خدمتی که یک کیش یا مسلک، به یک ملت می تواند بکند، بدیهی است که به صورت بر آوردن یک نیاز آنی نیست که مثلا در یک جنگ نیرو به کمک آنها بفرستد، یا در یک خشکسالی آذوقه وارد کند و یا یک کارخانه برای آنها تأسیس نماید، خیلی اساسی تر از اینها است.
به این است که تحولی مفید و ثمر بخش در اندیشه و روح آنها به وجود آورد، طرز تفکر آنها را در جهت واقع بینی نو کند، اخلاق و تربیت آنها را بهبود بخشد، سنن و نظامات کهنه و دست و پاگیر آنها را براندازد و به جای آنها سنن و نظاماتی زنده جایگزین سازد، ایمانی و ایده ای عالی به آنها الهام نماید، شور و هیجان کار و کوشش و دانش طلبی و نیکوکاری و از خود گذشتگی در آنها به وجود آورد. وقتی که چنین شد بالطبع زندگی اقتصادی آنها بهبود می یابد، نیروی انسانیشان به کار می افتد، استعدادهای علمی، فلسفی، فنی، هنری، ادبی شان می شکفد و بالاخره در همه شئون آن چیزی که تمدن نامیده می شود تکامل صورت می گیرد.