رژیم موبدی استعداد کش پیش از اسلام سبب شده است که برخی خارجیان اشتباه کرده اساسا استعداد ایرانیان را تحقیر کنند. مثلا گوستاولوبون می گوید:
اهمیت ایرانیان در تاریخ سیاست دنیا خیلی بزرگ بوده است ولی بر عکس در تاریخ تمدن خیلی خرد بوده است. در مدت دو قرن که ایرانیان قدیم بر قسمت مهمی از دنیا سلطنت داشتند شاهنشاهی فوق العاده با عظمتی به وجود آوردند، ولی در علوم و فنون و صنایع و ادبیات ابدا چیزی ایجاد نکردند و به گنجینه علوم و معرفتی که از طرف اقوام دیگری که ایرانیان جای آنها را گرفته بودند چیزی نیفزودند. ایرانیان خالق نبودند بلکه تنها رواج دهنده تمدن بودند و از این قرار از لحاظ ایجاد تمدن اهمیت آنها بسیار کم بوده است (خلقیات ما ایرانیان، صفحه 93، اثر سید محمد علی جمال زاده نقل از کتاب "تمدنات قدیمی" گوستاولوبون).
کلمان هوار، مورخ فرانسوی، مولف کتاب "ایران باستانی و تمدن ایران" می گوید: ایران مملکتی بود نظامی که چه علوم و چه صنایع و فنون محال بود در آنجا نشو و نمو نماید و پزشک یونانی که در مدارس مناطق مدیترانه تربیت می شد تنها نماینده علوم در ایران بود، همچنانکه هنرمندان بیگانه از قبیل یونانیان و اهالی لیدی و مصری ها تنها نمایندگان صنعت و هنر در آن مرز و بوم بودند و هکذا مستوفی ها نیز کلدانی و آرامی های سامی نژاد بودند (همان کتاب صفحه 108).
راولینسون در کتاب "سلطنتهای پنجگانه بزرگ عالم مشرق زمین" گفته است: ایرانیان قدیم ابدا کمکی به ترقی علم و دانش ننمودند. روح و قریحه این قوم هیچ وقت با تحقیقاتی که مستلزم صبر و حوصله باشد، با تجسسات و تتبعات و کاوشهای پر زحمتی که مایه ترقیات علمی است میانه نداشته است. ایرانیان از آغاز تا پایان سلطنت و عظمتشان ابدا التفاتی به تحصیلات علمی نداشته و تصور می نمودند که برای ثبوت اقتدار معنوی خود همانا نشان دادن کاخ شوش و قصرهای تخت جمشید و دستگاه عظیم سلطنت و جهانداری آنها کافی خواهد بود (همان کتاب، صفحه 82 - 81).
شک نیست که اینگونه اظهار نظرها یک بدبینی و سوءظن بیجا نسبت به قوم ایرانی است، گذشته از اینکه اینگونه معرفی و توصیف ایران قدیم (ایران قبل از اسلام)، مبالغه آمیز به نظر می رسد، نمی بایست نقص کار را از نقص استعداد ایرانیان بدانند و گناه رژیم موبدی را به گردن استعداد ایرانی بیندازند. دلیل مطلب این است که همین قوم در دوره اسلام استعداد خویش را در کمک به فرهنگ و تمدن به حد اعلی ارائه داد.
آقای گوستاولوبون و کلمان هوار و راولینسون این مطلب را قبول دارند گو آنکه به غلط آن را تحت عنوان "تمدن عرب" یاد می کنند و حال آنکه تمدن اسلامی همچنانکه تمدن ایرانی یا هندی نیست تمدن عرب هم نیست. اسلام نشان داد که تصور سابق الذکر درباره ایرانیان غلط است. اسلام استعداد و نبوغ ایرانیان را هم به خودشان نشان داد و هم به جهانیان و به تعبیر دیگر: ایرانی بوسیله اسلام خود را کشف کرد و سپس آن را به جهانیان شناسانید.
چرا در دوران قبل از اسلام افرادی لااقل مانند لیث بن سعد و نافع و عطا و طاووس بن کیسان و صدها نفر دیگر پیشوای معنوی مردم مصر و عراق و شام و یمن و حجاز و مراکش و الجزایر و تونس و هند و پاکستان و اندونزی و حتی اسپانیا و قسمتی از اروپا نشدند؟ چرا در آن دوره ها شخصیتهایی مانند زکریای رازی و ابونصر فارابی و بوعلی سینا ظهور نکردند؟