تفاوت ملک و مالک

ملک که در فارسی پادشاه ترجمه می کنند، اسمی از اسماء و صفات خداوند است. لذا در قدیم به کسی ملک نمی گفتند، عبدالملک می گفتند. در قرآن کریم در سوره حمد می خوانیم: «الرحمن الرحیم* مالک یوم الدین؛ آن هستی بخش مهربان* که صاحب روز جزاست» (فاتحه/ 3-4) که همان هم در قرائت دو جور خوانده می شود: «ملک یوم الدین» و «مالک یوم الدین».

فرق مالک و ملک چیست؟
از نظر صیغه لفظی، مالک اسم فاعل است و ملک صفت مشبهه. ولی می گویند غیر از این جنبه وزنی، فرق دیگر هم دارند و آن این است که ملک از ماده ملک است و مالک از ماده ملک. ملک و ملک با یکدیگر تفاوت دارند. ملک در مورد مملوکها گفته می شود. انسان اگر دارایی ای داشته باشد مالک دارایی خودش است، یعنی این دارایی به او اختصاص دارد، هر گونه که بخواهد در آن تصرف می کند، از این جهت می گوییم مالک. در مورد خدا جز در خصوص قیامت (مالک اطلاق نشده) که تازه بعضی آیه را مالک هم خوانده اند و حتی بیشتر ترجیح می دهند و نظرشان این است که این مالک معنی ملک را می دهد.
ما به خدای متعال نمی گوییم مالک عالم، چون مالک یک صفت کمال نیست. در مورد مخلوق می تواند صفت کمال باشد. این که عالم را به منزله ثروتی در نظر بگیریم که تعلق به پروردگار دارد، حال عرض می کنم از چه وجهی ممکن است و از چه وجهی نه. ولی در ملک که از ماده ملک است، مفهوم دارایی و ثروت نخوابیده، مفهوم قدرت خوابیده است، یعنی تمام ذرات عالم در دست قدرت اوست، زمام همه امور عالم در درست قدرت پروردگار است. اگر ما به پروردگار مالک می گوییم به اعتبار این است که به بشر مالک می گوییم. چون بشرها خودشان را مالک یک عده اشیاء یعنی نعمتها و موهبتها می دانند، می گوییم اینهایی که تو مالک هستی (در حقیقت مال تو نیست)، مالک حقیقی خداست، این ثروتها که الان به تو تعلق دارد، این تعلق تعلق قراردادی است، مالک حقیقی خداوند است «و لله خزائن السموات و الارض؛ خزائن آسمان ها و زمین از آن خداست» (منافقون/ 7).
به این اعتبار است که به خدا می گوییم مالک و الا قطع نظر از این اعتبار، معنی ندارد که ما عالم را به منزله ثروت خدا در نظر بگیریم؛ چون ثروت از آن جهت اعتبار می شود که انسان هر طوری که بخواهد، برای خود در آن تصرف کند؛ در حالی که این در مورد خداوند معنی ندارد. البته به این معنا که نسبت به خدا بگوییم آنچه تو داری و تو خود را دارنده آن حساب می کنی، دارنده واقعی اینها خودت هستی، اطلاق مالک به خداوند مانعی ندارد. خداوند متعال ملک حقیقی و واقعی است نه ملکی که دایره ملکش مثلا در حد دایره ملک بشرهاست یا کمی از آن بیشتر. ملکی که دایره ملکش تمام ذرات وجود را می گیرد. تمام ذرات وجود به منزله جنود و سپاهیان پروردگار هستند: «و لله جنود السموات و الارض؛ تمام سپاهیان آسمان ها و زمین برای خداوند هستند» (فتح/ 4). همان طوری که مولوی می گوید:
جمله ذرات زمین و آسمان *** لشگر حق اند گاه امتحان
آب را دیدید که در طوفان چه کرد؟ *** باد را دیدی که با عادان چه کرد


منابع :

  1. مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن 6- صفحه 198-196

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/22723