کارهائی را که چند انسان عاقل و دانشمند و توانا از انجام آنها عاجزند. آیا ماده می تواند چنین قدرتی که خودش فاقد است به مغز بدهد؟ هرگز. پس کسی این قدرت را به مغز داده است که قدرتش نامحدود می باشد.


منابع :

  1. سید رضا صدر- نشانه هایی از او- ج 1 صفحه 286-285

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/2260