منشأ پیدایش مسیحیت و نفوذ آن در ایران قبل از اسلام

نفوذ مسیحیت و توسعه آن در ایران بسیار عادی و طبیعی بوده است. راجع به علت و منشا پیدایش عیسویت در ایران، کریستن سن می نویسد: در موقعی که سلسله ساسانی جانشین اشکانیان شد، عیسویان مرکز تبلیغی مهمی در شهر "الرها" (در آسیای صغیر، ترکیه فعلی) داشتند. دولت در جنگهای بزرگی که با روم کرد اسیران را در نواحی دور دست کشور ایران مسکن داد، پادشاه ایران در لشکرکشی های خود به سوریه گاهی تمام سکنه یک شهر یا یک ناحیه را کوچ داده در یکی از نقاط داخلی کشور مقیم می کردند، چون قسمت اعظم این مهاجرین عیسوی مذهب بودند دیانت مسیح در هر گوشه ای از ایران اندکی رواج گرفت (ایران در زمان ساسانیان، ص290).
در کتاب "تمدن ایرانی" به قلم جمعی از خاور شناسان می نویسد. در حقیقت، مذهب مسیح در ایران به دست آرامی ها که در سوریه اقامت داشتند یا مبلغانی که از ادس (اورفه) (شهر «الرها» سابق الذکر)، آمدند و یا به دست اسرای جنگی وارد این سرزمین شد. از سال یکصد میلادی دسته هایی از مسیحیان در "اربل" بودند و بین سال 148 تا 191 در "کرکوک" فعلی آثاری از وجود آنها هست، اگر چه هنوز در ایران مذهب مسیح تشکیلات رسمی به خود نداده بود ولی مسیحیت توجه بسیاری از ایرانیان خصوصا شخص مانی را به خود جلب کرد (تمدن ایرانی، به قلم جمعی از خاورشناسان، ص28).
ایضا در همان کتاب تحت عنوان: "دین مسیح در ایران عهد ساسانی" می نویسد: در بیزانس امپراطور و دربار و تمام جامعه مسیحی بودند. در ایران گذشته از اینکه عملا قدرت در دست زردشتیان بود، اصولا از ابتدای عهد ساسانی دولت هم از دین زردشت که دین رسمی بود حمایت می کرد. عدم تعصب درباره مسیحیان از ابتدای ظهور دین مسیح به وجود نیامده بود. در زمان شاپور دوم که از نظر سیاسی با کنستانتین دشمنی داشت، وضع مسیحیان ایران بسیار سخت بود. در ابتدا مسیحیان به شدت مورد آزار قرار گرفتند بدون محاکمه یا بعد از محاکمه مختصری آنها را به شهادت می رساندند یا به طریق بسیار شدیدی عذاب می دادند.
شرح شکنجه شهدای مسیحی به زبان شامی به دست ما رسیده و نشان می دهد چگونه این مسیحیان که امروز نام آنها را فراموش کرده ایم با قدرت و شجاعت شهید شده اند، ولی به زودی مقامات رسمی به این مطلب پی بردند که این مسیحیان پر تجربه از اتباع مناطق فرعی و خارجی های نافرمان که هر ساعت خیانت می کردند نبودند، بلکه از ایرانیان حقیقی بودند که در زمان سابق از طرفداران جدی مذهب زرتشت محسوب می شدند و بعضی از آنها از اشخاص بسیار برجسته و مشهور بودند که در میهن پرستی آنها شکی نبود، فقط در حفظ عقیده خود بسیار ثابت قدم بودند. از آن به بعد قوای انتظامی تصمیم گرفت به جای تنبیه، گمراه شدگان را به راه راست هدایت نماید. ولی از این نیز نتیجه مفیدی به دست نیامد. بنابراین با وجود مدت چهل سال آزار و شکنجه، دین مسیح در ایران موقعیت مطمئنی به دست آورد. وقتی ایام آزار به علت اشکالاتی که در نتیجه حملات هونها و هیاطله در مشرق پیش آمده بود به پایان رسید، موقع برای ایجاد تشکیلات و وضع ثابت مسیحیان در ایران به دست آمد.
مسیحیان ایران به زودی صاحب حیات معنوی و فرهنگی نیرومندی گردیدند که حتی آزارهایی که در قرن پنجم بوسیله یزدگرد دوم و بهرام پنجم به عمل آمد نتوانست شکستی بر آنها وارد آورد در سلوقیه (تیسفون) و خصوصا در نصیبین، مکتبهای روحانی و مذهبی به صورت درخشان ترین مکتبهای مشرق به وجود آمد، تاسیس صومعه ها باعث شد که عده زیادی معلمین اصولی مذهبی در آن صومعه ها تربیت شدند و این سنت هنوز در صومعه ها ادامه دارد، حیات واقعی مسیحیت ایران بیشتر از نتیجه تبلیغات آن ظاهر می شود (همان کتاب، ص 218-216).


منابع :

  1. مرتضی مطهری- خدمات متقابل اسلام و ایران- صفحه 164-163

https://tahoor.com/fa/Article/PrintView/23146