ضرورت طرح ریزی برای آینده جامعه

فرض کنیم ساختمان فرسوده و بی قواره ای را که در آن با ناراحتی به سر می بریم می خواهیم خراب کنیم و به جای آن، ساختمانی نو و زیبا که فاقد نواقص قبلی باشد و آسایش ما را کاملا تأمین کند بسازیم.
اینجا دو احساس داریم:
یک احساس منفی در باره ساختمان موجود که می خواهیم هر چه زودتر خود را از شر آن راحت سازیم.
احساس دیگر احساس مثبت در باره ساختمان جدیدی که می خواهیم بسازیم و هرچه زودتر یک زندگی خانوادگی ایده آل در آن به وجود آوریم. از نظر احساس منفی تکلیف ما روشن است. نیاز زیادی نیست که ضرورت تخریب آن برای ما توضیح داده شود، زیرا عملا ناراحتی ها را لمس می کنیم. از نظر احساس مثبت نیز اگر طرحی و نقشه ای مشخص جلو ما بگذارند، یا ماکتی تهیه کنند و جلو ما بگذارند که ساختمان آینده این است با این مزایا و محاسن و ما در مجموع نقصی نتوانیم پیدا کنیم قطعا تسلیم می شویم و قبول می کنیم. ولی اگر طرحی ارائه نشود و از طرف متخصصان مورد اعتماد به طور اجمال گفته شود بعد از خراب کردن، ساختمانی بسیار عالی به جای آن خواهیم ساخت، بدیهی است که شوق ما تحریک می شود اما نوعی دلهره هم در ته دل خواهیم داشت. حالا اگر دو گروه مهندس پیشنهاد ساختمان جدید بدهند. یک گروه نقشه ای معین از هم اکنون ارائه می دهد که مثلا در ورودی کجاست، آشپزخانه به چه شکل و در کجاست، سالن پذیرایی چه ابعادی دارد و در کجاست، حمام و دستشویی کجا است؛ اما گروه دیگر در عین اینکه به ارزش و شخصیتشان اعتماد داریم هیچ گاه نقشه و طرح خود را ارائه نمی دهند، همین قدر وعده می دهند بهترین ساختمان ها را خواهیم ساخت، در این جاست که ابهام و روشن نبودن طرح این گروه ممکن است ما را به سوی آن گروه دیگر بکشاند.
روحانیت آن گروه مهندس اجتماعی مورد اعتماد جامعه است که به علل خاصی در ارائه طرح آینده کوتاهی کرده و لااقل به طور کامل و به امضاء رسیده ارائه نداده است. اما در مقابل، گروه های دیگر هستند که طرح ها و نقشه هاشان مشخص است. معلوم است جامعه ایده آل آنها از نظر حکومت، از نظر قانون، از نظر آزادی، از نظر ثروت، از نظر مالکیت، از نظر اصول قضایی، از نظر اصول اخلاقی و... چگونه جامعه ای است. تجربه نشان داده که روشن نبودن طرح آینده ضایعات اساسی به بار می آورد. قطعا نهضت باید طرح های روشن و خالی از ابهام و مورد قبول و تأیید رهبران ارائه دهد تا جلو ضایعات گرفته شود. ما خوش وقتیم و خدا را سپاسگزار که از نظر مواد خام فرهنگی فوق العاده غنی هستیم. نیازی از این نظر به هیچ منبع دیگر نداریم. تنها کاری که باید بکنیم استخراج و تصفیه و تبدیل این مواد خام به مواد قابل استفاده است و مستلزم بیدار دلی و کار و صرف وقت است.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- نهضت های اسلامی در صد ساله اخیر- صفحه 94-95

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/22653