ملی گرایی عربی در رویارویی با اسرائیل

مسئله قومیت و ملیت پرستی در کشورهای عربی نیز روز به روز در اوایل قرن بیستم بالا گرفت به طوری که گروه بی شماری از مردم این کشورها با آنکه مسلمان هستند با تعصب کاذبی تنها به عنصر عربیت خویش تکیه می کردند و این خود نشان از تقلید و مبارزه کاذبی است با مقیاس های وسیع اسلامی که تنها به جنبه های انسانی و معنوی متکی است. زیان این عمل مقلدانه در درجه اول متوجه خودشان گردیده است و علیرغم کثرت جمعیت و مصالح جنگی نتوانستند با اسرائیلی ها برابری نمایند.
بدون شک اگر اعراب به نیروی مذهبی خود تکیه می کردند هرگز دچار چنین شکستی نمی شدند. یکی از نویسندگان پاکستانی در این خصوص نوشته بود که در جنگ ژوئن اعراب و اسرائیل، نیروی مذهبی یعنی صهیونیسم بر نیروی قومیت غلبه کرد، اگر چه در این بیان نوعی اغراق و مبالغه وجود دارد، چرا که در قوم یهود همواره نژاد بر مذهب غلبه داشته است، ولی باز با این حال این امر نشان دهنده اتکاء بی معنی اعراب است بر عربیت و رها سازی قدرت ایمان. چرا که در دین اسلام ایمان به خدای متعال است که ملاک قدرت و وحدت محسوب می شود. چرا که هر کجا که وحدت جمعی حول محور یک عقیده واحد متمرکز شود، قدرت مادی و معنوی نیز در همان جا متمرکز خواهد شد، چرا که بر اساس قواعد حکمای اسلامی قدرت با وحدت مساوقت دارند.
هر کجا که قدرت مادی و یا معنوی باشد در آنجا به حتم وحدت مادی و معنوی وجود دارد و عکس این قضیه نیز صادق است. به عنوان مثال وحدت مادی کشورهای اروپائی و آمریکا باعث تمرکز قدرت مادی در آنجا شده است. ولی به دلیل فقدان دین که مولد وحدت معنوی است این کشورها از قدرت معنوی تهی هستند. چون دین در روابط و نسبت های آن جوامع نقش مؤثر و تعیین کننده ای ندارد، بلکه ملاک و معیار در تمدن متجدد غربی منافع اقتصادی می باشد.


منابع :

  1. مرتضی مطهری- خدمات متقابل اسلام و ایران- صفحه 56

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/23061