آغاز زمان اصلاحات زرتشت
همه کسانی که زرتشت را یک شخصیت حقیقی و تاریخی می دانند اعتراف دارند که زرتشت در جامعه خود اصلاحات اقتصادی و اعتقادی و اجتماعی به عمل آورد. اصلاحات زرتشت یکی در ناحیه منع پرستش دیوان است، زرتشت تنها به پرستش اهورامزدا دعوت می کرده است و دیوان را پلید و ملعون و غیر قابل پرستش می دانسته است. زرتشت قربانی گاو و هر حیوان دیگر را منع کرده است.
دومزیل در مقاله ای که در کتاب "تمدن ایرانی" دارد می نویسد: اصلاح زرتشت تمام و کمال است. وی طریقه جدیدی برای تشکیلات اجتماعی نیاورده ولی جنبه اقتصادی اصلاح او بسیار قوی است. در حال حاضر عموما عقیده دارند که اصلاحات زرتشت موقعی صورت گرفته که عده ای از اقوام آریایی از حالت صحرا گردی به حالت شهرنشینی و ده نشینی در می آمدند و چریدن گله ها در روی مراتع نامعلوم را به چریدن در روی زمینهای مخصوص به هر قوم و قبیله مبدل نموده بودند و به همین دلیل برای گاو نر و ماده یک نوع احترام مخصوص و احترام مذهبی قائل شده بودند. مثلا کود حیوانی در تشکیلات جدید شهرنشینی و ده نشینی اهمیت خاص پیدا کرده و حتی ادرار گاو به درجه مواد پاک و پاک کننده ارتقاء یافته بود. (ایران در زمان ساسانیان، ص86-87).
منع کردن مشروبات سکرآور توسط زرتشت
ایضا، دومزیل می گوید: زرتشت در ششصد یا هزار سال قبل از میلاد مسیح قربانی کردن حیوان و خوردن شراب سکرآور "سومه" را که در هند و ایران بی اندازه اهمیت داشت و در مذهب قدیم هندی ها نیز معمول بود حذف کرد. برای زرتشت، عبادت، اندیشه نیک و گفتار نیک و پندار نیک بوده و این کوشش داخلی و خارجی انسان است که او را پیروزمندانه در پیکار ابدی میان خیر و شر شرکت می دهد، بقیه خرافات و گناه است. زرتشت می گوید: مشروب سکر آور و کثیف چطور ممکن است به نیکی مدد کند؟ آیا بهتر نیست که گاو دهقان شهرنشین به جای قربانی برای خداوندی که جسم ندارد و محتاج به غذا نیست، به کارهای مفید مزارع گماشته شود؟ شراب "سوم" یا "هوم" که زرتشت به شدت او را محکوم کرده است عبارت بوده است از عصاره ای مست کننده از یک گیاه خاص که به درستی معلوم نیست چه نوع گیاهی بوده است، و آریاییان قدیم در مراسم پرستش از آن استفاده می کرده اند.
خیر و صواب عملی در آئین زرتشت
در کتاب "تاریخ ادیان" تالیف "جان ناس" ترجمه علی اصغر حکمت می نویسد:
خیر و صواب از مد نظر عملی زرتشت آن است که زمین را کشت و زرع کنند و غلات و سبزیجات بپرورانند، گیاهان مضره و علفهای هرزه را ریشه کن سازند، اراضی بایر را آباد کنند و زمین های خشک را آب دهند. جانوران سودمند و به ویژه گاو را که برای کشاورزی حیوانی مفید است به مهربانی و شفقت نگاه دارند و علوفه دهند. خلاصه آنکه آدم خوب و خیر همیشه راستگو و از دروغ بیزار است؛ بر خلاف آدم بد و شریر که خلاف این اعمال را پیشه خود می سازد و ابدا پیرامون عمل کشاورزی و زراعت نمی گردد، زیرا انگرمینو (روان پلید)، همیشه با اعمال فلاحتی سودبخش دشمن است. و هم او می نویسد:
زرتشتیان قدیم در مناجاتهای خود می گفته اند: من دیو را دشمن می دارم و مزدا را می پرستم. من پیرو زرتشت هستم که دشمن دیوان و پیامبر یزدان بود. روان های مقدس "امشاسپندی" را می ستایم و نزد خداوند دانا پیمان می بندم که همیشه نیکی و نیکوکاری پیشه کنم، راستی را برگزینم، با فره ایزدی بهترین کار را در پیش گیرم، درباره گاو که از عطاهای خیر فرد است مهربان باشم، قانون عدالت و انوار فلکی و پرتوهای آسمانی را که منبع فیض یزدانی اند محترم شمارم. من فرشته ارمی تی سپند ارمذ را که پاک و نیکو است برمی گزینم، امید که او از آن من باشد، از دزدی و نابکاری و آزار به جانوران و ویرانی و نابودی دیه ها و شهرها که مزدا پرستان منزل دارد بپرهیزم. (تاریخ جامع ادیان، ص 309). مهمترین مسئله در اصلاحات زرتشت به مسأله خدا و جهان و خلقت مربوط است.
انحطاط دینی و مذهبی پس از مرگ زرتشت
عقاید آریایی در ادوار بعدی و مخصوصا در دوره ساسانیان به پستی و انحطاط گرایید. جنبه زیبا و عالی تعلیمات زرتشت تبدیل شد به افکاری زشت و پست، هزاران خرافه و پیرایه در دوره ساسانیان به کیش زرتشت بستند. در این جهت احدی اختلاف ندارد و همه معترفند.
دومزیل، ایرانشناس معروف، تحت عنوان "رفورم زرتشت" می گوید: به راستی که افکار و تعالیم زرتشت بسیار پیشرو و شجاعانه بوده است، ولی پس از درگذشت وی آنچه که امروز به نام آیین زرتشتی نامیده می شود به سرنوشت ادیان و مذاهب دیگر گرفتار آمده. ساده تر بگوییم تعالیم استاد تحت تأثیر سنن جاری و احتیاجات زندگی و تمایلات مؤمنین تغییر صورت داد نوعی از شرک جای "توحید و مراتب آن" را گرفت و ملائکه مقربین با خدای بزرگ کوس همطرازی زدند، ذبح و قربانی با مراسم شگفت آوری پای به عرصه نهاده و اخلاقیات جای خود را به بررسی امور وجدانی باز گذاشت (تمدن ایرانی. ترجمه دکتر بهنام، ص 144).
دومناشه می گوید: با وجود اصلاحات اساسی زرتشت مجددا مذهب افسانه آمیز قدیم پدیدار شد و حتی زرتشت را نیز از خود دانست و "گاتها" را به تشریفات مربوط به "هئومه" که با آن مغایرت داشت ضمیمه نمود. به این طریق خداوند بزرگ اهورامزدا با معصومین جاویدان و خدایانی که دین مزدا آنها را به کنار رانده بود هم ردیف گردید، (تاریخ تمدن ایرانی، به قلم جمعی از خاورشناسان، ترجمه جواد محیی ص 94 ایضا همان کتاب، ترجمه دکتر عیسی بهنام، ص 89).